شبح تروریسم تهدیدات داعش پایان نیافته است
سیدعبدالعظیم موسوی در مثلث نوشت:
30 آبانماه 96 بود که سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه رسما پایان عمر داعش را اعلام کرد؛ گروهی که طی 6 سال فعالیتش توانست بیش از نیمی از خاک عراق و سوریه را در اختیار خود گرفته و جغرافیایی را بهدست آورد که ادعا میکرد با سرزمینی معادل دوسوم خاک انگلیس باید پذیرای شکلگیری واحدی سیاسی به نام دولت عراق و شام در پوشش خلافت اسلامی است. سه سال، از اعلام خلافت رسمی ابوبکر بغدادی در موصل میگذرد. این گزارش به موضوع ظهور و افول داعش اختصاص دارد. اینکه داعش چگونه جغرافیای مذکور را بهدست آورده و شکست آن زاییده کدام شرایط بود؟ چه کشورهایی و در چه شرایطی برای برچیدن وجود داعش توافق کرده و چه اقداماتی دراینخصوص انجام دادند؟
داعش چگونه شکل گرفت؟
اغلب این سوال مطرح میشود که ریشههای شکلگیری داعش چه بوده و این جریان تروریستی چگونه شکل گرفت؟ در پاسخ باید توضیح داد که مجموعهای به اسم داعش، حاصل کنشها و تعاملات سیاسی، اجتماعی و سازمانی طی سالیان قبل بوده و شکلگیری آن تنها، تولد یک ترکیب جدید از باقیمانده گروهها و جریانهای فکری مختلف با حمایت یا دستکم چراغسبز خارجی است. اما وجود نیروها که مهمترین عنصر تداوم حیات این گروه هستند، به سالهای پس از سرنگونی صدامحسین و شکلگیری جریانهای معروف به جهاد سنی علیه نیروهای خارجی بازمیگردد. این نیروها، در ابتدا از اردن، ترکیه، و سوریه به عراق رفتوآمد میکردند و خاک سوریه برای آنها در حکم گذرگاهی امن برای مبارزه با نیروهای آمریکایی در عراق بود.
با شکلگیری دولت مرکزی عراق با اکثریت شیعی، بهتدریج، رویکرد ضدشیعی جریانهای افراطی پررنگتر شد. توجیه آنها هم این بود که دولت مرکزی عراق، دولتی است که توسط اشغالگران روی کار آمده است. از طرفی، این دولت، با حمایت جمهوری اسلامی ایران، زمینهساز قدرتگرفتن شیعیان در سطح اجرایی را فراهم آورده حال آنکه، آمارها حکایت از آن دارد که حداقل نسبت جمعیتی شیعیان عراق، 65 درصد تخمین زده شده است. گروههای مختلفی که عمدتا، هویت سنی را محوریت فعالیت خود قرار دادند، طی این سالها تشکیل شده و بهمرور از بین رفته، به گروههای کوچکتر یا بزرگتر تقسیم یا تبدیل شدند؛ تغییر نام داده یا از بطن گروهی دیگر، متولد شدند. هسته اصلی داعش، القاعده عراق و افرادی چون ابومصعب الزرقاوی، ابوایوب المصری و ابوعمر البغدادی است. اما شکل اولیه آن در اکتبر سال 2006 با نام «دولت اسلامی عراق» تشکیل شد. در آن زمان، ابوعمر البغدادی بهعنوان سرکرده این گروه تعیین و ابوایوب المصری به سمت وزیر جنگ انتخاب شد.
این گروه از زمان تشکیل، عملیات و حملات تروریستی بسیاری را در عراق برعهده گرفت. در آوریل 2010 طی عملیاتی در منطقه الثرثار ابوعمر البغدادی و ابوحمزه المهاجر یا همان ابوایوب المصری کشته شدند. از آن پس، خلیفه کنونی داعش یعنی ابوبکر البغدادی بهعنوان رهبر گروه دولت اسلامی عراق، تعیین شد.
با آغاز شورشها، اعتراضات و اوجگیریهای فعالیت گروههای معارض در سوریه از سال 2011م و در پی آن تضعیف ارتش، دولت مرکزی و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آن کشور، فضای لازم برای فعالیت رسمی داعش در سوریه یعنی در جناح غرب جغرافیای داعش در عراق، ایجاد شد. بهخصوص که دیگر، دولت رسمی دمشق بهدلیل درگیرشدن در جبهههای جنگ و نزدیکشدن معارضان به دروازههای پایتخت سوریه، عملا امکان تمرکز با تمام قوا بر یک جبهه را نداشت. در این حین، جبهه النصره با نام جبهه النصره لاهل الشام به معنی جبهه یاری به مردم شام تشکیل شد و عملا بهعنوان بازو و شاخه رسمی القاعده در سوریه شروع به ایفای نقش کرده و به دلیل آمادگی، برخورداری از امکانات نظامی و خشونت مفرط بهشدت در سوریه گسترش یافت.
در آوریل 2013 ابوبکر البغدادی سرکرده داعش، خبر از ادغام گروه موسوم به «دولت اسلامی در عراق» و «جبهه النصره» داده و بدینترتیب گروه «دولت اسلامی عراق و شام» تشکیل شد. داعش شهر رقه را که پیش از این در تصرف معارضان سوری بود، پایتخت رسمی خود اعلام کرد. از آن زمان تحولات بهسرعت پیش رفت و فعالیت و جغرافیای داعش با انجام عملیات متعدد رو به گسترش نهاد.
در سال 2014م، دو شهر موصل و تکریت عراق که پایگاه و عقبه اهل سنت و مقاومت ملی در عراق طی دهههای قبل بود، به تصرف داعش در آمد. عملیات تصرف موصل در چهارم ژوئن شروع شده بود اما عملا در روز 10 ژوئن نیروهای داعش تنها پس از 10 ساعت و بدون مقاومتی چشمگیر، موصل را تصرف کردند. اتحاد فرماندهان اطلاعاتی بازمانده از سازمان اطلاعات حزب بعث و عناصر بیکارشده پس از انحلال ارتش عراق با ابوبکر البغدادی و جریانش، همچنین اختلافات سیاسی ناشی از سهمخواهی جریانهای سیاسی سنی در عراق که همهروزه شاهد گسترش اختیارات دیگر اقلیت عراق یعنی کردها بودند، موجب شد این گروهها و افراد با فراهمکردن زمینه، تخلیه پادگانها و تسلیم مراکز دولتی به داعش، زمینهساز تحقق سقوط موصل شوند. بدین ترتیب واحدی به نام دولت اسلامی عراق و شام، با خواندن خطبه ابوبکر البغدادی در مسجد جامع موصل به جریانی تبدیل شد که رویای جهانی داشت.
آنها در ماههای بعد نیز پیشرویهای زیادی داشته و تا یک سال بعد حدود نیمی از خاک سوریه و بخشهای شمال غربی عراق را به تصرف خود درآوردند. جغرافیای «هالتر شکل» داعش، دو نقطه ثقل پیدا کرد: وزنهای به نام موصل در عراق و رقه در سوریه که حاشیه رود فرات همچون میلهای آنها را به یکدیگر متصل میکرد.
روزهای خونین اما تعیینکننده
اواخر سال 2014 و اوایل سال 2015م، ماههای خونین اما تعیینکننده در عراق و سوریه بود؛ در شرایطی که نه در عرصه داخلی کشورهای عراق و سوریه شرایطی برای برتری علیه داعش وجود داشت و نه در عرصه خارجی، اتفاقات تعیینکننده روی داد که در نهایت، منتهی به پیروزیهای 2017م شد. در 13 ژوئن 2014 شیخ مهدی کربلایی، نماینده آیتالله علی سیستانی، مرجع عالی شیعیان عراق در خطبههای نماز جمعه کربلا از فتوای تاریخی آیتالله سیستانی برای تشکیل حشدالشعبی عراق یا همان بسیج مردمیبرای جهاد علیه تروریستهای داعش خبر داد. تشکیل حشدالشعبی براساس فتوای آیتالله سیستانی و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران، روند جنگ با داعش را تغییر داد.
دو روز بعد، فاجعه اسپایکر عراق روی داد که خون هر انسانی را در عراق به جوش آورده و آنها را در گردهمآمدن هرچه بیشتر حول فتوای مذکور مصمم کرد. اسپایکر، کشتاری جمعی است که بهدست نیروهای داعش در پایگاه هوایی اسپایکر در تکریت عراق در فاصله میان ۱۱تا۱۵ ژوئن ۲۰۱۴ میلادی بهوقوع پیوست. در زمان یورش، در حدود ۴۰۰۰ دانشجوی نظامی غیرمسلح در پایگاه بودند. در این میان، ۱۷۰۰ دانشجوی شیعه غیرمسلح این پایگاه هوایی بهطور جمعی قتلعام شدند.
ورود روسیه و اجماع بینالمللی
در اکتبر 2015 روسیه وارد جنگ با داعش شد. اگرچه اولویت عملیاتی اول نیروی هوایی روسیه در سوریه، جلوگیری از سقوط دمشق و به عقبراندن گروههای معارضی بود که از خطوط مقدم پایتخت عبور کرده بودند، اما این حضور پیامدهای مهمی به همراه داشت. پیامدهای ورود روسیه اینها هستند:
اولا، دولت سوریه، ایران و حزبالله، پشتوانهای مهم در عرصه سیاسی بینالمللی و عملیاتی پیدا کردند.
ثانیا، بهتدریج، اولویت بینالمللی در سوریه از تمرکز بر سرنگونی دولت بشار اسد به مبارزه با تروریسم داعش تغییر یافت.
ثالثا، بازیگران خارجی اصلی حامی داعش و بهخصوص ترکیه، به این نتیجه رسیدند که دیگر نمیتوانند همانند سابق به حمایت از این جریان تروریستی ادامه بدهند.
با ورود روسیه، دست ایران و حزبالله لبنان برای سازماندهی عملیات و نیروها باز شده و تقسیم کار لازم صورت گرفت. نیروهای عراقی با پشتیبانی آمریکا و نیروهای مختلف داخلی اعم از شیعه، کرد و اهل سنت با فرماندهی ارتش و وزارت دفاع عراق، مسئولیت آزادسازی شهرهای عراقی و نابودی داعش در این کشور را بهدست گرفتند و فرماندهی جبهه سوریه عملا در دست ایران و سوریه قرار داشت.
در سال 2015م، تکریت آزاد و داعش از آن رانده شد. انتشار تصاویر حضور سردار سلیمانی در این منطقه، رویدادی بود که در جریان آزادسازی تکریت، نقش ایران را در نبرد با داعش در عراق به تصویر کشید. شرینی آزادسازی تکریت، با سقوط شهر الرمادی از بین رفت اما چندی بعد، عملیات آزادسازی گسترده الانبار کلید خورد. با این وجود، سقوط داعش عملا از سال 2016م سرعت گرفت. در این سال، داعش از فلوجه در 50کیلومتری بغداد بیرون رانده شده و عملیات آزادسازی موصل در دستور قرار گرفت.
در جبهه سوریه نیز همزمان با شکست و عقبنشینی وجب به وجب گروههای معارض و تروریستی، داعش از درون دچار تزلزل شده و با جدایی جبهه النصره به رهبری ابومحمد الجولانی در اواخر ماه اکتبر و تولد گروه جبهه فتحالشام، بازوی داعش در سوریه رو به ضعف گذاشت.
پس از 6 ماه، در جبهه عراق، حدودا آوریل 2017 نیروهای عراقی به شهر قدیم موصل وارد شده و بهتدریج، آزادسازی غرب موصل کلید خورده و پس از مدتی به سرانجام رسید. این رویداد مهم در محور سوریه با عملیات آزادسازی تدمر در مارس 2017، پاسخ داده شد. تدمر تا به آن روز، چندین مرتبه سقوط و آزاد شده بود و آزادسازی آن اهمیت ویژهای برای جریان مقاومت از لحاظ موقعیت راهبردی داشت. در ماه آگوست، شهر تلعفر عراق و یکماه پس از آن، شهر حویجه در نوامبر 2017م، شهر القائم در غرب استان الانبار و در مرزهای عراق با سوریه آزاد شدند. این پیشرویها در محور عراق، باید با رویدادی بزرگ در محور سوریه پاسخ داده میشد. آن رویداد، آزادسازی بوکمال، آخرین مرکز داعش در سوریه بود.
داعش و بازماندگان آن پس از شکست
عملیات بوکمال در شرق دیرالزور که در اواخر آبانماه به پیروزی رسید، آخرین گام در نبرد داعش در عرصه میدانی بود اما عملا نباید این رویداد را به معنی ازمیانرفتن تهدیدهای داعش درنظر گرفت. داعش در نتیجه این حجم از عملیات گسترده، چیزی که از دست داد در وهله اول، جغرافیا، در وهله دوم، امکانات و نیروی انسانی بود اما فراموش نباید کرد که داعش بهعنوان جریانی که از مهارت ساخت بمبها و برخی ادوات نظامی برخوردار بوده، همچنان صاحب سلاح، پول، نیروی انسانی و ایدئولوژی است که امکان حیات و فعالیت را دارد. داعش، در ماههای آینده، بیشک بر تاکتیکهایی مانند حملات تروریستی از طریق بمبگذاری و عملیات انتحاری همچنان به وجود خود ادامه خواهد داد. این مرحله از جنگ، به اعتقاد نگارنده، خطرناکتر است چراکه نهادهای امنیتی بهخصوص در سوریه برای بازسازی و احیا نیازمند زمان، نیرو و سرمایه بوده و سالها طول خواهد کشید تا به نقطهای قابل اتکا برسند. علاوه بر آن، امکان استفاده از عنصر غافلگیری در هرزمانی برای انجام عملیات تروریستی علیه اهدافی در سوریه و عراق برای عناصر داعش به قوت خود باقی است.
موضوع مهم دیگری که باید به آن اشاره شود، بازتعریف اولویتهای بینالمللی جدید در سوریه پس از داعش است. تا زمانی که داعش وجود داشت طرفهای خارجی بحران سوریه، توافق کرده بودند بهجای تمرکز بر جنگ با دولت بشار اسد و انتقال قدرت در سوریه و موارد اینچنینی، بر مبارزه با تروریسم متبلور در داعش متمرکز شوند. حال که رسما پایان داعش اعلام شده، گزارشها حاکی از آن است که جبهه غربی به رهبری آمریکا و اسرائیل تلاش دارند بر «محدودسازی نقش، نفوذ و حضور ایران در سوریه» متمرکز شوند که فارغ از تبعات این امر بر اهداف منطقهای جمهوری اسلامی ایران در محور شامات، میتواند زمینه را برای سازماندهی مجدد عناصر باقیمانده داعش و انجام عملیات فراهم آورد.
دیدگاه تان را بنویسید