مهدی چمران:
اصولگرایان مخالف مشارکت پایین هستند
شورای وحدت میخواهد بین اصولگرایان برای انتخابات مهدی چمران// مجلس شورای اسلامی اجماع ایجاد کند اما راه سختی در پیش دارد. از هماکنون انتقادها به ترکیب اعضا و نوع نگاه این شورا سیر صعودی دارد.نگاههای زیادی به جمنا و شورای وحدت دوخته شده است با این مبنا که در نهایت این دو تشکل چگونه وارد انتخابات خواهند شد. با مهدی چمران درباره چالشهای شورای وحدت به گفتوگو نشستیم.
مهدی چمران// فعالیتهای گروههای مختلف برای ورود به رقابت اسفند 98 کلید خورده و در قالب موضعگیری یا بحثهای رسانهای صحبتهایی انجام میشود. آیا فضای کشور را انتخاباتی میبینید؟ آیا پذیرش عمومی برای اینکه مباحث انتخاباتی کمکم شروع شود و تنور انتخابات را گرم کند، وجود دارد؟
مهدی چمران: در ارتباط با فضای انتخاباتی راستش نه، من نمیبینم، یعنی فضای انتخاباتی که ضرورت دارد الان شکل بگیرد، هنوز به آن حالت واقعی شکل نگرفته و مسائل و حرکتها و تلاشهایی که در این زمینه میشود، بیشتر جنبه سازماندهی و بهثبترساندن دارد که درواقع همان کارهای مقدماتی است که باید قبلتر میشد. الان باید بیشتر وارد تحلیلها و تفسیرها و بررسیها و ارائه راهکارها و مطالعات شوند و بهویژه نمایندگان بتوانند راهحل و چاره برای برونرفت از مسائل اجتماع برای حوزه خودشان و برای کل کشور ارائه دهند؛ بهویژه برای شرایط ناهنجار اقتصادی که الان داریم که واقعا فشار خردکنندهای به مردم ما و طبقه متوسط و پایین جامعه وارد میکند. در مقابل یک گروه خیلی اندکی، چه در دولت و چه در تجارت، متاسفانه از این شرایط بهعنوان یک کسب بهخوبی استفاده کرده و میکنند. فرقی هم نمیکند به هر حالت دارند سوءاستفاده میکنند؛ بنابراین در چنین شرایطی افراد باید بیشتر در این زمینهها کار و بحث کرده و خودشان را معرفی کنند. ما هنوز این چیزها را نمیبینیم و بیشتر روی کلیات بحث میشود، البته یک عده میگویند که اصلا در انتخابات مشروط شرکت کنیم یا نکنیم چون شورای نگهبان هست. شورای نگهبان طبق قانون بوده، همیشه هم بوده و حالا هم هست. وظیفه خودش را انجام میدهد براساس مرّ قانون هم میگوید به این دلیل تاییدصلاحیت شدید یا نشدید. همیشه بوده، چطور زمانی باید با هیجان رفت و با حداکثر تبلیغات ورود کرد و یک موقع چون شورای نگهبان است نباید برویم! اینکه نمیشود چون شورای نگهبان هست، منتخبان، نمایندگان مردم نیستند، بنابراین نمایندگان مجلس ناکارآمد میشوند.
در واقع دارید پاسخ ادعاهای رقیب سیاسی یعنی اصلاحطلبان را میدهید.
مهدی چمران: البته من نمیخواهم به کسی پاسخ بدهم بلکه دارم شرایط کلی را مطرح میکنم. میبینیم در شورای شهر که شورای نگهبانی وجود ندارد، این دوره ناکارآمدتر از دوره قبل بود؛ بهخاطر شرایط خاصی که بهوجود آمد و طیف خاصی که در کل شوراهای شهر کشور بهویژه تهران به کرسی نمایندگی رسیدند و هماکنون دستگیریها و زندانیها و سلب عضویتها را متاسفانه در شهرهای مختلف میبینیم که برای خود من هم یک مقدار ناراحتکننده است. من تعصب شورایی دارم و وقتی میبینم یک شورا اینگونه است یا چنین حادثهای رخ داده، ناراحت میشوم. آنموقع هم سعی میکردیم که این مسائل پیش نیاید، حتی جلوگیری و نظارت کنیم اما الان رها شده. اینها که دیگر شورای نگهبان نداشتند و هرکسی را میخواستند، آوردند؛ حتی کسانی که با نظر قوهقضائیه رد شده بودند و حدود 80نفر میشدند، الان در شوراها هستند. هم مسائل اخلاقی داشتند، هم مسائل مالی و بهدلایل مختلف رد شده بودند ولی نمایندگان محترم مجلس که ناظر انتخابات شوراها بودند بهواسطه شناختشان آنها را تایید کردند و الان هم آمدهاند، حتی کسانی بودند که سابقه حبس و زندان داشتند اما الان در شوراها هستند. اینکه به شورای نگهبان ربطی ندارد؛ بنابراین به صرف اینکه بخواهیم خودمان را عقب بکشیم و بگوییم چون اینبار امیدی به پیروزی نداریم، پس بیاییم یکجوری خودمان را کنار بکشیم، صحیح نیست.
یعنی مشارکت مشروطی را که اصلاحطلبان مطرح میکنند، بهنوعی فرار به جلو محسوب میکنید؟
قاعدتا همینطور است، یعنی دو تا هدف دارند. اولا معلوم نیست که آنها موفق نشوند چون بههرحال ممکن است دوقطبیهایی بهوجود بیاورند. ممکن است راههایی برای جذب مردم پیدا بشود، همانطور که دوره قبل پیش آمد؛ مثلا وعدههایی که جاذب باشد ولی واقعی نباشد که دیدیم نبود و ممکن است دوباره این شرایط هم پیش آید و داشتن تمول و توان مالی هم به این موضوع کمک میکند. اصولا نتیجه انتخابات معلوم نیست ولی به نظر میآید اصلاحطلبان هدفشان پیشگیری است، یعنی میخواهند حالت دست پایین را در نظر بگیرند و روی آن کار کنند تا بتوانند موفق شوند. از این سو هم دوستان همسوی ما هنوز آن حرکت خوبشان را انجام ندادهاند؛ البته تعدادی از نمایندگان مجلس که دورههای قبل بودهاند یا این دوره نماینده هستند و تعدادی از کسانی که میخواهند نماینده شوند، در حوزههای انتخابیه خودشان فعالیتشان را شروع کردهاند چون نمایندگی مجلس با ریاستجمهوری فرق دارد و خودشان باید کار کنند. خیلی از حوزههای انتخابیه ما اصولا سیاسی نیست و بیشتر قومی قبیلهای و عشیرهای است؛ بنابراین رفتند و دارند برنامهریزیهای خودشان را دنبال میکنند که بتوانند آرای مورد نیاز خودشان را کسب کنند و این خوب است که از الان بروند، خودشان را بشناسانند و برنامههایشان را بدهند که کارهایشان را شروع کردهاند. ما هم با آنها ملاقاتهایی داریم و میبینیم که فعال هستند، نقدشان را میکنند یا برنامههایشان را ارائه میدهند و چه مثبت یا منفی، فعالیت میکنند. این کارها از آنجا که نمایندگی مجلس است، انجام میشود ولی به طورکلی آن حرکت خوب یا حرکت مورد نیازی را که باید از الان شکل بگیرد، هنوز نمیبینم.
بحث را به سمت این موضوع بردید که هنوز کار تشکیلاتی در جریان اصولگرایی آنطور که باید و لازم است، شروع نشده اما شورای وحدت بهطور رسمی فعالیت خودش را از خرداد آغاز کرد؛ پس چطور شما میفرمایید هنوز آن حرکت منسجم و تشکیلاتی شروع نشده است؟
حالا شورای وحدت یا شورای ائتلاف یا هر اسم دیگری که ممکن است برایش گذاشته شود از سال قبل کارش را شروع کرده بود، منتها داشت کار خودش را میکرد و هنوز هم همینطور است و دارد کار خودش را میکند؛ البته به عقیده من کند پیش رفته و باید سریعتر جلو بیاید.
چرا کارهای شورای وحدت کند است؟
مشکلات فراوان است و یکی، دو تا نیست.
مشکلات شورای وحدت را بیان کنید.
به هر حال جمعکردن احزاب مختلف، افراد مختلف، همنظر و همجهتکردن آنها و برنامهریزی برای چگونگی کار با داشتن نظرات مختلف مسائل خاص خود را دارد. درست است در چارچوب یکی هستند ولی بالاخره سلیقهها و روشهای مختلف دارند که هماهنگکردن آنها کار سخت و مشکلی است. نداشتن جا و منابع را هم اضافه کنید و همه اینها سبب میشود که آن حرکت واقعی صورت نپذیرد.
یعنی کمپین انتخاباتی اصولگرایی مشکل مالی دارند؟
به هر حالت وقتی بخواهید درست و براساس یک مبانی صحیح هزینه کنید و درآمد داشته باشید، بالاخره باید این درآمدها را از کجا به دست آورد؟ درحالی که نه شرکتی وجود دارد و نه اعضا کارخانهای دارند. در این شرایط اقتصادی هم اصولا افراد نمیخواهند هزینههایی کنند که نامعقول باشد؛ حتی سعی و تلاششان این است که از هزینههای معمول هم کمتر باشد و به حداقل برسد. البته وظیفه است که به این صورت باشد، بنابراین همه اینها میتواند یک مقدار مشکل ایجاد کند و کار به کندی پیش رود ولی خوشبختانه دوستانی که الان دارند تلاش میکنند، دارند کار خودشان را هم در تهران و هم در شهرستانها انجام میدهند. انشاءالله خداوند هم کمک خواهد کرد. با آن خلوص و نیتپاکی که کار میکنند، خداوند هم انشاءالله کمکشان میکند به نتیجه برسند.
شورای وحدت یا شاجا چطور؟
شاجا نداریم.
پس این نام چطور مطرح شد؟
من نمیدانم چه کسی گفته و این اسامی چطور درمیآید. ما هیچجا نه شاجا گفتهایم و نه چنین مجموعهای داریم. کسی دیگری اگر گفته برای خودش گفته است.
همان شورای ائتلاف؛ درست است؟
در ابتدا آن را شورای راهبردی نیروهای انقلاب اسلامی نام نهادیم. چیزی که از زمان جناب آقای رئیسی شروع شد، بعد شورای راهبردی نیروهای انقلاب اسلامی بود. بعدا که خلاصهتر شد به شورای وحدت تغییر نام داد و بعد از آن شورای ائتلاف و بعد گفته شد که وحدت یک بار ایدئولوژیک هم دارد؛ پس همان شورای وحدت باشد. درواقع هنوز روی این موضوع اعلام عمومی نشده و هیچجا رسما نامی اعلام نشده است.
آقای سیدمحمد حسینی در خرداد و قبل از سالگرد رحلت حضرت امام گفتند که اولین جلسه را با ترکیب جدید تشکیل دادهاید.
البته این ترکیب اصلاح شده است. در ابتدا تعداد کمتر بود و بعد بیشتر شد. خود آقای دکتر حسینی در آن موقع اضافه شدند و قبلا بهعنوان دبیرکل کانون اسلامی دانشگاهیان نبودند. این شورا درواقع از سال گذشته هم بوده و کارش را میکرد ولی بهطور کلی از گروههای مختلف بهویژه جوانان و بانوانی که اضافه شدند، بعدا دعوت شدند که مسئولیت برعهده بگیرند؛ بنابراین هماکنون شورای وحدت در حال اصلاح ساختاری خودش و بهوجودآوردن ساختاری است که بتواند در مورد انتخابات در کل کشور یک فعالیت خوبی را انشاءالله انجام دهد.
الان ترکیب چندنفره است؟
هنوز دقیقا مشخص نیست. هیچوقت روی تعدادش بحث نکردیم چون دلیلی وجود ندارد.
در حال حاضر جلسات با چند نفر تشکیل میشود؟
تعدادش مهم نیست اما تشکیل میشود.
آقای باهنر اخیرا مصاحبه کردند و گفتهاند ترکیب حدود 20 نفر است و نقدی هم نسبت به ترکیب احزابی داشتند که در وزارت کشور گرایش خود را ثبت کردند. در ترکیب شورای وحدت فعلا نمایندگان 20 حزب حضور دارند. آیا اینطور است؟ چرا جامع و کامل پوشش داده نشده است؟
در این مساله با خود آن دوستان فراکسیون احزاب اصولگرا صحبت شد چون با حضور همه احزاب تعداد برای عملیات زیاد میشد. هنوز به احزاب اکتفا نشده و شخصیتها و اشخاصی که در جامعه جایگاهی دارند و در هیچ حزبی هم نیستند، دعوت شدهاند و قرار هم بود که دعوت شوند و از اول هم بودهاند؛ بنابراین قرار شد که احزاب بیایند. در ابتدا 10، 12 حزب بودند و بعد قرار شد که بیشتر شوند. با خود فراکسیون که صحبت شد، قرار شد اصلا خود فراکسیون تصمیم بگیرد و خود فراکسیون تصمیم گرفت که این تعداد بیایند برای اینکه نمایندگی عام دارند.
یعنی آن 12تایی که دعوت نشدند، کاغذی بودند؟
حالا من نمیدانم چند تا دعوت شدند یا نشدند. بالاخره به فراکسیونشان واگذار شد که دعوت بکنند و آنها هم این تعداد را دعوت کردند.
الان وقتی شخصیتی مثل آقای باهنر این نقد را مطرح میکند، شاید فردای انتخابات این شائبه ایجاد شود که آن فراکسیون، ترکیب نمایندگان احزاب در شورای وحدت را مهندسی کرده تا بتواند آرای مطلوب خودش را کسب کند. برای اینکه جلوی این شائبه را بگیرید، تدبیری اندیشیدهاید؟
اینها اصلا نمیآیند در مورد نمایندگان تصمیمگیری کنند. اینها اصولا برنامهریزی میکنند برای اینکه بتوانند استانها را راه بیندازند، نه اینکه تعیین کنند. استانها با نظر خود استانها، افرادی که دیگر شاخص و مشخصشده هستند، تعیین شدهاند. خود استانها میآیند و باز در حوزههای انتخابیه میروند و در حوزههای انتخابیه اجتماعات بزرگ تشکیل میدهند. برای این اجتماعات بزرگ نصابهایی هم گذاشته شده؛ مثلا نباید از فلانقدر نفر کمتر باشند؛ بنابراین اینها نمیتوانند نظر خودشان را تحمیل کنند بلکه خود حوزههای انتخابیه میدانند و باید خودشان هم تصمیم بگیرند. یعنی از پایین تعیین میشود و همینطور مردمی بالا میآید. آنوقت کسانی که مدنظر هستند باز خودشان اعلام میکنند؛ بنابراین این شائبه وجود ندارد کسانی که هستند بخواهند اعلام نظر کنند.
در جریان هستید که بعد از انتخابات ریاستجمهوری اولین جایی که بحث مهندسیبودن مجمع عمومی جمنا را مطرح کرد، طیف سنتی اصولگرا بود. الان آنها روی همین مساله دست گذاشتهاند و میگویند احزاب مدنظر ما به شورای وحدت دعوت نشدهاند. برای اینکه فردای انتخابات مجلس دوباره نقدهای مشابه تکرار نشود، تدبیری اندیشیدهاید؟ یعنی برای اینکه تصمیمگیریها با اقناع کامل و جامع باشد، چه کار خواهید کرد؟
اینکه آن دفعه چگونه بود، کاملا باز، روشن و عیان بود و نزدیک یکهزار و 600 نفر از استانها آمده بودند که خودشان انتخاب کرده بودند. البته هستههای مرکزی وجود داشتند که درباره این هستههای مرکزی، بحثی نیست. بالاخره از یکجایی شروع میشود و ما که نمیتوانیم انتخابات رسمی برپا کنیم. انتخابات رسمی را وزارت کشور انجام میدهد؛ بنابراین اینکه ما این گزینشها را انجام میدهیم و اینکه میگوییم از پایین باشد، اینها افرادی هستند که از بطن خود جامعه آمدهاند. فعالانی بودهاند که شروع به کار کردهاند و با نظرسنجیهایی که از کل سطح جامعه به عمل خواهد آمد، تلاقی خواهد شد تا ببینیم به کجا میانجامد؛ یعنی فقط نظر اینها هم نخواهد بود و نظرسنجیها هم موثر خواهد بود، بنابراین نظرسنجی مهم است. از ابتدا هم گفته شده که سهمخواهی نخواهد بود. قبلا در چند دوره مجلس که خود بنده هم بودم، به سه طیف تقسیم میشدند که سه تا 10 نفر ارائه میدهند و این سهمخواهی هیچ منطقی نداشت. اینکه این طیفها چقدر رسما نیرو و آدم دارند، کم مطرح بود. الان اصلا این مطرح نیست که ما هستیم، این حزب یا آن حزب هستیم. اولا گفتم شهرستانها و مراکزی که تک، دو، سه یا چهار نماینده هستند خیلی از این مساله دور هستند و اصلا نمیتوانند چنین کاری را بکنند. احزاب در تمام شهرها دفتر و نیرو ندارند و همهجا نیستند؛ بنابراین اگر بخواهند هر کدام هم بیایند، وزن و رایشان یکی نیست که هر کدام یک نفر را معرفی کنند. فرض کنید جایی که یک نماینده میخواهد، 32 نفر نمیتوانند معرفی کنند؛ بنابراین اصلا به آن صورت مطرح نخواهد بود بلکه براساس کسانی که جمع میشوند و مجمع را تشکیل میدهند و نظرسنجیهایی که از مردم میکنند، خواهد بود. کسی که بین مردم شناختهشدهتر و توانمندتر و انشاءالله کاراتر باشد، به میدان میآید. اصلا ممکن است نامزد نهایی در هیچکدام از حزبها هم نباشد، کمااینکه قطعا هم در شهرستانها همینگونه هست. تهران و کلانشهرهایی مثل اصفهان، مشهد و شیراز شرایط خاص خود را دارند. در تهران معادلات پیچیدهتر و مشکلتر است. اگر کسی از حزب شماست، خیلی توان دارد، خودش را معرفی کند و رای اکثریت جامعه را به دست بیاورد. در نظرسنجیهایی که خودشان هم میتوانند بکنند، حضور داشته باشند، ببینند که واقعا چه کسی جایگاه بالاتری دارد؟
اصلاحطلبان اخیرا سازوکار تشکیلاتی خودشان را که قبلا اسمش شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بود، در وزارت کشور ثبت کردند. اصولگرایان برای ثبت شورای وحدت قصد دریافت مجوز دارند؟
فکر میکنم قاعدتا باید این کار را بکنند؛ البته چون جبهه است، مثل جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) 22 حزب آمدند. احزاب عضو جبهه نامه میدهند و نام جبهه را در وزارت کشور ثبت میکنند. در واقع نامهشان را ثبت میکنند؛ بنابراین جبهه تشکیل میشود و قانونی است و میتواند کارش را انجام دهد؛ همان کاری که دوستان هم انجام دادهاند.
یعنی گام بعدی شما این است که شورا را تبدیل به جبهه کنید؟
شورا بالاخره همان جبهه است. حالا باید روی این فکر شود و هنوز این کار نشده است.
در جریان اصولگرایی الان سه تا علم وحدت بلند شده است. یکی را شورای وحدت بلند کرد، تحرکاتی هم جامعه روحانیت و جبهه پیروان دارند و جلو میبرند. اخیرا هم جبهه پایداری اعلام کرد که به مدلی از وحدت رسیده است. این سه چطور با همدیگر قابل جمع هستند؟
البته نمیتوان حتما گفت که باید بیایند و یکی شوید. ممکن است یکی نخواهد و کاری هم نمیتوان کرد یا ممکن است کار بهتری داشته باشند و دنبال آن سازوکار بروند. فارغ از اسامی ولی تلاش بر این است که همه یکی باشند. انشاءالله به آنجا برسیم.
اخیرا آقای پورمحمدی در نشست شورای اسلامی مهندسین اعلام کرده که ما طرف ائتلاف نیستیم بلکه داریم به ائتلاف تشویق میکنیم اما جبهه پایداری علنا اعلام کرده که مدلی از وحدت داریم؛ آیا ملاقاتی با جبهه پایداری بهطور مشخص کردهاید؟
صحبتهایی بوده و احتمالا باز هم ادامه پیدا خواهد کرد. من خودم صحبتی نداشتم و در جریان نیستم. بله، اصولا جامعه روحانیت در این مسائل دخالتی نمیکند که لیست دهد بلکه تلاشش این است که ایجاد وحدت کند؛ بنابراین در این زمینه قاعدتا مشکلی با آنها نخواهد بود.
با پایداری چه بحثهایی کردهاید؟
بماند انشاءالله به موقعش!
درباره مدل وحدت صحبت کردهاید؟
صحبتهایی شده ولی چون من در جریان نیستم، اجازه دهید به جایی برسد، بعد اعلام میشود.
در ترکیب حال حاضر شورای وحدت آقایان رضایی، حداد عادل و قالیباف در جلسات هستند. آیا قرار است یکی از این شخصیتها سرلیست اصولگرایان باشد؟
برای مجلس خیر! اینجا اصلا بحث سرلیستی مطرح نمیشود. آن مساله در خود حوزههای انتخابیه است. برای تهران هم باید یک حوزه انتخابیه جدا درست شود و روی آن کار کنند.
فراخوان آقای قالیباف برای جذب نیروهای جوان انقلابی و ارزشی با شورای وحدت هماهنگ شده بود؟
بالاخره ایشان خواسته جوانان را جذب کند و شورای وحدت هم سعی در جذب دارد. به هر حال همه احزاب، گروهها و تشکلها باید یک ابتکار و خلاقیتی در جذب داشته باشند.
تحلیلهای رسانهای این بود که آقای قالیباف با این ابتکار میخواستند بهنحوی به نوع رویکردی که شورای وحدت دارد پیش میبرد، پیامی را انتقال دهند که من همچنان به نواصولگرایی اعتقاد دارم. آیا در جلسات، بحث و شفافسازی در این رابطه کردهاند؟
من اطلاعی ندارم که در این جلسات بحثی در این زمینهها شده باشد. درواقع در این زمینههای انتخاباتی تاکنون بحثی نشده است.
موضوع دیگر هم بحث آقای جلیلی است. آقای باهنر هم البته این را چندی پیش اعلام کرده بود که آقای قالیباف به صحنه انتخابات نخواهد آمد اما آقای جلیلی تمایلاتی دارد و به احتمال زیاد شرکت میکند؛ آیا اینطور است؟
برای مجلس؟
بله، حضور آقای جلیلی در انتخابات مجلس را چطور ارزیابی میکنید و چقدر میتواند روی معادلات انتخاباتی تاثیر بگذارد؟
من از خود آقای دکتر جلیلی چیزی در این زمینه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم نشنیدهام که بخواهند در انتخابات مجلس شرکت کنند.
اخیرا صحبتی شده که به احتمال زیاد فضا به این سمت میرود که آقای قالیباف سرلیست شورای وحدت بشود و جبهه پایداری هم دارد روی نام آقای جلیلی کار میکند تا ایشان را سرلیست خودش قرار دهد. به نظر شما چنین رقابتی شکل میگیرد؟
فکر نمیکنم.
اگر هر دو نفر برای مجلس کاندیدا شوند، چه اتفاقی میافتد؟
آسیب میرساند، یعنی رقابت درونی آسیبزاست.
احتمال دارد که دو نفر در صدر یک فهرست قرار بگیرند. کمااینکه در مجلس نهم این اتفاق افتاد؛ آقایان حداد و ابوترابی دو نفری سرلیست بودند.
الان هیچگونه برنامهریزیای در این زمینه نشده و اصلا صحبت و بحثی درنگرفته است.
انتقادهایی به شورای وحدت مطرح است؛ یک عده از فعالان اصولگرا گفته بودند که شعار شورای وحدت «همه با من» است، یعنی فحوای شعار را مطرح کردهاند اما جامعه روحانیت بحث «همه با هم» را مطرح میکند. این نقدها را وارد میدانید؟
این تئوریهایی است که درآمده، درحالی که نه آنجا شعاری مطرح شده و نه کسی چیزی گفته است.
رویکرد به چه صورت است؟
اول یکنفر بوده و هفت، هشت نفر را دعوت کرده و همینطور گسترش داده و زودتر هم شروع کرده است. از سال قبل و حتی دو، سه هفته بعد از انتخابات ریاستجمهوری، این کار شروع شده است. حالا اگر یک گروه دیگری 6ماه مانده به انتخابات بخواهد تشکیلات دیگری برپا کند، فرصتی نیست که بگوید شما کنار بروید و ما بیاییم. اصلا بحث ما و شما بیمعنی است. همه باید با هم باشند و به نتیجه برسند. اگر کسی بخواهد تشتت و تفرق را در پیش بگیرد، موضوع دیگری است.
آیا با جامعه روحانیت صحبت کردهاید؟
البته من صحبت نکردم اما صحبت شده و انشاءالله موضوع حل میشود.
یعنی آنها قطبی از موازیکاری را دنبال نمیکنند؟
خیر، جامعه روحانیت قصد ندارد که به میدان بیاید و سازمان تشکیل دهد و لیست ارائه دهد. اصلا در شأن آنها نیست که این کار را انجام دهند. جامعه روحانیت مثل جامعه مدرسین باید یک حالت پدری و راهنمایی و ارشاد را عهده بگیرد. اگر هم الان چنین صحبتهایی را میکنند در همان زمینه است، نه اینکه خودشان بخواهند تشکیلات درست کنند.
آیا نمیتوانند با اتکا به آن بدنه تشکیلاتی جبهه پیروان و خط امام رهبری و بهطور مشخص موتلفه، حرکتی را سامان دهند؟
هر کسی و هر حزبی میتواند این کار را بکند ولی نتیجهاش معلوم است که چه خواهد شد.
موتلفه چطور؟ الان با شورای وحدت همراهی دارد؟ چون شنیده شده که دنبال لیستهای حزبی خودشان هستند.
به هر حال قاعدتا آنجا دیگر میزی وجود ندارد که کسی دنبالش باشد. قرار است که واقعا همه با هم کار کنند.
نمایندهشان در جلسات حضور دارد؟
بله.
موضوع دیگر بحث احیای شیخوخیت است. همان که جامعه روحانیت در تلاشهایی سعی دارد تا مثل ادوار گذشته تاثیر مستقیم در معادلات انتخاباتی داشته باشد. آیا این احیای شیخوخیت در جریان اصولگرا نیست؟
حالا شیخوخیت یکی از پارامترها و عواملی است که میتواند تاثیرگذار باشد ولی در جامعه امروز ما علاوه بر شیخوخیت، خیلی پارامترهای دیگری هم هست؛ بهویژه در نسل جوانمان و نسلی که الان هم جوان هستند، هم انقلابی و هم پویا. اصولا خواستهها و روشهایشان با این سیستمهای شیخوخیت ممکن است سازگاری کمی داشته باشد، نه اینکه نداشته باشد؛ بنابراین یکی از عوامل آن است و باید آن هم وجود داشته باشد تا یک انسجام خوبی را بهوجود بیاورد.
نکته دیگر بحث آقای لاریجانی است، در کنار شخصیتهای مختلف که به ترکیب شورای وحدت اضافه و دعوت شدند، جای آقای لاریجانی خالی است. امسال انتخابات هیاترئیسه مجلس بهگونهای پیش رفت که اصولگرایان از آقای لاریجانی حمایت کردند و آقای لاریجانی به سمت اصولگرایان تمایل پیدا کرد و توانستند اکثریت هیاترئیسه و کمیسیونها را بگیرند، مخصوصا کمیسیونهایی مهم مثل کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی. این پالسها، این تحلیل را ایجاد کرد که لاریجانی دارد به شورای وحدت نزدیک میشود؛ چه شد که همچنان آقای لاریجانی خارج از شورای وحدت است؟
تا آنجا که من به خاطر دارم بحثی در این زمینه نشده و باید قاعدتا بحث شود.
چرا از شخصیتهای دیگر دعوت شد و از آقای لاریجانی دعوت نشد؟
شخصیتهایی که دعوت شدند، بیشتر افرادی بودند که در ابتدا کاندیدای ریاستجمهوری بودند. بیشتر از آقایان ضرغامی، جلیلی و...
آقای لاریجانی هم از کاندیداهای ریاستجمهوری در سال 84 بودند.
منظورم انتخابات سال 92 به این طرف است؛ البته از ابتدا کسانی که راس کار نبودند و مسئولیتی نداشتند، دعوت شدند و اگر مسئولیت داشتند، فرق میکرد. به خاطر همین از ابتدا اصولا چنین بحثی روی ایشان نشد؛ البته من اینطور فکر میکنم و دعوتکننده نبودهام.
آقای باهنر گفته چون آقای لاریجانی با دولت همکاری نزدیک داشتند به ترکیب شورای وحدت دعوت نشدند.
اصلا بحث این موضوع تابهحال مطرح نشده است.
برخی هم گفتهاند آقای لاریجانی از اصول فاصله گرفتهاند یا با اصول منطبق نیستند و به همین دلیل به شورای وحدت دعوت نشدند؛ آیا اینطور است؟
این دیگر مسائلی است که در جامعه مطرح است و خیلی هم زد و خورد در این زمینه هست و افکار خیلی مختلف است.
آیا جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه روحانیت از شورای وحدت خواستهاند که آقای لاریجانی را هم اضافه کنید؟
نه، اصلا چیزی در این زمینه نخواستهاند و بحثی نشده است.
چون آقای باهنر گفته یکی از نقدهای ما به شورای وحدت همین است که جای آقای لاریجانی در این ترکیب خالی است. شما این نقد را وارد میدانید؟
اجازه دهید من نظر خودم را نگویم.
رایی که آقای رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری کسب کرد، حدود 16 میلیون رای بود. برخی معتقدند اگر این 16 میلیون رای پشت سر هر لیستی قرار بگیرد، میتواند پیامدهای خیلی خوبی را در انتخابات مجلس برایش رقم بزند. با توجه به اینکه جنس انتخابات مجلس با ریاستجمهوری تفاوت دارد، امکانش هست که آقای رئیسی یا یک شخصی که نزدیکتر به ایشان باشد، بهطور مشخص آقای جلیلی، این حمایت را بگیرد و آن 16 میلیون رای را پشت لیستی بیاورد که خودش سرلیست باشد؟
17 میلیون رای یا 16 میلیون و خردهای رای بسیار ارزشمندی است و باید تلاش شود که هم حفظ شود و هم افزایش پیدا کند که اگر درست کار شود، این کاملا هم عملی است. جناب آقای رئیسی مدتی مسائل را به دوش میکشیدند ولی بعد از اینکه مسئولیت قوهقضائیه برعهدهشان گذاشته شد، دیگر خودشان را کنار کشیدند و قاعدتا آن حالت که بخواهند تاثیرگذار باشند را الان ندارند. 16 میلیون رایی هم که هست، درست است به شخص بوده ولی همه آحاد ملت ما از همه طیفها بودهاند و هیچ طیف خاصی نبوده که الان بخواهد از آن استفاده کند. در این رابطه روحانیت بهشدت حمایت کرد اما بعضی از احزاب مثل موتلفه حمایت نکردند و جدا کاندیدا معرفی کردند.
ولی در نهایت روز قبل انتخابات حمایتشان را از آقای رئیسی اعلام کردند.
بالاخره نامزد آنها آخر روز رایگیری هم آمد.
موتلفه میگوید آقای میرسلیم شخصی تصمیم گرفته است.
مگر میشود که شخصی تصمیم گرفت؟ بالاخره حزب است یا شخص؟ هر وقت تصمیمگیری حزبی میشود، شخصی نمیتوان تصمیم گرفت.
سوالی از آقای قالیباف در ذهنم جا ماند و آن هم اینکه ایشان در زمان ریاستجمهوری با فداکاری به نفع کاندیدای منتخب جمنا که آقای رئیسی بود، کنار رفت. الان وقتی اصولگرایان در تهران میخواهند لیست دهند و کارکردی از خودشان به نمایش بگذارند و بگویند ما میتوانیم عملکرد بهتری داشته باشیم، آن عملکرد قطعا عملکرد آقای قالیباف در حوزه شهرداری خواهد بود.طبیعی است که اصولگرایان هم در نهایت به عنوان یک گزینه جدی به سرلیستی ایشان فکر کنند.
اولا اینکه ایشان بخواهند کاندیدای مجلس شوند یا خیر معلوم نیست چون بیشتر روی ریاستجمهوری تلاش میشود تا نمایندگی مجلس. من هنوز در اینباره برداشتی ندارم که مثبت است یا منفی. اگر آن موقع آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی کنار رفتند، قطعا و یقینا مصالح اجتماع و بیش از هر چیزی کمک به آن ایده و مکتب و یک ایثار و گذشت الهی را در نظر داشتند. قاعدتا دنبال جبران و پاداش و بدهبستان سیاسی نبودند و من فکر نمیکنم با روحیهای که از ایشان میشناسم، امروز نیز دنبال چنین مسالهای باشند. این دیگر بستگی به شرایط اجتماع دارد. اگر تصمیم گرفتند در تهران بهعنوان نماینده وارد شوند یا در هر شهری که نمیدانم، اصلا بخواهند وارد مجلس شوند باید برایشان فضاسازی و آمادهسازی شود تا بتوانند بیایند و مبنای شناختشان هم نهتنها تهران بلکه کل کشور میدانند که در تهران تحول خیلی خارقالعادهای در این مدت پیش آمد و هم شورا و هم شهرداری کنار هم کار کردند. با اینکه مشکلات فراوانی در شورا از نظر طیفهای مختلف وجود داشت ولی توانستند تحولی نهتنها در تهران که در بقیه شهرها هم به همین طریق بهوجود بیاورند که میبینیم ادامه دارد.
یک سوال هم از سمت جبهه پایداری میپرسم. جبهه پایداری در انتخابات مجلس نهم لیست جداگانهای ارائه داد؛ البته اصلاحطلبان در آن دوره لیست رسمی ندادند. فکر میکنید در این دوره اگر پایداری لیست جداگانهای دهد، وضعیت به چه صورت میشود؟ برخی معتقدند دیگر پایداری آن عده و عده اجتماعی را ندارد و برخی میگویند اگر لیست موازی درآید، لطمه میزند. تحلیل شما چیست؟
قاعدتا لیست موازی آسیب میرساند و خیلی طبیعی است. اصلا نیازی به فرمول و ریاضیات و بالا و پایین و آسمان و ریسمان هم ندارد و خیلی طبیعی است که لیستهای موازی آسیب میرسانند؛ حالا از هر سو و هر جایی که باشد. ما در شورا هم این تجربه را داشتیم. وقتی در شورای چهارم 65 تا لیست بیرون آمد، با همه قدرتی که لیست ما داشت و توانست اکثریت را با یک یا دو رای به دست بیاورد، کار بسیار مشکل و سختی بود. چرا اینجوری شد؟ برای اینکه 65 لیست بود و این طبیعی بود ولی دوره دوم که یک لیست بیرون آمد، سایر لیستها مطرح نبود. دوره سوم منهای چهار نفر بقیه موفق میشوند چون آن دفعه تعدادش به 20 تا بیشتر نمیرسید ولی وقتی یکباره 65 لیست شد، نتیجهاش هم همان میشود؛ بنابراین اینکه لیستها موازی و مختلف شود، حتی اگر با هم مشترک هم باشند، نتیجهاش این میشود که به هر حالت موفقیت و پیروزی را از دست بدهند که طبیعی است. حالا کی چقدر نیرو دارد و ندارد را الان نمیتوان در جامعه وزنکشی کرد. باید موقع انتخابات شود و ما روی این وزنکشیها نباید حساب باز کنیم. به هر حال هر چقدر وزن داشته باشند به میزان وزنشان از اتحاد کاسته میشود و این امری طبیعی است.
خودتان انتخابات آینده را چندقطبی میبینید؟
اجازه دهید نگویم چون عموما روی شرایط بد حساب باز میکنم؛ بنابراین اجازه دهید بدبینی و شرایط بد را بازگو نکنم.
در کلان کشوری و نه در اردوگاه اصولگرایی فکر میکنید چند تا لیست با هم رقابت کنند؟
در انتخابات مجلس در سطح کشور لیستها با هم رقابت نمیکنند. در کلانشهرها هر شهری سیستمی دارد. اصفهان و مشهد و شیراز و اهواز هر کدام برنامه خود را دارند و تهران خاص است و با همه اینها متفاوت است و اینجا دیگر باید خیلی مواظب بود.
فکر میکنید دوباره ائتلافی که اصلاحطلبان با اصولگرایان میانهرو رقم زدند، شکل بگیرد یا آن دو طیف از هم جدا میشوند؟ در واقع رقیب اصلی اصولگرایان چه کسانی خواهند بود؟
اگر اصولگرایان خودشان رقیب خودشان نباشند، میتوانند بر رقبای دیگر فائق شوند.
لطفا کمی بهتر توضیح دهید.
گفتم اگر اصولگرایان برای خودشان رقیب نتراشند و رقیب خودشان نشوند، میتوانند موفقیت به دست آورند.
یعنی میفرمایید اگر ائتلاف و اصلاحطلبان جدا وارد شوند و اصولگرایان یکی باشند، بر دو قطب دیگر فائق میآیند؟
اینها خیلی ساده و طبیعی است. ممکن هم است اینطور نشود ولی قاعدتا میتوان این را برداشت کرد.
برخی اصولگرایان میگویند«اصلاحطلبان همیشه یک گام جلوترند اما اصولگرایان فقط روی مباحث اقتصادی و نقد اقتصادی به وضعیت موجود، کار میکنند». اصلاحطلبان این امکان را دارند که با پیوندهای اجتماعی که در حوزههای مختلف با جامعه ایجاد میکنند ایام تبلیغات انتخاباتی بیایند و منتقد وضع موجود اقتصادی شوند و آن موقع پیوندهای اجتماعی را در کنار اقتصادی بیاورند و پیروز انتخابات شوند؟
بله، همینطور است. برای اینکه یک مقدار کمتر دستشان در بازگوکردن مسائل بسته است و سیستم تبلیغاتیشان بهخصوص در فضای مجازی قویتر و تواناتر است، زودتر کار کردهاند و سازمانیافتهتر هستند. دوستان این طرف که اسمش را اصولگرا گذاشتهایم، مقداری تحفظهایی دارند و آنها سبب میشود که آنگونه نشود کار کرد و هر وعدهای را بدهند و هر کاری را بخواهند انجام دهند. نکته دیگر اینکه اجتهاد و تفقه خیلی میکنند؛ یعنی وقتی به آنها یک لیست داده میشود حتی اگر هیچکدام را هم نشناسند، میروند رای میدهند. همانطور که رای دادند و هنوز هم که هنوز است نمیشناسند که نمایندگان تهران چه کسانی هستند ولی این طرف را دیدهایم که میپرسند این کیست و اگر نشناسند، به دیگری که میشناسند، رای میدهند. درحالی که ممکن است فردی که میشناسند، رایآور نباشد ولی چون میشناسند میگویند بهتر است چون شرعا خودشان را مسئول میدانند و این اجتهادهای شخصی در سطح جامعه بهصورت کلی خیلی وجود دارد. به همین دلیل کمپینهایی که بهوجود میآید و شعارهای تبلیغاتی که سر داده میشود، ممکن است صحنههایی را بهوجود بیاورد که هرکس این کار را بکند، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا موفق شود.
صحبتهای آقای زیباکلام و چند نفر دیگر از جمله آقای تاجزاده را دیدهام. آنها دارند آن دوقطبی «پیشرفت- بازگشت به عقب» را دوباره تکرار و احیا میکنند و این پالسها را به جامعه ارسال میکنند که اگر جامعه به سمت اصولگرایان اقبال نشان دهد، بازگشت به عقب است و اگر به سمت ما اقبال نشان دهد، پالسی برای پیشرفت است. برای این چالش چه فکری کردهاید که دیگر رقیب از این دوقطبی استفاده نکند؟
منظور از پیشرفت چیست؟ پیشرفت اقتصادی است؟ پیشرفت سیاسی است؟ سیاست خارجی است؟ پیشرفت تفکر اجتماعی است؟ پیشرفت عدالت است؟ حتی توسعه همهجانبهای که میگوییم چیست؟ پیشرفت در کشاورزی است، در صنعت است؟ ما آنچه در این دوره دیدیم، تماما عقبگرد و پسرفت بوده است. میزان سرمایه در گردشی که دست مردم بوده، از 400هزار میلیارد تومان الان نزدیک به 4 برابر رسیده و این زنگ خطر بسیار بدی است یا گرانیهایی که در مسکن شاهد هستیم. بهتازگی اعلام شده که امسال نسبت به سال گذشته 96 درصد افزایش داشته است. این نتیجه چهار، پنج سال همین سیاست است. سیاستی که میگوید افتخار میکند یک خانه نساخته! مردم این را میفهمند و پیشرفت نمیدانند. آیا در هستهایمان پیشرفت داشتهایم؟ ما که همه کار هستهایمان را هم متوقف کردهایم یا در علم؟ البته با تاکیدی که در حوزه علم بهویژه رهبری دارند، جلو میروند ولی آنچه در زمینه کشاورزی میشود، آنچنان خوب نیست. درست است که در گندم به خودکفایی رسیدهایم ولی سالهای قبل هم رسیده بودیم و باید هم برسیم. رسیدن به خودکفایی در گندم برای ما استراتژیک است، حتی اگر گرانتر هم تمام شود. در مسائل صنعتی باید برویم و برسیم و میتوانیم و هیچ بحث و شکی هم نداریم. همینطور که در خیلی از صنایع نظامی خودمان این تلاش را خالصانه کردیم و رسیدیم. جایی که هنوز هم کسی نمیتواند باور کند و دنیا بهسختی باور میکند. اصرار هم نداریم باور کنند. خیلی چیزها را هم نگفتیم که اصلا ندانند ولی پیشرفتی نبوده که بخواهد دوقطبی شود. به نظر میرسد اگر بخواهد دوقطبی شود، قطبهای دیگری بهوجود بیاید.
مثلا چه قطبهایی؟
بیشتر در بحثهای مدنیت و اجتماعی و هنری و نظایر آن وارد میشوند و دوقطبیها را در آن زمینهها بهوجود خواهند آورد. در این زمینههای پیشرفت و عدالت و صنعت پیشرفتی نداشتند و عیان است.
چون دوقطبی «پیشرفت- بازگشت به عقب» در انتخابات ریاستجمهوری 96 مطرح شد، فکر میکنید پس دیگر ظرفیت رایی نخواهد داشت؟
آن موقع بحث برجام بود که ما پیشرفت کردهایم، تحریمها را برداشتهایم و رقیب میخواهد دوباره تحریمها را بازگرداند ولی دیدیم که نشد و برعکس شد. به عقیده من این نمیتواند ظرفیت باشد و دنبال این هم نیستند و دنبال چیزهای دیگری هستند.
دوره گذشته بحث رسانههای خارجی مطرح بود که از لیست اصلاحطلبان حمایت کردند. به تعبیر برخی از آن اردوگاه لیست انگلیسی درآمد. برای این تدبیری اندیشیدهاید؟ آیا حمایت از لیست اصلاحطلبان تاثیرگذار بود؟
قطعا تاثیر داشت. هم ماهوارهها و هم سایتهای خارجی رسما حمایتهایی کردهاند و اینبار هم باز میشود و متاسفانه روی مردم تاثیرگذار هم هست. واقعا باید روی این کار کرد.
چه پادزهری دارید؟
باید برای خنثیسازی فکر شود. با لیست انگلیسی گفتن و اینها خارجیاند، شاید نتوان کار کرد. این نظر خودم است.
فعالیت رسمی انتخاباتیتان را چه زمانی کلید میزنید؟
نمیدانم این به میزان پیشرفت کار بستگی دارد و ساختاری که دارد درست میشود یا درست شده که جلو برود.
آقای بهروز نعمتی از جانب جریان اعتدال وعده مهر و آبان را دادند که کلید میزنند. به نظرتان اگر دیگر دیرتر از این تاریخ شود،...؟
هرچه دیرتر شود، بدتر است؛ البته خیلی زودهنگام هم معنی نخواهد داشت.
در ادوار گذشته از یکسال قبل اصولگرایان زمزمهاش را راه میانداختند اما الان هیچ زمزمهای هم نداریم.
گفتم من هم در ابتدا همین عقیده را داشتم که در این زمینه دیر است ولی شرایط اینگونه شده است.
در مصاحبهای میزان مشارکت را کم پیشبینی کردید. آیا همچنان چنین عقیدهای دارید یا فضا تغییر کرده است؟
یکموقعی هست که انسان محاسباتی انجام میدهد و پیشبینی میکند. در این شرایط ممکن است مردم دل و دماغ اینکه بروند رای دهند را نداشته باشند. این برداشت را خیلیها دارند ولی اصلا جامعه ما قابل اینگونه پیشبینیها نیست و مواقع دیگر هم این را ثابت کرده و ممکن است کاملا ماجرا معکوس شود و عدهای متوجه این شرایط نامناسب اقتصادی و فشارها و تحریمهای بینالمللی که آمریکا وارد میآورد و یک مقدار بیانصافیها و ناجوانمردیهایی که اروپا میکند، باشند؛ بهخصوص انگلیس که الان دو گونه هم بازی میکند و یکبار میگوید که برجام باید حفظ شود و یکبار کشتی ما را به نفع آمریکا توقیف میکند و میگوید که قانونی بوده! بعد کشتی خودش که تخلف کرده وقتی توقیف میشود، آن را غیرقانونی میداند! مردم وقتی این یکجانبهگرایی، خودخواهیها، امپراطوریصفتیها و ناجوانمردیهای غربیها را میبینند، وارد صحنه میشوند که هر دوی این احتمال قابل پیشبینی است.
میگویند به نفع اصولگرایان است که مشارکت کم باشد و ترجیح میدهند.
من اصلا چنین چیزی را قبول ندارم. هیچکس هم این را نگفته است. این را بیجا به این طرف میبندند. اصولگرایان همیشه دنبال آن تفکری بودند که آقا داشتند. ایشان بر حضور حداکثری تاکید دارند و خودمان هم میبینیم که در صحنه بینالمللی حضور حداکثری میتواند خیلی کارساز و چارهساز باشد؛ بنابراین این تهمتی است که بسته میشود و واقعیت ندارد.
سوال آخرم هم این است که به نظر شما اصلاحطلبان اگر بخواهند برای خودشان سرلیست انتخاب کنند، همچنان آقای عارف خواهند بود؟ بالاخره سرلیست تهران یکجورهایی نماد سراسر کشور هم هست.
به نظرم ایشان بهتر از همه است. حالا آنها باید خودشان ببینند.
گفت و گو از مثلث؛ امید کرمانی ها
دیدگاه تان را بنویسید