توافق ایران و عربستان و آرزوهای بر باد رفته نتانیاهو
موضع عربستان و امضای توافقنامه با تهران، همه امیدهای نتانیاهو را که می خواست با بازگشت به ساختمان نخست وزیری اسرائیل، با قدرت به سوی برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با عربستان از طریق گسترش دایره توافقنامه «آبراهام» پیش برود، نقش بر آب کرد.
تاکید مقامات عربستان سعودی بر اجازه ندادن برای استفاده از آسمان این کشور در هرگونه عملیات نظامی علیه ایران، برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تاثیری همانند شنیدن خبر امضای توافقنامه بین عربستان و ایران زیر نظر چین داشت. این موضع عربستان و امضای توافقنامه با تهران، همه امیدهای نتانیاهو را که می خواست با بازگشت به ساختمان نخست وزیری اسرائیل، با قدرت به سوی برقراری روابط سیاسی و دیپلماتیک با عربستان از طریق گسترش دایره توافقنامه «آبراهام» پیش برود، نقش بر آب کرد.
نتانیاهو از این مسیر به دنبال تکمیل محاصره سیاسی و ژئوپلتیک و ژئواقتصادی نظام ایران بود تا بتواند شروط اسرائیل را بر هرگونه توافق احتمالی با ایران درباره برنامه هسته ای این کشور یا سایر پرونده های مرتبط با نفوذ منطقه ای ایران و عوامل نظامی آن در پشت مرزهای اسرائیل و برنامه موشکی و پهپادی این کشور، تحمیل کند و همه مسیرها و منافذ برای مداخله دیگران در صحنه داخلی فلسطین را ببندد به طوری که حکومت تل آویو بتواند برنامه های خود در خصوص آینده روابط با تشکیلات خودگردان فلسطینی و گسترش شهرک سازی را به آسانی به اجرا بگذارد.
شوکی که توافق عربستان با ایران به اسرائیل وارد کرد، در موضع گیری های مقامات سیاسی و نظامی اسرائیلی و همچنین در اظهارات مسئولان هر دو طرف دولت و مخالفان آن نمایان بود و تقریبا همه اتفاق نظر داشتند که آنچه در پکن بین ریاض و تهران روی داد، ضربه ای شدید به جاه طلبی های منطقه ای تل آویو وارد کرد و آن را وارد چرخه ای برای بررسی ساز و کارهای ممکن به منظور مقابله با ادامه تلاش های ایران در زمینه توسعه توانایی هسته ای و نفوذ منطقه ای خود و از بین بردن تنش ها با کشورهای منطقه به خصوص کشورهای خلیج فارس کرد.
محافل سیاسی و رسانه ای اسرائیلی با تاخیر زیاد، وخیم شدن اوضاع امنیتی در کرانه باختری رود اردن را به نقش آفرینی ایران ارتباط دادند. تمرکز اصلی اسرائیل بر بسیج طرف های منطقه ای و بین المللی به منظور بستن راه به روی هرگونه راه حلی بود که توانایی های هسته ای ایران در عرصه هسته ای را به رسمیت بشناسد، چرا که پیشرفت هسته ای ایران می تواند توازن قوا و معادله های امنیتی و راهبردی را در سطح منطقه تغییر دهد.
اعلام تعویق گسترش شهرک های یهودی نشین توسط نتانیاهو که در اجلاس عقبه درباره آن توافق شد، نتیجه باور نتانیاهو به ضروری بودن پایبندی به تفاهم های این اجلاس نبود بلکه او احساس می کرد وارد روندی شده که ممکن است در پایان آن، همه دستاوردهایش در سطح منطقه را از دست بدهد. این تصمیم نتانیاهو همچنین نتیجه پس لرزه های توافق عربستان و ایران و همچنین نتیجه چالش های داخلی پس از شورش نهادهای مدنی و نظامی در برابر اصلاحات قضایی دولت نتانیاهو بود.
تحولات در منطقه و در داخل اسرائیل به نظام ایرن فرصت می دهد به بازی خود برای فشار بر اسرائیل از داخل و ایجاد چالش های امنیتی و نظامی برای تل آویو و حکومت فلسطینی ادامه دهد و همچنین جایگاه و نقش نیروهای فلسطینی هم پیمان با خود مثل حماس و جهاد اسلامی را تقویت کند. اظهارات خلیل الحیه از رهبران حماس مبنی بر این که ایران کمک مالی و نظامی و آموزشی و لجستیکی در اختیار این جنبش قرار می دهد، نشان می دهد تهران دیگر در علنی کردن حمایت خود از گروه های فلسطینی و قرار داشتن در پشت پرده تحولات در کرانه باختری، تردید ندارد. این موضع ایران همسو با سخنان رهبر عالی این کشور است که بر ادامه حمایت جدی ایران از محور مقاومت در منطقه تاکید کرد.
ایران به دنبال ایجاد بحران برای حکومت تل آویو است تا آن را از سیاست تشدید تنش با ایران و تهدید این کشور منصرف کند و به ایران فرصت دهد به سمت پایان دادن به بحران ها و کاهش تنش با کشورهای عربی همسایه خود پیش برود و از موفقیت در این زمینه به عنوان برگ برنده در میز مذاکرات هسته ای با واشنگتن و ترویکای اروپایی استفاده کند و از این طریق به محاصره و تحریم ها علیه خود پایان دهد.
منبع: دیپلماسی ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید