هالک ایرانی | هالک ایرانی بیوگرافی | هالک ایرانی اینستاگرام
کنایه سنگین زن ورزشکار به هالک ایرانی | زن ایرانی هالک را به مبارزه دعوت کرد
منصوریان با اشاره به حواشیای که هالک ایرانی طی ماههای اخیر شکل داده برای وی خط و نشان کشیده و مدعی است برای اینکه بیش از این با آبروی ایران بازی نکند، حاضر است او را در مبارزهای ناک اوت کند
زندگی خصوصی هالک ایرانی!سجاد غریبی جوانی است با فیزیک بدنی عجیب و غریب که شباهتش با هالک، قهرمان بزرگ کامیکهای آمریکایی باعث شهرت ناگهانیاش در سراسر جهان شده است. هالک ایرانی جوان جنوبی که دارای مدرک کارشناسی بازرگانی است در گفتوگویی با همشهری درباره زندگی جدیدش بعد از شهرت حرف میزند. هالک ایرانی که تصاویرش در روزنامههای خارجی مثل دیلیمیل، سان و... وی را تبدیل به یک چهره جهانی کرده، کار خود را در یک کار تبلیغاتی آغاز کرده است. البته اگر خوردن روزی ۷ تا ۱۱ وعده غذایی به او وقت کار بیشتر را بدهد.از دیروز تصاویری از هالک ایرانی در فضای مجازی با عنوان های مختلف منتشر شده است که نظر کاربران را به خود جلب کرده است. هالک ایرانی اخیرا یک ویدئوی جدید از فعالیت و و ورزش خود منتشر کرده است.هالک ایرانی در اینستاگرام خود خبر از فعالیت روزانه و ورزشی اش می دهد. او هم چنین برای طرفداران خود نکات ورزشی را گوشزد می کند. او به تازگی یک کلیپ جدید را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کرده است. در ادامه این کلیپ را ببینید.
منصوریان با اشاره به حواشیای که هالک ایرانی طی ماههای اخیر شکل داده برای وی خط و نشان کشیده و مدعی است برای اینکه بیش از این با آبروی ایران بازی نکند، حاضر است او را در مبارزهای ناک اوت کند!
به گزارش "ورزش سه"، الهه منصوریان که بعد از دستیابی به جام WLFبه ایران بازگشته، در قراردادی که با سازمان معتبر گلوری داشت، قرار بود به مسابقات اعزام شود اما مدعی است تعللی که برای صدور نامهاش صورت گرفته، او را از حضور در مسابقات هلند ناکام گذاشته است. بانوی خبرساز ورزش ایران در مصاحبهای تند و تیز انتقادات زیادی را متوجه برخی کرده و البته شاید جذابترین آن، خط و نشان کشیدنش برای هالک ایرانی باشد.
از حضورت در سازمان WLFو بازگشت از چین بگو؟
در حال حاضر درگیر تغییر دیزاین و بازسازی باشگاه هستم. با نظر مردم اسم باشگاه را کارتالا گذاشتیم که معنیاش عقاب میشود. با سهیلا و شهربانو آنجا هستیم و همراه شاگردهایمان دور هم تمرین میکنیم. در چین شرایط خوبی داشتم. به لطف خدا در WLFدرخشیدم و توانستم صاحب عناوین خوبی شوم. پخش بازیهای زنده از سوی سازمان WLF رکورد بازدید کننده لایو را دارد و این یک رکورد محسوب میشود. قطعاً حضور در چنین سازمانی میتواند برای هر ورزشکاری مفید و موثر باشد. جدا از اینها من در چین درآمد خوبی داشتم و توانستم مبلغی را پس انداز کنم. اما از آنجایی که حضور من در چین با شروع اردوی تیم ملی و مسابقات انتخابی تداخل پیدا کرد، برای شرکت در اردوهای تیم ملی ووشو و همچنین بازیهای آسیایی قید چین را زدم و به ایران برگشتم. چهار ماه در اردوهای تیم ملی بودم و همانطور که خبر دارید بازی های آسیایی به تعویق افتاد هرچند که هنوز شانس بازگشت به چین را دارم اما قطعاً نمیتوانم به آن شرایط قبل برگردم. شک نکنید که به تعویق افتادن بازیهای آسیایی ضربه بزرگی را به همه ورزشکاران میزند. نگاه به من و یا چند نفری که اوضاع بهتری دارند نکنید. نگاه کنید به آنهایی که آقا هستند و در حال حاضر می بایستی جدا از هزینههای خودشان، خرج خانواده را هم تامین کنند و کلی دردسر میشود. حفظ آمادگی بدنی، حضور در اردو، تمرینات منظم و رژیمهای غذایی همگی هزینههای زیادی را روی دست ورزشکاران میگذارد که باید وزارت ورزش فکری به حال آنها بکند.
حقوقم را به مناطق محروم بدهید تا بانوان آنجا ورزش کنند
در مورد حقوق خودم صحبت نمی کنم. به لطف خدا من شرایطی دارم که نیازی به این ماجرا ندارم. اما آقایان باید فکری به حال بقیه ورزشکاران بکنند. به آنهایی که به این راحتی ها نمی توانند از پس مخارج زندگی و ورزش خودشان بر بیایند و باید خودشان را برای مسابقات آماده کنند.من درمورد حقوقم یک صحبتی دارم! اصلا از همینجا از آقایان میخواهم تا هر چه که به من تعلق میگیرد را به مناطق و روستاهای محروم اختصاص دهند تا بانوان آن مناطق بتوانند ورزش کنند. در حال حاضر وضعیت مملکت ما به گونهای است که مردم به شادی و ورزش احتیاج دارند و چه بهتر که با پول من و چیزی که قرار است به من برسد این اتفاق بیفتد و بانوان سرزمینم بتوانند در کنار هم ورزش کنند تا شاید روحیه بهتری داشته باشند.
در چین مربیگری تیم المپیک آن کشور را به من دادند
از وقتی که در چین حضور داشتم توانستم به عنوان مربی در باشگاه فیس وان در شانگهای کارم را دنبال کنم. در ابتدا بازیکنان و شاگردان کم سن و سال داشتم اما کمکم رده های بالاتر را به من دادند و حتی در بین شاگردان من کسانی بودند که قرار بود از سوی چین در المپیک شرکت کند. این برای من یک موفقیت و دستاورد بسیار بزرگ بود. در ایران اما نه تنها این را نخواستند بلکه برخورد بسیار بدی با من داشتند!
در ایران به من گفتند گوسفند هم دست تو نمیدهیم
وقتی به ایران برگشتم به یکی از آقایان گفتم که اگر تمایل داشته باشند میتوانم که به بازیکنان کوچکتر و بچهها تجربیاتم را منتقل کنم اما جوابی به من داد که از بیان کردن آن شرم دارم! بهتر است در موردش حرف نزنیم. آن آقا به من گفت که ما حتی گوسفند هم دست شما نمی دهیم! بهتر است دیگر در موردش حرف نزنیم. خودتان را جای من بگذارید. تیم من (سپاهان) الان پنج سال است که به طور متوالی قهرمان لیگ کشور میشود. در چین که مهد ورزشهای رزمی دنیا است، مربی ورزشکارانی هستم که قرار است آیندهساز چین باشند و در المپیک حضور دارند. آن وقت در کشور خودم به من میگویند که گوسفند هم دست تو نمی دهیم! این که چیزی نیست چند وقت پیش ما برای قرارداد با یک سازمانی رفته بودیم. یکی از ورزشکاران ایرانی که آنجا حضور داشت آنقدر پشت سر ما بد گفت و آنقدر زیرآب ما را زد که بیخیال همه چیز شدم و از آنجا آمدم بیرون! خدا جای حق نشسته و بزرگ تر از آن است که بگذارد کسی نان دیگری را ببرد. چون فضا را خوب ندیدم از آن سازمان آمدم بیرون. اما، آن آقا در مسابقهاش در کمتر از یک دقیقه ناک اوت شد ولی من به سازمان بزرگتری رفتم و توانستم در مسابقه آخرم حریف را ناک اوت کنم و آن اتفاق بزرگی را رقم بزنم. بهتر است که به جای زیرآب زدن به هم کمک کنیم و انرژی مثبت انتقال دهیم. باید یاد بگیریم تا پشت هم باشیم و آبروداری کنیم و به فکر پرچم و خاک مان باشیم.
در یک دقیقه آقای فتوشاپی را ناک اوت میکنم
درست در زمانی که من درگیر مسابقات WLF بودم یک آقای فتوشاپی با کلی تبلیغ و سر و صدا وارد ماجرا شد. از همان اول مشخص بود که همه چیز فیک است و بعد از مدتی مردم نیز متوجه ماجرا شدند. شما یک استوری گذاشتید و از مبارزه صحبت کردید. حالا دوست دارم در موردش حرف بزنم؛ حاضرم بدون لمس کردن و هرگونه برخورد نزدیک، با ایشان مبارزه کنم! یعنی ضمن حفظ تمام شئونات اسلامی حاضرم با این آقا مبارزه کنم و قول میدهم که ایشان را در کمتر از یک دقیقه شکست بدهم. این را حتما از طرف من بگویید تا بعضی بدانند که نباید با نام ایران و اعتبار ورزش یک مملکت به این راحتی بازی کنند. بعضی با هر پول و هر پیشنهادی به چین و یا جاهای دیگر میروند تا فقط در رینگ حاضر شوند و مسابقه بدهند. آنها کمترین پول را میگیرند و این کار را انجام میدهند و هرگز هم به این فکر نمیکنند که برای بعضی دیگر مثل من چه اتفاقی می افتد وقتی طرف با پول کم می رود تا از فلان ورزشکار خارجی کتک بخورد ضررش را من میبینم، چون هم قیمت من پایین میآید و هم آبرویم میرود.
نگذاشتند پرچم ایران را در گلوری بالا ببرم
گلوری یکی از بزرگترین و معتبرترین سازمان ها در جهان محسوب میشود. برای رسیدن به گلوری تلاش زیادی کرده بودم. هرچند که از آنجا پیشنهاد داشتم اما از مدتها پیش برنامهریزی کرده بودم تا به گلوری و بعد از آن به ufc برسم. حسابش را بکنید به خاطر این که از طرف ایران و به عنوان ورزشکار ایرانی در این مسابقات حضور داشته باشم از سه ماه قبل از اولین مسابقهام، همه چیز را با وزارت ورزش، مسئولان فدراسیون و حتی شورای برون مرزی در میان گذاشتم. اولین مسابقهام در تاریخ 29اسفند بود و در حالیکه از دی ماه همه چیز را به آقایان گفته بودم آنقدر مرا دواندند و آنقدر تعلل کردند که به مسابقه اول نرسیدم. در حالیکه این همه زمان داشتند و میتوانستند با نامهنگاری با سفارت هلند همه چیز را به خوبی پیش ببرند، این کار را نکردند تا تمام زحماتم هدر برود. بعد از تغییرات و آمدن رئیس جدید بالاخره در تاریخ 25اسفند به من نامه دادند. فقط چهار روز تا مسابقه اول زمان داشتم و باید بقیه کارهایم را انجام میدادم. این غیرممکن بود و من نتوانستم خودم را به اولین مسابقهام در هلند برسانم. میتوانستم بعنوان یک ورزشکار آزاد و با خیال راحت این کار را انجام دهم و به موقع خودم را به اروپا برسانم. اما تمام داستان این بود که من دلم می خواست به عنوان یک ایرانی در این مسابقات شرکت کنم و همه ماجرا این بود که میخواستم پرچم کشورم را در آنجا بالا ببرم. حسابش را بکنید بعد از سه ماه دویدن به جایی نرسیدم. صبح در اردوی تیم ملی در ورزشگاه آزادی تمرین میکردم و ظهر دنبال کارهای خروجی میرفتم و دوباره بعد از ظهر در آزادی تمرین داشتم! گاهی اوقات مجبور میشدم فقط به خاطر اینکه گرسنه نمانم، کنار خیابان ساندویچ بخورم تا خودم را به محل تمرین و یا جاهای مختلف اداری برسانم.
هر چه از چین درآوردم خسارت گلوری را دادم
با گلوری در مورد این ماجرا صحبت کردم و آنها میدانند که چه اتفاقی برایم افتاده هرچند که با من ابراز همدردی کردند و از این موضوع ناراحت هستند اما چون مسابقه برنامه ریزی شده بود، میبایستی که جریمههایش را پرداخت کنم. تمام پولی که از چین طی دو سال پسانداز کرده بودم به خاطر غرامت به سازمان گلوری از دست دادم.
احتمال فسخ قراردادم با گلوری وجود دارد
برای خرداد ماه مسابقه دارم، اما اگر وضعیت به این صورت باشد شاید قراردادم را با گلوری فسخ کنم و به سازمان جدیدی به نام اف.یو.ژِن که آلمانی است، بروم. هرچند که اف.یو.ژن از لحاظ اعتباری از گلوری پایینتر است اما پول بسیار بهتری به من میدهد و شاید به خاطر اینکه بتوانم از پس هزینههایم بر بیایم به این سازمان بروم. شاید اگر اسپانسر بگیرم و یا شرایط به گونه دیگری شود در گلوری بمانم. هنوز در این مورد تصمیم قطعی نگرفتهام. اما چیزی را که بخوبی میدانم این است که باید به ufc برسم. در حال حاضر هم مذاکراتی با یک شرکت از تورنتو انجام شده است.
مهاجرت؟ پیشنهاد هست اما دلش را ندارم
بعضی جاها به خاطر حضور در تیم ملی ایران و اینکه دلم میخواست در ایران و بنام ایران فعالیت کنم ضربه های بسیار بزرگی خوردم اما با تمام اینها من عاشق این خاک هستم و دلم میخواهد که در اینجا بمانم. پیشنهادات زیادی دارم تا برای کشورهای دیگر به میدان بروم اما هرچقدر فکر میکنم انجام این کار از من ساخته نیست. هر وقت فکر میکنم که شاید یک روزی روبروی بازیکنان تیم ملی ایران و نیمکت ایران بنشینم اصلاً دلم طاقت نمیآورد. نمیدانم شاید اشتباه از من باشد اما نمیتوانم بیخیال این آب و خاک و این مردم شوم. این روزها مردم از لحاظ معیشتی در وضعیت بسیار بدی هستند. آنها خون دل خوردند و به دنبال حقشان هستند. نمیدانم چه بگویم و نمیدانم چطور میتوانم با آنها همدردی کنم. اما از همین جا به همه مردم خوب کشور میگویم که من هم به عنوان یک زن ایرانی مثل همیشه همراه و پا به پای آنها هستم.
رضا عطاران را زدم و گفت اگر گلزار بودم نمیزدی!
به دعوت آقای ابراهیم عامریان که تهیه کننده فیلم انفرادی بودند همراه سهیلا در این فیلم حاضر شدیم و سکانسی را در مقابل رضا عطاران، مهدی هاشمی و احمد مهرانفر بازی کردیم. بدون شک قرار گرفتن در مقابل سه تا از بهترین بازیگران سه نسل کمدی ایران برای من بسیار جذاب بود و خاطره درگیری با رضا عطاران را هرگز فراموش نمیکنم (خنده). در یک صحنه قرار بود که من با لگد به گردن رضا عطاران بزنم. وقتی پای من به صورت رضا عطاران خورد، حسابی دردش گرفت و با ناراحتی گفت:"اگر رضا گلزار هم بود، همین جوری میزدیش!
مصاحبه اختصاصی با هالک ایرانی
چه ورزشهایی را تا به حال انجام دادهای؟
پاورلیفتینگ را به صورت حرفهای انجام میدادم ولی از ناحیه پا آسیب دیدم و دکتر گفت یا ورزش را برای همیشه باید کنار بگذاری یا رکوردهایت را خیلی آهسته افزایش بدهی. من هم ورزش را نمیتوانم کنار بگذارم برای همین فشار تمریناتم را کم کردم ولی زمانی که متوجه شدم مردان آهنین فعلا پخش تلویزیونی ندارد انگیزهام کم شد.
در رشته بوکس هم فعال هستی؟
بله؛ وزنم خیلی زیاد شده بود دکتر تشخیص داد اگر با همین روال پیش برود مشکلات کبد برایم پیش خواهد آمد، برای همین با توجه به علاقهای که به بوکس داشتم این رشته را انتخاب کردم و حالا به صورت آماتور و حرفهای این رشته را دنبال کردم.
کاهش وزن هم داشتی؟
زمانی که شروع کردم 183کیلو بودم که با ورزش 25کیلو از وزنم را کم کردم.
وزنت چقدر است؟
در حال حاضر 155کیلوگرم هستم، قدم هم 184سانتیمتر است.
این اندامی که داری تاثیر ورزش است یا ژنتیک بیشتر علت آن بوده است؟
از 15سالگی رشد عضلانی داشتم. 85درصد ژنتیک تاثیرگذار بوده. جالب است بگویم تا به حال از هیچ استروئید و مکملی استفاده نکردم و فقط ورزش و تغذیه صحیح داشتم.
چند وعده در روز غذا میخوری؟
اگر در شرایط آمادهسازی برای مسابقه نباشم 5 تا 7وعده و اگر خود را برای مسابقات آماده کنم 7 تا 11وعده غذا میخورم.
این وعدههای غذایی سنگین هستند؟
معمولا پنج پرس برنج و سیب زمینی آبپز و سفیده تخم مرغ را در برنامه غذاییام دارم.
شهرت چطور است؟ به هر حال در حال حاضر یکی از معروفترینها در فضای مجازی هستی.
شهرت من یک شبه نبود و در چند دوره زمانی مختلف اتفاق افتاد. فاز اول که بسیار ناراحتکننده بود. عکس من را در فضای مجازی به عنوان اراذل و اوباش پخش کردند و متاسفانه کانالهای مختلف هم برای عضوگیری هر لحظه خبر میزدند؛ لحظه دستگیری اراذل و اوباش معروف ایران که 20دقیقه دیگر از کانال پاک خواهد شد! خودم تحریک میشدم و میرفتم ببینم چی هست. فاز دوم شهرت با جلاد داعش شروع شد که خیلی بد بود. من از داعش متنفرم ولی در آن دوره زمانی من را بهعنوان جلاد داعش معرفی کردند. فاز سوم که بیشتر از طرف طرفدارهایم بود اعلام کردند که سجاد غریبی از داعش متنفر است و برای اعزام به سوریه ثبتنام کرده است. آخری هم لقب هالک ایرانی بود که شبکههای خارجی این عنوان را برای من انتخاب کردند.
حالا برای اعزام به سوریه ثبتنام کردهای؟
در مورد سوریه هیچ جا صحبت نکردم. فقط گفتم که مدافع و سرباز کشورم هستم. هرجا منافع کشورم در خطر باشد به عنوان یک سرباز دفاع خواهم کرد.
از اینکه به تو میگویند هالک، راضی هستی
خودم دوست دارم لقبهای ایرانی به من بدهند ولی هالک را مجبورم دوست داشته باشم. (باخنده) به دیدگاه آنها هم که این لقب را دادند احترام میگذارم.
گفتی ابتدا شهرت بد داشتی و به عنوان اراذل اوباش معروف شدی اهل دعوا هم هستی؟
به هیچ وجه؛ از بچگی از خالکوبی و لات بازی و این کارها متنفر بودم.
تا چه مقطعی درس خواندی؟
مدرک کارشناسی بازرگانی را از دانشگاه آزاد بوشهر گرفتم.
برای بازی در فیلم هم پیشنهاد داشتی؟
برای بازی در گشت ارشاد دو دعوت شدم که رد کردم. در حال حاضردر گیر بازی در یک تیزر هستم که نقش یک تکاور را بازی میکنم، برای همین بسیار این پروژه وقتگیر است و به کار دیگری نمیرسم.
برای بازی در این تیزر قرارداد بستی؟
کارگردان یکی از دوستان نزدیکم است و توافقی کار را انجام دادیم ولی از پاییز برنامهام این است به تهران بیایم و حتما برای کارهایم قرارداد خواهم بست.
انتشار تصاویر ویدیویی از رویارویی نمایشی سجاد غریبی و مارتین فورد بریتانیایی سوالات و انتقادات زیادی را به دنبال داشته است.
این به اصطلاح هالک ایرانی نه تنها از نظر طول و عرض و ارتفاع تفاوت های فاحشی با رقیب غول پیکرش دارد که با فیلم ها و عکس های تاکنون منتشر شده از خودش نیز در تضادی آشکار است! گویا آن کوه عضله ای که در ذهن علاقمندان به عنوان هالک ایرانی نقش بسته، زاییده تکنیک های گرافیکی و بزرگنمایی از طریق فتوشاپ بوده و این شبه غول ایرانی در واقع با آنچه تاکنون می پنداشته ایم فرسنگها فاصله دارد.
پهلوان پنبه ای که نام شخصیت تخیلی کتاب ها و فیلم های آمریکایی را برخود نهاده در اصل یک جنگجوی هرگز نجنگیده و جنگ ندیده است که صرفا با بهره گیری از فتوشاپ اندامی بادکنکی و غیر واقعی به خود داده و بر همین اساس نه تنها دنبال کنندگان زیادی را مشغول دنیای مجازی خودکرده که توجه برگزار کنندگان مبارزات نمایشی را هم به خود جلب کرده است. آنها هم تصور ی شبیه آنچه ما از این جوان سی ساله داشتیم را دارند و شاید گمان نمیکردند هالک ایرانی تا این حد غیر واقعی و فیک باشد.