خبر سراسری: گلوله اصلاحات کشندهتر از گلوله عسگر بر پیکر حجاریان بود
امروز اصلاح طلبان به گفته خودشان به دو بخش حکومتی و غیرحکومتی تقسیم بندی شده اند و همین چارچوب نیز بخش مهمی از عدم اعتبار آن ها در جامعه را شکل داده است.
به گزارش مثلثآنلاین، سایت خبر سراسری نوشت: اسفند 78بود که صدای شلیک گلوله سعید عسگر فضای سیاسی کشور را به لرزه درآورد و سعید حجاریان کاشانی،مغز متفکر جریان اصلاحات و از موسسین اولیه وزارت اطلاعات را برای همیشه زمین گیر کرد.آن زمان تصور می شد با حذف حجاریان از صحنه دیگر اصلاح طلبان توان خود را برای تحرکات بعدی از دست می دهند اما چنین نشد و اصلاحطلبان با حجاریان ویلچرنشین هم به راه خود ادامه دادند و اتفاقات بسیاری پس از آن برای این طیف سیاسی حادث شد و شخص سعید حجاریان نیز با گلوله سعید عسگر متوقف نشد و هنوز هم به کار فکری خود ادامه می دهد اما آنچه حجاریان را متوقف می کند یا سیر اندیشه او در جامعه را کندتر می کند گلوله سعید عسگر نیست بلکه نیروهای رانت طلب و بی کیفیتی هستند که با پرچم اصلاح طلبی و رفتاری انحصارطلبانه و محافظه کارانه جریان مطلوب حجاریان را به نقطه کنونی رسانده اند.با نگاهی به سرگذشت سیاسی چهره های مطرح اصلاح طلب نیز مشخص است که برخی از آنان از جمله سعید حجاریان،علیرضا علوی تبار،محسن امین زاده،محمدرضا تاجیک،محسن آرمین و بطور کلی چهره های تئوریک این جریان که از عصرما تا مشق نو همراهی شان کم و زیاد با هم ادامه دارد همچنان با مشی اصلاح طلبی حرکت می کنند اما بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان که امروز عمدتا در قامت احزاب اصلاحطلب تعریف می شوند نه تنها به کار تئوریک بلکه به کار اجرایی اصلاح طلبی هم اعتقادی ندارند یا اگر هم اعتقادی در آنها وجود دارد عملکرد شفاف و مشخصی از آن ها دیده نمی شود.حجاریان به خوبی متوجه شد که اصلاحات جامعه محور تمام آن چیزیست که امروز این طیف به آن نیاز دارد اما برخی در تقابل با او مسیر دیگری را به سوی کسب قدرت پیش گرفتند و نمی دانستند که دو مولفه ی قدرت و ثروت زود به دهن آدم مزه می کند و اصلاح طلبی یعنی هزینه دادن نه هزینه گرفتن!فعالیت سیاسی که منجر به هزینه گرفتن شود یعنی پایان یعنی دور باطل یعنی مسیری که به روشنی غلط است.
امروز اصلاح طلبان به گفته خودشان به دو بخش حکومتی و غیرحکومتی تقسیم بندی شده اند و همین چارچوب نیز بخش مهمی از عدم اعتبار آن ها در جامعه را شکل داده است.هرچند بنظر نمی رسد بزرگان این جریان نسبت به عملکرد خود و نتایج آن آگاه نباشند اما مسلم و مشخص است که آنچه اصلاح طلبی را تا به اینجا رسانده و به آن قدرت بخشیده است مردم کوچه و بازار هستند مردمی که دیگر تمام وعده های اصلاح طلبان در قامت قدرت و حکومت را شنیده و تجربه کرده اند و دیگر نه به عبای خاتمی وقعی مینهند و نه ریشسفیدی بهزاد نبوی و نه به گلوله در سر حجاریان! و در این بین تنها حجارین فهمید که آن گلوله برای او اعتبار به همراه نمی آورد زیرا مانند یک خبر فراموش می شود بلکه آنچه برای او و طیف مطلوبش باقی می ماند شناخت عینی جامعه،موضع گیری به موقع و درست و عملکردی به واقع اصلاحطلبی است که فقدان آن در این روز ها میان اصلاح طلبان به دشت احساس می شود.