کارگزاران: شکست در انتخابات نتیجه توهم برخی اصلاحطلبان بود
مدیرمسئول ارگان حزبی کارگزاران میگوید: اصلاحطلبان بهخاطر عدم واقعبینی، متحمل شکست در انتخابات مجلس شدند.
سید افضل موسوی در یادداشت روزنامه سازندگی نوشت: آنچه در اسفند 98 و ماههای پیش از آن در جریان اصلاحطلب درباره حضور و نحوه حضور در انتخابات مجلس یازدهم رخ داد نشان از فاصله بخشهای زیادی از این جریان سیاسی با واقعیت داشت. گروهی که تصور میکردند با عدم حضور به یکباره معجزه میشود و آنها تاثیرگذاری یا شرایط متفاوتی را در مقابل خود میبینند. نتیجه این رفتار و این فقدان واقعبینی سیاسی در گروهی که بسیار هم مدعی سیاستورزی هستند، ترکیب مجلس یازدهم است که از هماکنون از بهار آن مشخص است که چه شرایطی را میتوانند برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات 1400 مهیا کنند. اصلاحطلبان به تماشای شروع به کار مجلس یازدهم با اکثریتی اصولگرا نشستند.
بعد از برگزاری انتخابات البته بحثهای بازسازی جبهه اصلاحات و مواردی از این دست بسیار مطرح شد اما تصور من بر این است که واقعبینی بر هرگونه بازسازی در درون اصلاحات ارجح است. این اظهارات به این معنا نیست که منکر ضرورتهای بازسازی در جریان اصلاحات هستیم بلکه به نظر میرسد مقدمات آن لزوم واقعبینی طیفهای درونی جبهه اصلاحات است.
سلسله رفتارهای اشتباه از درون جریان اصلاحطلبی، اشتباهات برخی طیفها و مهمتر از آن برخی چهرهها که منتهی به شمایل کلی تحریم انتخابات اسفند 98 شد نه تنها هیچ دستاوردی برای اصلاحطلبان نداشت بلکه اصلاحطلبان را در شرایط سختی قرار داده است. بحث واقعبینی نیز از این منظر مطرح میشود چراکه آنها باید در نگاه خود به فضای سیاسی تجدیدنظر کنند. تجربه اسفند 98 باید همواره پیش چشم آنها باشد که شعار و ژست سیاسی سیاستورزی تلقی نمیشود.
چندبارگی در تصمیمگیری در این شرایط و بیان اینکه پاسخ رد صلاحیت باید عدم مشارکت سیاسی در ارائه لیست و معرفی کاندیدا باشد رویکردی بود که به نام اصلاحطلبان در انتخابات 1400 ثبت شد، رویکردی که نهتنها هیچ فایدهای ندارد، بلکه خروجی آن تقلیل جدی تعداد اصلاحطلبان در مجلس یازدهم شد. ترکیبی که تجربههایی را به اصلاحطلبان در 4 سال آتی تحمیل میکند که جبرانش به راحتی ممکن نیست. در شرایطی که اصلاحطلبان میتوانستند کاندیداهای خود را از شهرستانها معرفی کنند تا در مجلس یازدهم نمایندههایی داشته باشند، فرصتسوزی کردند و در نتیجه به قول بسیاری از چهرههای اصلاحات به استقبال حاشیهنشینی رفتند.
آنچه اصلاحطلبان در اسفند 98 چندباره آزمودند، تجربهای بود که در بیش از یک دهه قبل نیز آن را طی کرده بودند و نتیجه قابل تعریف و اتکایی نیز از آن کسب نکرده بودند. اصرار برخی دوستان برای آزمودن آزموده غیرقابل درک است. از این حیث به نظر میرسد برخی طیفها در جریان اصلاحات باید «واقعبینی سیاسی» را به عنوان یک اصل اساسی برای خود تعریف کنند.