جامعه مقاومتی
چگونه تحریمها و فشارهای آمریکامیتواند منجر به همبستگی بیشتر در جامعه شود؟
باید به عقب بازگشت؛ حتی خیلی قبلتر از آنکه علم جامعهشناسی، این نام را برای خود انتخاب کرد. شاید صحبت از مفهوم «عصبیت» آنطور که ابنخلدون در مقدمه تاریخ خود ذکر کرده است، شروع خوبی باشد برای درک این موضوع
ابنخلدون عصبیت را به مفهوم همخونی و روابط فامیلی ارتباط میدهد و معتقد است هرچه عصبیت در یک جامعه بیشتر باشد، احتمال اینکه آن گروه زیر انقیاد و ذلت برود، بیشتر است و گروههای همخون در بزنگاههای خاص به کمک هم میآیند و دفع دشمن میکنند. قبل از هر چیز این نکته را هم یادآور شویم که در نگاه ابنخلدون، تقسیمبندی جوامع بر اساس شیوه معاش است و این شیوه معاش هم فرآیند تولید را در برمیگیرد و هم شیوه مصرف. او «عصبیت» را در جوامعی بیشتر میداند که خود نیازهای خود را تامین میکنند و همچنین آن را در مصرفی تعریف میکند که هنوز دچار تجملگرایی افراطی نشده است. این نکتهای است که در دورانی که هنوز شیوه اداره کشورها به «دولت- ملت» بدل نشده، باید مدنظر ما باشد؛ به همین دلیل است که همخونی بزرگترین دلیل برای داشتن عصبیت ذکر میشد اما پس از این دوران قبیلهگرایی، وضع جوامع تغییر کرد و غربیها از همبستگیهای ارگانیک میگویند که جانشین همبستگیهای مکانیکی شده است. دنیا عوض شده است اما در دنیای جدید، در دنیای ملتها، در دنیای همبستگی ارگانیک که همبستگی بر اساس تقسیم کار است،
آیا هنوز هم «عصبیت» مفهومی قابل بررسی است؟ آیا میتوان به تغییر ماهیت عصبیت از همخونی به هموطنی اشاره کرد؟
شاید جواب همینطور سردستی، بله باشد یا نباشد اما نزدیکی مردم در روزهای سخت خودش نشان از نوعی پیوند که میتوان نامش را هر چه گذاشت، دارد. این روزهای سخت میتواند برخاسته از یک عامل بیرونی باشد و این عامل بیرونی میتواند سیل یا زلرله باشد یا عاملی انسانساز مثل تحریم.
الگوی جامعه مقاومتی
تعبیر مقاومت در ذهن بسیاری از ما تعبیری است که دچار انحراف شده. بسیاری از ما مقاومت را با دفاع همسو و هممعنی دانسته و آن را نوعی واکنش دفاعی در لحظههای تهاجم میدانیم که در کنه خود معنای ضعف را به همراه دارد اما در واقع مقاومت در درون خود واژههایی مثل توان یا قدرت را مستتر دارد؛ حتی در علوم طبیعی هم وقتی صحبت از مقاومت میشود، مقاومت توانایی است؛ توانایی برای اینکه چیزی ساخته شود. مقاومت در جامعه هم در همین راستا تعریف میشود؛ توانایی یا قدرت برای ساختن یک جامعه با مختصات خاص خودش. تحریم در دل خود نوعی افزایش فشار را به همراه داشته که هدف آن بازدارندگی است؛ بازدارندگی به شیوههایی که نقاط قوت یک جامعه را هدف میگیرد تا از حرکت روبهجلوی آن جلوگیری کند اما تحریمها آنجایی اثرگذار هستند که نگاه به بیرون باشد. جایی تاثیر میگذارد که بخشی از اتصالات سازهای یک جامعه که معمولا به بیرون اتصال پیدا میکند دچار ضعف و سستی یا دچار سطح اتکای بیش از حد به بیرون باشد. سازهای که قدرت را درونزا میداند و قدرت را با افزایش توان داخل میجوید، نهتنها فشار خارجی را تاب میآورد که میتواند خودش را به فضا و محیط بیرون تحمیل کند.
«مقاومت» یکی از کلیدواژههای رهبر انقلاب در همه این سالها بوده و عینیترین مظهر این واژه را در کلام ایشان در اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» شاهد هستیم اما اگر تیزبینتر باشیم، اقتصاد یکی از جنبههایی است که ایشان برای ساختن جامعه متعالی اسلامی در نظر دارند. بهطور طبیعی توانمندی اقتصادی باعث آسیبپذیری کمتر میشود و توان اقتصادی متکی به درون باعث میشود افزایش فشارهای بیرونی با کمترین تنش درونی مواجه شود اما تقلیل همه مقاومت در اقتصاد و اقتصاد مقاومتی یک بیانصافی بزرگ نسبت به جهانبینی جمهوری اسلامی است. رهبری بارها زیربنای اقتصاد مقاومتی را فرهنگی بیان کردهاند که میتواند چارچوبی برای تعالی باشد. این فرهنگ را میتوان با نامهای مختلف در کلام ایشان دید؛ فرهنگ مقاومت، روحیه جهادی، فرهنگ بسیجی و... ایشان این روحیه را لازمه پیشرفت دانسته و میدانند. ایشان در سبک زندگی هم آنجایی که از ارزشها و هویتها سخن میگویند؛ بهخصوص آنجاهایی که از الگوهای مصرف، همواره مختصاتی را ترسیم میکنند که همسو با فرهنگ مقاومت و توانمندسازی است. اینجاست که میتوان بهعنوان یک نامگذاری جامعهای را بهعنوان «جامعه مقاومتی»، جامعه هدف در نظر گرفت که الگوی آن از جامعه پیامبر گرفته شده و هدف آن توانمندی و قدرتمندی ارکان یک جامعه از هر سو است. در این شکل از جامعه؛ از اقتصاد تا دیپلماسی، از فرهنگ تا سبک زندگی باید به گونهای باشد که تعالیساز بوده و تعالی را سرعت ببخشد.
فرهنگ مقاومت
«در هر بخشی از بخشهای گوناگون صنعتی، فنی، علمی و تحقیقاتی که ما با روحیه جهادی وارد شدیم، پیش رفتهایم. روحیهی جهادی یعنی چه؟ یعنی اعتقاد به اینکه «ما میتوانیم» و کار بیوقفه و خستگیناپذیر و استفاده از همه ظرفیت وجودی و ذهنی و اعتماد به جوانها. الان در همین بخش انرژی هستهای که این همه دنیای استکبار را سراسیمه کرده، اکثر کسانی که در آنجا مشغول کار هستند، جوانهای تحصیلکردهاند؛ صدها جوانِ کمسن و تحصیلکرده، این چرخ را میچرخانند و این عزت را برای کشور پدید آوردهاند. در همه بخشها همینطور است. باید به نیروهای بااستعداد، چه از جوانها باشند و چه از انسانهای باتجربه، اعتماد کنند. اعتماد به این افراد و توکل به خدای متعال و اخلاص نیت برای خدا، اساس کار است.»
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب در توصیف فرهنگی که منجر به فرهنگ مقاومت میشود، روحیه جهادی را بهعنوان یک اصلاح از بالا و مدیران را بهعنوان یک لازمه و یک شاخصه بیان کردهاند. ایشان برای مدیران الزاماتی را مشخص کردهاند که در یک کلمه میتوان آن را در دو کلمه «ما میتوانیم» خلاصه کرد. رهبر معظم انقلاب برای الگوسازی از حکومت امامعلی(ع) استفاده کرده و نوع زمامداری ایشان را یک تراز برای تعالی دانستهاند: «امیرالمؤمنین در این مدت نشان داد که اصول اسلامی و ارزشهای اسلامیای که در دوران انزوای اسلام و در دوران کوچکی جامعه اسلامی بهوجود آمده بود، در دوران رفاه و گسترش اقتدار و پیشرفت و توسعه مادی جامعه اسلامی هم قابل پیادهشدن است. اگر به این نکته توجه کنیم، خیلی مهم است. مسأله امروز ما هم همینهاست. اصول اسلامی، عدالت اسلامی، تکریم انسان، روحیه جهاد، سازندگی اسلامی، مبانی اخلاقی و ارزشی اسلام در دوران پیغمبر با وحی الهی نازل شد و تا آن حدی که ممکن بود، بهوسیله پیغمبر در جامعه اسلامی اعمال شد.»
هرچند تاکید ایشان در نقطه آغازین، توانمندسازی مدیران و مسئولان است اما ایشان برای جامعه هم این روحیه را تجویز کردهاند. رهبر انقلاب، زندگی جهادی در راه هدفها و ارزشها معنای حقیقی زندگی انسان میدانند: «جهاد یعنی مجاهدت و تلاشکردن برای زندگی»، یعنی اینکه ما این هدفها را ترسیم کنیم و ارزشهایی را که برای ما عزیز و محترم است، مشخص کنیم و بعد با همه قوا بکوشیم. اصلا زندگی جز این معنی ندارد وگرنه چنانچه انسانها از ارزشها، حال آن ارزشها هر چه میخواهد باشد، خالی شوند به یک جماد تبدیل خواهند شد. در این نوع زندگی هر چه میگذرد، انسان احساس میکند که عمرش تلف نشده چون برای یک هدف عالی زحمت کشیده است. در پایان راه هم وقتی به پشت سر خود نگاه میکند، میبیند فرسنگها به هدف نزدیک شده است؛ لذا حسرت ندارد و احساس لذت میکند. این زندگی واقعی است؛ «زندگی برای آرمانها و هدفهای والا».
در روزگاری که جهان از بحران معنا رنج میبرد و جامعهشناسان بزرگی مثل ماکس وبر مسیر حرکت جهان غرب را از خیلی پیشتر، عقلانیشدن بهعنوان درگیرشدن در یک قفس آهنین دانستهاند، اینکه به زندگی هدف و آرمان والا هدیه دهیم، همان چیزی است که میتواند به زندگی ارزش زندگی بدهد؛ این همان زندگی جهادی است که فرهنگ حاکم بر آن میتواند جامعه را به سمت جامعه مقاومتی، یعنی جامعهای که میتواند، حرکت میدهد.
اقتصاد مقاومت
«امروز حقایق در مورد نیات پلید دولت ایالات متحده آمریکا علیه اسلام و مسلمین و جمهوری اسلامی آشکار شده. [باید] کارهایی را که آنها میتوانند بکنند، بدانیم؛ آنها تحریم میکنند، ما بایستی اقتصادمان را درونی کنیم، درونزا کنیم، اقتصاد مقاومتی کنیم تا تحریم اثر نکند. اقتصاد مقاومتی را مسئولان محترم جدی بگیرند، به زبان اکتفا نکنند؛ اقتصاد مقاومتی با واردات بیرویه نمیسازد، با ضعف تولید نمیسازد؛ تولید داخلی را قوی کنند. ادارات حکومتی و دولتی، محصول داخلی را بر محصول خارجی مشابه ترجیح بدهند. یک خریدار مهم بازار، دستگاههای دولتی هستند که همهچیز میخرند، همهچیز لازم دارند؛ آنچه تولید داخلی است، آن را ترجیح بدهند. مردم به تولید داخلی اقبال کنند. همه اینها باطلالسحر تحریم دشمن است.»
رهبری ذیل سرفصلی به نام «اقتصاد مقاومتی» بیان کردهاند که اقتصاد مقاومتی اگر قرار باشد در خلاصهترین شکل ممکن مطرح شود، همان «نگاه به درون» است. ایشان در جایی دیگر در تعریف اقتصاد مقاومتی فرمودهاند: «جزو سیاستهای اقتصاد مقاومتی و خصوصیات اقتصاد مقاومتی، درونزایی است؛ درونزایی یعنی تولید ثروت بهوسیله فعالیت درونی کشور انجام بگیرد؛ چشم به بیرون نباشد، نگاهمان به بیرون نباشد. باید اقتصاد درونزا باشد؛ البته معنای درونزا بودن اقتصاد این نیست که درهای کشور را ببندیم؛ نه، ما گفتهایم «درونزا و برونگرا» با نگاه به تعریف اقتصاد مقاومتی میتوان به این جمعبندی رسید که جامعهشناسی اقتصاد مقاومتی نوعی فرهنگسازی در زمینه اقتصاد است. اقتصاد مقاومتی صرفا یک رویکرد و استراتژی کوتاهمدت نیست، همانطور که فرهنگسازی امری زمانبر است؛ بنابراین این نوع دیدگاه اقتصادی هم یک برنامه بلندمدت بوده است. اگر به مجموعه نامگذاری سالها توجه داشته داشته باشیم، به این جمعبندی میرسیم که ایشان «اقتصاد مقاومتی» را در هر سه حوزه یعنی تولید، مصرف و روابط تولید مدنظر دارند و وضعیت مطلوب ایشان نقطهای است که در هر سه حوزه وضعیتی حاکم باشد که توانمندسازی در راستای نگاه به درون و برآوردن نیازها بدون نگاه به بیرون از مرزها باشد. اقتصاد مقاومتی در بیان مختصر، اقتصادی است درونزا، بروننگر، عدالتپایه، مردممحور و دانشبنیان که نسبت به تهدیدها، تغییرات و مخاطرات مقاوم بوده و نهتنها از جریانهای ناخواسته و منفی کمترین اثر را میپذیرد بلکه میتواند بر جریانسازی مثبت و مطابق با منافع ملی اثر بگذارد. در اقتصاد مقاومتی، تولید داخلی در اولویت فعالیت اقتصادی است. رهبری در اینباره گفتهاند: «اقتصاد مقاومتی معنایش این است که ما یک اقتصادی داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادی در کشور محفوظ بماند، هم آسیبپذیریاش کاهش پیدا کند، یعنی وضع اقتصادی کشور و نظام اقتصادی جوری باشد که در مقابل ترفندهای دشمنان که همیشگی و به شکلهای مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند. یکی از شرایطش، استفاده از همه ظرفیتهای دولتی و مردمی است؛ هم از فکرها و اندیشهها و راهکارهایی که صاحبنظران میدهند، استفاده کنید، هم از سرمایهها استفاده شود.» در اقتصاد مقاومتی نگاه به مصرف هم وجود دارد: «مصرف هم باید مدیریت شود. این قضیه اسراف و زیادهروی، قضیه مهمی در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوی اسراف را گرفت؟ فرهنگسازی هم لازم است. اقدام عملی هم لازم است. فرهنگسازیاش بیشتر به عهده رسانههاست. به مصرف تولیدات داخلی هم اهمیت بدهید. در دستگاه شما، در وزارتخانه شما، اگر کار جدیدی انجام میگیرد، اگر چیز جدیدی خریده میشود، اگر همین اقلام روزمرهای که مورد نیاز وزارتخانه است، تهیه میشود، سعی کنید همهاش از داخل باشد؛ اصرار بر این داشته باشید؛ خود این، یک قلم خیلی بزرگی میشود. اصلا ممنوع کنید و بگویید هیچکس حق ندارد در این وزارتخانه جنس خارجی مصرف کند. به نظر من اینها میتواند کمک کند.» در مورد روابط تولید هم به این مختصر از فرمایشات ایشان بسنده میکنیم که باید فساد اقتصادی را از سر راه جامعه مقاومتی برداشت: «بدون مبارزه با مفاسد اقتصادی؛ تصور نشود که مبارزه با مفاسد اقتصادی موجب میشود که ما مشارکت مردم و سرمایهگذاری مردم را کم داشته باشیم.»
هدف نهایی اقتصادی از منظر رهبر انقلاب این است که «در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید میتواند تعیینکننده رشد و شکوفایی کشور باشد.»
سبک زندگی در جامعه مقاومتی
اقتصاد و فرهنگ دست به دست هم میدهند که سبک زندگی حاکم بر جامعه را بسازند. یک زندگی مجموعهای از ارزشها، طرز تلقیها و سلیقههاست که اغلب میان یک جمع ظهور میکند و شماری از افراد را صاحب نوعی سبک زندگی مشترک میکند. اندیشمندان، «سبک زندگی» را اغلب در دو حوزه شاخصههای نظری (ارزشها و هویت) و شاخصههای عینی (مصرف و تفریح) مطالعه میکنند. از جنبههای فردی این سبک زندگی که عبور کنیم، در چارچوب بحثی که از ابتدا داشتیم، جامعه مقاومتی جامعهای است که در حوزههای خود فرهنگ توانمندسازی را در راستای ارزشهای پذیرفتهشده خود پشتوانه میکند تا در چارچوبهای قالبی اقتصاد مقاومتی به تعالی برساند. اگر سبک زندگی در جامعه مقاومتی را بر اساس تعاریف موجود در جامعه دینی بدانیم، آنگاه مفاهیمی مثل جهاد، تلاش، سعی، دوری از اسراف، کمک به همکیش و همنوع و... باعث میشود که جامعه مقاومتی دارای روحی یکسان با اهداف یکسان باشد. اینجاست که جامعه به سمتی حرکت میکند که هر فشار خارجی، مثل تحریم نهتنها مانعی برای جامعه رو به پیشرفت نیست بلکه خود انگیزهای است برای این جامعه که به سمتی حرکت کند که شکوفایی هر چه بیشتر در جامعه برقرار شود. این روزها در شرایط تحریم هم شاهد هستیم که جامعه ما رفتهرفته با تغییر سبک زندگی و الگوهای مصرف، سعی در همسویی با روابطی درونزا دارد و جامعه با تهدیدها، همبستگی بیشتری را در مقابل دشمن مشترک حس میکنند. جامعهای که به این سبک زندگی برسد در مقابل هر نوع تهدید و تحریم رویینتن میشود.
منبع/ مجله مثلث
دیدگاه تان را بنویسید