مهران غفوریان | مهران غفوریان بیوگرافی | مهران غفوریان اینستاگرام
جواهرات میلیاردی مهران غفوریان و همسرش | غوغای مهران غفوریان و همسرش
مهران غفوریان عکسی از خودش در کنار همسر و فرزندش منتشر کرده است که نظر کاربران را به خود جلب کرده است
مهران غفوریان بازیگر، کارگردان، کمدین و فیلمنامهنویس ایرانی سینما و تلویزیون و رادیو بوده؛ مهران غفوریان به دلیل بیماری و رژیم سختی که داشت به میزان بسیار زیادی وزن کم کرد، اخیران مهران غفوریان به همراه همسر و دخترش در کنسرت میثم ابراهیمی حضور داشته است؛ مهران غفوریان در سوم شهریور ماه سال 1353 در تهران متولد شده، از سال 1373 تا کنون در عرصه بازیگری و فیلم نامه نویسی و مجری گری مشغول به فعالیت می باشد. شما می توانید در ادامه کلیپی از حضور مهران غفوریان در برنامه دورهمی را مشاهده نمایید.
معرفی بیش تر مهران غفوریان
مهران غفوریان متولد 3 شهریور 1353 در تهران ، بازیگر و کارگردان است. فارغ التحصیل لیسانس رشته نقاشی از دانشگاه آزاد می باشد که از 18 سالگی فعالیت خود را شروع کرد و با نقش بهروز خالی بند «زیر آسمان شهر» مشهور شد مهران غفوریان در خیابان مولوی به دنیا آمد ، پدرش ناخدای نیروی دریایی و مادرش معلم و اهل تبریز است و تنها یک برادر موزیسین بزرگتر از خود بنام مهدی دارد.
نحوه آشنایی مهران غفوریان با همسرش
غفوریان در برنامه دورهمی درباره نحوه آشنایی با همسرش گفت که ما در یک مرکز خرید با هم آشنا شدیم و آرزو من را نمیشناخت!!! و بعد از آشنایی به او گفتم که من بازیگرم و بعدا متوجه شد او میگوید که همسرش فقط شبکه آی فیلم را تماشا میکند. او درباره اینکه آیا پدر خوبی میباشد یا نه گفت اهل بزرگ کردن بچه در ناز و نعمت نیستم. دوست دارم با به دست آوردن هر چیزی ذوق کند نه این که برایش فرقی نداشته باشد. خودم از ۱۷ سالگی در یک کاغذفروشی در ظهیرالاسلام کار می کردم و هر چیزی که با دستمزدم می خریدم برایم جذاب بود.»
علت لاغری عجیب مهران غفوریان
مهران غفوریان در اینباره گفت: «در سه سال و نیم ۵۵ کیلو لاغر کردم. ماجرای لاغر شدن من از عمل پایم شروع شد. حدود سال ۸۰-۸۱ در زمان ساخت سریال زیر آسمان شهر من تصادفی کردم. آن زمان مفصل لگن من آسیب خیلی جزئی ای دید که به مرور باعث شد مفصل لگنم به کلی از بین برود. من عمل تعویض مفصل لگن داشتم و دکترم گفت باید وزنم را ۸۵ کیلو کم کنم. آن زمان حدود ۱۲۶ کیلو بودم. الان ۷۸ کیلو هستم. من هم از دکتر تغذیه مشاوره گرفتم هم خودم برای خودم یک رژیم تعیین کردم که رژیم خیلی سختی بود.»
ویژگی های اخلاقی مهران غفوریان
من برخلاف شخصیت هایی که در بازی می کنم، خیلی جدی ام و در زمان کار با جدیت تمام کارهایم را دنبال می کنم . کسانی که با من کار کرده اند از خصوصیات اخلاقی من با خبر هستند ولی در کل سعی می کنم هر کاری را در زمان خودش انجام دهم.
ازدواج و بچه دار شدن مهران غفوریان
مهران غفوریان در 13 دی ماه 1393 در سن 40 سالگی با دختری بنام آرزو ازدواج کرد،آشنایی این دو در یک مرکز خرید اتفاق افتاد و سپس تصمیم به ازدواج گرفتند. ثمره ازدواج دختری به نام هانا در بهمن 97 است.
کار های سینمایی مهران غفوریان
1397 : ما همه با هم هستیم (کمال تبریزی)
1396 : داش آکل (محمد عرب)
1396 : خالتور (آرش معیریان)
1396 : ما خیلی باحالیم (بهمن گودرزی)
1395 : آس و پاس (آرش معیریان)
1395 : ارادتمند؛ نازنین ، بهاره و تینا (عبدالرضا کاهانی)
1394 : ناردون (فریدون حسن پور)
1394 : 50کیلو آلبالو (مانی حقیقی)
1393 : مجرد 40 ساله (شاهین باباپور)
1392 : کالسکه (آرش معیریان)
1391 : جابه جا (علی توکل نیا)
1389 : پیتزا مخلوط (حسین قاسمی جامی)
1389 : سه نفر روی خط (خسرو ملکان)
1389 : فوتبالی ها (سیامک خواجه وند)
1388 : پرواز مرغابی ها (علی شاه حاتمی)
1388 : حلقه های ازدواج (شاهین باباپور)
1388 : شیر و عسل (آرش معیریان)
1385 : دختر میلیونر (اکبر خامین)
1385 : زن بدلی (مهرداد میرفلاح)
1385 : کلاهی برای باران (مسعود نوابی)
1383 : انتخاب (تورج منصوری)
1383 : شارلاتان (آرش معیریان)
1376 : کلید ازدواج (داود موثقی)
خاطره جذاب از زبان مهران غفوریان
یک خاطرهای از مردم دارم که هیچ وقت آن را فراموش نمیکنم، با خود آقای شجاعیمهر در اوج سریال زیر آسمان شهر در «ساری» حضور داشتیم، چند روز قبل از نوروز برنامه در ورزشگاه شهید متقی ساری بود، در واقع یک جشن بود که مردم ساری در آنجا حضور مییافتند… زمانی که با اتومبیلم رسیدم جلوی ورزشگاه، دیدم چه جمعیتی جلوی در بود، از طرفی هم مردم روی سکو نشسته بودند، و هم داخل زمین چمن مقابل سن بودند، چیزی حدود ۵۰ هزار نفر و همین قدر جمعیت هم بیرون ورزشگاه بودند. به بچهها گفتم، عمرا ما نمیتونیم داخل شویم، باید فکر دیگری بکنیم، چرا که در ورزشگاه بسته بود و اگر باز میشد، این مردم به داخل هجوم میآوردند. اومدم دور بزنم، که مردم ما را دیدند و جلوی ماشین را بلند کردند. به هر حال با کمک نیروی انتظامی داخل رفتیم. من، حمید لولایی، رادش، یوسف تیموری و دیگر بچهها بودیم. زمانی که روی سن رفتیم، آنقدر هیجان مردم زیاد بود که هجوم آوردند سمت سن و بعدش هم، بلندگوها افتاد و سن تکان خورد و برنامه نصفه کاره رها شد. البته فکر نکنید که مردم مازندران قصد خرابکاری داشتند، نه آن قدر استقبال و هیجان زیاد بود و از طرفی میخواستند خودشان را به ما برسانند که چنین وضعیتی پیش آمد و داستانی شد حضور ما در ساری و…
دیدگاه تان را بنویسید