«مثلثآنلاین» گزارش میدهد
پایان خاتمی؟
دبیر کل حزب اتحاد ملت گفته که سید محمد خاتمی گفته است جریان اصلاحات رهبر نمیخواهد.
گروه سیاست مثلثآنلاین: جایگاه لیدری در جبهه اصلاحات چندسالی است که به طور جدی مطرح میشود؛ خاصه از چندسال پیش و از سوی حزب کارگزاران سازندگی در زمانی که کرباسچی دبیرکل این حزب بود و میگفت خاتمی رهبر اصلاحات نیست که البته در آن زمان با واکنش تند و تیز اصلاحطلبانِ حامی خاتمی مواجه شد اما این سخن آرامآرام از زبان دیگر شخصیتها و احزاب اصلاحطلب هم مطرح شد؛ اینکه اساسا جایگاه حقوقی خاتمی در جبهه اصلاحات چیست؟ یا چرا تمام تصمیمات تشکیلاتی باید به سمع و نظر او برسد؟ همه اینها در شرایطی تشدید شد که خاتمی دیگر ابزار «تَکرار میکنم» برای ایجاد خزیش انتخاباتی در میان سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را هم دارا نیست زیرا سرمایه اجتماعی جبهه اصلاحات در سالهای اخیر به شدت ریزش پیدا کرده است و به نوعی مخاطبان اصلاحات اعتماد گذشته را به تصمیم خاتمی ندارند؛ شاهد مثالش انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای 1400 بود که با وجود دعوت خاتمی به شرکت در انتخابات سرمایه اجتماعی پا به میدان نگذاشت.
حالا در این شرایط آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت، گفته است: «آقای خاتمی گفتهاند جریان اصلاحات رهبر نمیخواهد بلکه تشکیلات کارامد و کارا میخواهد. اگر براین اظهار نظر تاکید کنیم اتفاقا تاکید خاتمی هم حفظ انسجام تشکیلات است، اختلاف نظرها وجود دارد در ۹۸ و ۱۴۰۰ وجود داشت و غیر قابل انکار است در حال گفت و گو هستیم تا به یک تحلیل واحد برسیم. اینکه گفته شده ما فقط با کاندیدای صد درصدی وارد انتخابات میشویم من چنین چیزی را به خاطر ندارم. بحث ما این است انتخابات معنی و مفهوم داشته باشد، وقتی میگویم کاندیدای مورد حمایت و دولت اصلاح طلب به طور مشخص نمونه و مثال و مصداق دولت هشت ساله اقای خاتمی است، از ۹۲ به این سو ما بر مبنای مقدورات و امکانات در کشور حضور داشتیم. از فرصت انتخابات باید استفاده کرد که ممکن ترین و در دسترس ترین امکان است. خاتمی هم نظرش بر تشکیلات جمعی اصلاح طلبان است که به هر تصمیمی رسید از آن حمایت کند».
با این سخنان به نظر میرسد خود خاتی هم متوجه جایگاه متزلزش در جبهه اصلاحات شده است و گویا میخواهد دیگر مانند سابق جلوی پرده تصمیمگیریهای اصلاحطلبان نباشد اما در این شرایط یک پرسش مهم به وجود میآید؛ آنکه اصلاحطلبان با داشتن شرایط بسیار شکننده آیا میتوانند بدون وجود خاتمی همین انسجام نیمبند را حفظ کنند یا بعد از این شاهد انشقاقها و انشعابهای احتمالی خواهیم بود؟