مجری برنامه «شیوه»: رویکرد تنگنظرانه حاکم بر صدا و سیما مانع حضور اندیشمندان به تلویزیون است
عطالله بیگدلی، مجری برنامه «شیوه» شبکه چهار گفت: الآن خیلی از بزرگواران به صداوسیما نمیآیند و قهر هستند و موفق نشدیم که خیلی از بزرگواران را با صداوسیما آشتی دهیم اما تلاش ما این است که علیرغم این سختیها و دشواریها بتوانیم عدهای از اساتید را که تشریف نمیآورند، دعوت کنیم.
عطالله بیگدلی، مجری برنامه «شیوه» شبکه چهار گفت: الآن خیلی از بزرگواران به صداوسیما نمیآیند و قهر هستند و موفق نشدیم که خیلی از بزرگواران را با صداوسیما آشتی دهیم اما تلاش ما این است که علیرغم این سختیها و دشواریها بتوانیم عدهای از اساتید را که تشریف نمیآورند، دعوت کنیم. این هم به خاطر رویکردهای کموبیش تنگنظرانهای بوده که قبلاً بر صداوسیما حاکم بوده یعنی از نظر من انتقادی که به صداوسیما در این حوزه میشود این است که مقداری تنگنظرانه به حضور خیلی از اهالی اندیشه و فکر نگاه میکرده، این انتقاد واردی است و باید جبران شود.
عطاالله بیگدلی دکترای حقوقش را از دانشگاه امام صادق اخذ کرده است ولی علایقش فلسفه غرب، تاریخ تمدن و غربشناسی است؛ اما به طنز میگوید «میدانید که مشهور است فارغالتحصیلان امام صادق همهچیز بلدند و هیچچیز بلد نیستند.» او مدتی است که مجری برنامه شیوه است، برنامهای که در ناآرامیهای اخیر توانسته بخشی از جامعه را به مخاطب خود تبدیل کند. برنامهای چالشبرانگیز که بسیار امیدوارند ادامه پیدا کند و عدهای هم معتقدند این برنامه هم فرجامی همچون برنامههای گفتگو محور صداوسیما خواهد داشت و آهستهآهسته از آنتن پایین میآید. در ادامه، گفتگوی خبرآنلاین با او را میخوانید:
چطور شد که این برنامه را شروع کردید؟ ایده و هدف اولیه آن بود که گفتگو محور باشد تا بتواند در حوزه اندیشه فکرهای تازه و نو را ببینید و بشنوید و آیا از قبل برنامهریزی کرده بودید یا اینکه با توجه به اتفاقات و مناسبات جدید این فکر ایجاد شد برنامهای بسازید تا ببینید دیگران در جامعه چطور فکر میکنند؛ اساتید دانشگاهی و روزنامهنگاران و... چطور فکر میکنند.
قبل از این اتفاقات، حدود یکی دو هفته قبل از اربعین بود که پیشنهادی در شبکه چهار مطرح شد که ما پنج شب در هفته را به رشتههای متفاوتی اختصاص دهیم که متخصصان آن رشته بیایند و گفتگو کنیم. قرار بر این شد که حقوق و علوم سیاسی را شنبهها داشته باشیم، یکشنبهها تاریخ، دوشنبهها فلسفه، سهشنبهها دینپژوهی و چهارشنبهها گفتگویی باشد به سیاق برنامه زاویه و بهگونهای مناظره باشد. شیوه با این رویکرد حقوق و علوم سیاسی آغاز شد. ما یکی از شنبهها را در مورد تأثیر اربعین در حوزه علوم سیاسی و مفاهیم حوزه حقوق بینالملل جلسهای رفتیم که خوب بود منتهی بلافاصله بعد از اربعین این اتفاقات و حوادث رخ داد و دوستان گفتند بهتر است که برنامه گفتگو محور و مناظرهای باشد و در واکنش به مسائل روز. جمعبندی دوستان این بود که بنده اجرا را بر عهده بگیرم و بقیه همکاران کمک کنند و چون من یک جلسه بهعنوان شیوه رفته بودم قرار شد که با اسم شیوه ادامه دهیم، البته هدف اصلی برنامه هم طرح دیدگاههای مختلف در موضوع روز و نسبت قدرت و حکمرانی با مسئله فرهنگ بود. چهار پنج جلسهای برگزار شد، استقبال خوب بود و منجر به این شد که سیزده شب پشت سر هم برنامه داشته باشیم، یک استراحت و توقفی هم داشتیم و دوباره فصل دوم شروع شد که حدوداً هفت جلسه هم فصل دوم را رفتیم یعنی تقریباً بیست جلسه برگزار شد.
از نظر خودتان آیا این شیوه برنامه موفقی بوده است، آیا مخاطب این برنامهی گفتگو محور را دنبال میکند یا شما به آن اهدافی که در نظر داشتید، نرسیدید؟ چون بخشی از برنامه مخاطب است و بخشی از آن مهمانان هستند، نکته دیگر اینکه در این شرایط همه مهمانانی که دعوت کردید، آمدند یا با حواشی روبرو شدید؟
برنامه چند نقطهضعف عمده دارد و سعی بوده که جبران شود و باید جبران کنیم یکی اینکه، بهواسطه اینکه تعداد برنامه زیاد بوده سردبیری برنامه در مجموع ضعیف است و موضوعات و مسائل دیر به دست میآیند و مهمانان دیر هماهنگ میشوند، نکته دوم این است که ما مقداری از آن شبکه چهار بودن به معنایی نخبهگرایی فاصله گرفتیم و مخاطب عامتری را هدفگیری کردیم شاید این دومین تجربه شبکه برای این دست برنامهها باشد که به نسبت، برنامه موفقی هم بود، نکته سوم این است که بهخصوص در دو هفته ابتدایی برنامه و الآن خیلی از بزرگواران به صداوسیما نمیآیند و قهر هستند و موفق نشدیم که خیلی از بزرگواران را با صداوسیما آشتی دهیم اما تلاش ما این است که علیرغم این سختیها و دشواریها بتوانیم عدهای از اساتید را که تشریف نمیآورند، دعوت کنیم. این هم به خاطر رویکردهای کموبیش تنگنظرانهای بوده که قبلاً بر صداوسیما حاکم بوده یعنی از نظر من انتقادی که به صداوسیما در این حوزه میشود این است که مقداری تنگنظرانه به حضور خیلی از اهالی اندیشه و فکر نگاه میکرده است، این انتقاد واردی است و باید جبران شود.
نکته درستی را اشاره کردید، این روش باعث شده است صداوسیما دیگر مرجع اصلی رسانهای نباشد و مردم باید اخبار و تنوع عقاید را از مراجع دیگری بگیرند. در هر برنامهسازی یکسری اهداف وجود دارد مثلاً شما مسئله قدرت، حکومتداری و فرهنگ را فرمودید و این سرفصل بزرگی است یعنی تعریف قدرت، تعریف حکومت و رابطه اینها با فرهنگ! ایدههای اولیهای که شکل گرفته تا به چنین نیازهایی در جامعه پاسخ داده شود چه بوده یعنی ضرورتهایی که این کلیدواژهها را کنار همدیگر چید چه بود و بر چه اساسی احساس کردید بین قدرت و حکومتداری با فرهنگ در ایران خلائی وجود دارد که باید به آن پرداخته شود؟
معمولاً مسائل حوزه علوم اجتماعی از میدان میآیند یعنی یک اتفاق و نارسایی در میدان اتفاق میافتد و شما بهعنوان کارشناس و عالم علوم اجتماعی سعی میکنید این اتفاق را صورتبندی و روایت کنید و بگویید چه اتفاقی افتاد و چه شد. بعد از حوادث اخیری که در کشور اتفاق افتاد اگر خاطرتان باشد بهخصوص چهار پنج روز اول مهمترین مسئلهای که با چالش مواجه شد مسئله گشت ارشاد بود. گشت ارشاد هم بهروشنی دوگانه نحوه حضور حاکمیت در فرهنگ عمومی است یعنی ایده جمهوری اسلامی از سال ۸۴ به اینطرف برای مسئله حجاب که در ایران به هر دلیلی سرفصل و اصلیترین مسئله ظهور فرهنگی است گشت ارشاد بوده و بهدرستی یا بهغلط حجاب چنین جایگاهی پیدا کرده یعنی وجه نمادی و سمبلیک پیدا کرده و جمهوری اسلامی برای اینکه بتواند این مسئله (بیحجابی) را کنترل کند ایده گشت ارشاد را داشته یعنی اینگونه ورود کرده و مسئله را به نیروی انتظامی واگذار کرده است و همه هم اذعان دارند که بقیه نهادها در این حوزه خوب کار نکردند یعنی به مسئله فرهنگ ورود فرهنگی نکردند بلکه مسئله مبتنی بر قدرت و اجبار را در دستور کار قرار دادند. در ابتدا ما میخواستیم ببینیم که چرا جمهوری اسلامی چنین کاری کرده و آیا راههای دیگری بوده یا خیر و کلاسیکترین صورتبندی نظری آن در علوم اجتماعی مسئله قدرت و فرهنگ بود و به همین خاطر چهارچوب اصلی بحث ما این بود.
آیا تصوری داشتید که برنامه شیوه در میان مخاطب دیده شود و آیا به آنچه میخواستید نزدیک شدهاید؟
کلاً برنامههای شبکه چهار برنامههایی هستند که مخاطب خیلی خاص و محدودی دارند یعنی هر برنامه آن مخاطب خاصی دارد و از این لحاظ یک شبکه نخبگانی و ویژه است اما بهصورت جالبی برنامه ما، در حقیقت فکر نمیکردیم که از طرف عموم مردم دیده شود و این یک نکته جالبی است و از نظر من دلالتی دارد که سطح عمومی فهم و تعامل جامعه ایران دارد بالا میرود چون میدانید که در برخی از شبها پربینندهترین برنامه سیما بود یعنی در برخی از شبها از متوسط بینندههای برنامههای پربیننده سیما مثل خندوانه و مثل آن بالاتر دیده شده که این خیلی عجیب است در واقع وقتی برنامه سر زمان خودش با یک فرم و صورت خوبی تولید شود حتی اگر سنگینترین بحثهای علوم اجتماعی را در آنجا طرح کنید مردم آن را میبینند و از نظر من این یک فرصت خیلی بزرگ و استثنایی برای جامعه ایران است چون مردمی دارد که علاقهمند هستند بحثهای مبنایی و بنیادی را بشنوند و تحلیلها را ببینند و مناظرهها را گوش دهند که ببینند طرفین چه میگویند، از نظر من این میتواند یک سیاستگذاری جدیدی را در صداوسیما ایجاد کند.
من دیدم وقتی که شما دارید حرف این کارشناس را برای کارشناس دیگری روایت میکنید صادقانه و بدون حذف این کار را میکنید یعنی میگویید که فلانی چنین نظری را دارد و معتقد است که جمهوری اسلامی اینجاها را اشتباه رفته، آیا اینگونه صریح و واضح بودن یعنی بدون سانسور بودن به برنامه شما کمک کرده است؟ بههرحال برنامه شما زنده است و مجری درصدد این نیست که یک نگاه و یک نظر را محدود کند و حداقل بیطرف ایستاده تا هر دو طرف حرفهایشان را بزنند، آیا این جز سیاستهای برنامه بود یا جز منش خود شما است و آیا میشود این را الگویی برای بقیه برنامهها کرد؟
مهمترین تفاوت برنامه شیوه با بقیه برنامههای صداوسیما این است که در بقیه برنامههای صداوسیما مجری بهگونهای نماینده نظام است و تهیهکننده و تولیدکننده برنامه همچنین تلقی از مجری دارد که اگر مهمانها چیزی گفتند که خلاف چهارچوبهای نظام بود مجری واکنشی نشان دهد و چیزی بگوید انگار که در برنامه مجری سخنگوی رسمی نظام است. از شب اولی که قرار شد ما برنامه را اجرا کنیم من به دوستان گفتم من چنین کاری نمیکنم یعنی ما سه کارشناس هستیم و نشستیم بحث میکنیم مثل اتاق دانشگاه که مینشینیم و معمولاً هم این اتفاق میافتد یعنی یک نفر اداره بحث را بر عهده میگیرد و مثلاً دو استاد تیزتر با هم صحبت میکنند، من به آنها گفتم اینگونه برنامه را درست کنند و من را سخنگوی رسمی نظام تلقی نکنید، مهم است که بتوانند راحت حرفهای خودشان را بزنند، نظراتشان را بگویند و جمعبندی کنند و اجازه دهند بقیه هم جمعبندی کنند و نظراتشان را بگویند، چه اشکالی دارد؟ این تفاوت میتواند تفاوت مهمی باشد.
پس در واقع این نکتهای بود که شما به برنامه اضافه کردید یعنی در سیاستها شاید اینگونه نبود ولی پذیرفتند که شما بهعنوان کارشناس سوم این نقش را داشته باشید؟
بله، شاید یکی از دلایلی که برنامه موردتوجه قرار گرفته همین است که شما بهتدریج میفهمید مجری مثل مجری برنامههای رسمی موضعگیری نمیکند بلکه بهراحتی نظرش را میگوید و میگوید مثلاً جمهوری اسلامی فلان جا اشتباه کرد.
واقعاً فکر میکنید که شیوه با همین شیوهای که شما در دستور کار دارید - اینکه فضا را قدری باز بگذاریم تا آدمها حرفهایشان را بزنند و فکر نکنیم که اتفاقی میافتد- استمرار خواهد داشت؟
انشاالله البته عوامل برنامه و از جمله خود من کارمندهای صداوسیما نیستیم و کار داریم، صبح سر کلاسی میرویم و درس میدهیم و پژوهش داریم، در مهرماه کلاسهای دانشگاه من شروع شد و میتوانم بگویم همه ما در فشاری از لحاظ کاری هستیم و این برنامه تا تمام شود و ما به خانههایمان برگردیم ساعت ۱ یا ۱ ونیم شب میشود به خاطر همین ما درخواست دادیم تا تعداد برنامهها را در هفته کم کنیم چون آقای جبلی اصرار داشت که هر شب برویم اما واقعاً نمیشود یعنی تیم سازنده این توان را ندارد که مثلاً به مدت دو ماه هر شب برود و ما میگفتیم برنامه زنده آن هم هر شب از ساعت ۱۱ تا ۱ شب خیلی زیاد است حتی مهمان خوب جور نمیشود و کیفیت پایین میآید و الآن سه جلسه در هفته شده است ولی فکر میکنم که باید آن را کمتر کنیم یعنی جا دارد که کم شود ولی حتماً مستمر باشد، در حقیقت از نظر من این چیزی که الآن شما میبینید کف امکان گفتگو در تلویزیون است یعنی نمره برنامه ۱۰ است و هنوز ۱۰ نمره دیگر جا دارد.
آیا این مؤلفه را سازمان هم پذیرفته است؟
آقای جبلی که خیلی موافق هستند. من بعضیاوقات جملهای میگویم که صداوسیما باید کاری کند که سال دیگر هر شبکه خارجی، داخلی، موافق و مخالف هر نکتهای راجع به جمهوری اسلامی گفت، هر نکتهای راجع به سیاست در ایران گفت، هر نکتهای راجع به حاکمیت گفت، هر نکتهای راجع به اشخاص یا نقطهضعفی گفت، هر نکتهای راجع به موارد دینی گفت و اشکالی مطرح شد باید مردم ما این بحث را قبل از آن در صداوسیمای خودمان چند بار شنیده باشند یعنی راجع به آن بحث و نظریات مختلف را شنیده و دیده باشند تا مطلب برای آنها آشنا باشد.
مشکل این است که تلویزیون واکنشی است یعنی کنش ایجاد نمیکند و موج را به دست نمیگیرد که افکار عمومی را بسازد، در واقع ایستاده و سپری دستش گرفته که سپر را هم بد گرفته یعنی گاهی اوقات آنقدر ضربات کاری است که ترمیم آن طول میکشد.
دقیقاً همین است. مثلاً یکی از بحثهایی که چند دهه با آن گرفتار است بحث حقوق زنان است، مباحثی که ما در فقهمان داریم و الآن در قالب قانون مدنی و سایر قوانین آمده بالاخره موجود است (ارث خانمها، دیه خانمها، تفاوتهایی که در حقوق و تکالیف دارند و وضعیت خانواده در ایران) شما ببینید صداوسیما مدتها است که راجع به این بحث برنامه نساخته و انگار میترسد راجع به حقوق زنان صحبت کند درحالیکه باید آنقدر برنامه بسازد، آنقدر مخالف و موافق بیایند و صحبت کنند، آنقدر استاد از خارج و داخل/ مستقیم و غیرمستقیم بیایند و آنقدر باید راجع به این مسئله صحبت کنیم که جامعه زنان ایران بپذیرند جمهوری اسلامی دغدغه حقوق زنان را دارد و برای آن برنامه میسازد، شبکه چهار است و بحث نظری! باید آنقدر راجع به آن صحبت کنیم که اگر فردا شبکههایی مثل بیبیسی و دیگران حرفی زدند ما حداقل در اینجا ۱۰ – ۱۵ برنامه خوب، کارشناسی و عمیق راجع به آن مسئله رفته باشیم و انشاالله که چنین شود.
شما در برنامهتان تا الآن از زنان دعوت کردید؟
۳ – ۴ برنامه بود که یا دو طرف خانم بودند یا یکطرف.
تا جایی که یادم است خانم قاسمپور بودند ولی چندان مناظرهای شکل نگرفت، یک جلسه هم خانم بهاره آروین آمدند که مناظره بود.
آیا در آینده حقوق زنان در دستور کار برنامه شیوه هست تا مناظرهای شکل بگیرد؟
بله تا الآن هم داشتیم در یک جلسه خانم دکتر خوارزمی با یکی دیگر از خانمها بودند و مناظره خوبی هم بود، راجع به اینکه وضع حضور خانمها در سیاست چگونه است، چرا وزیر یا رئیسجمهور نمیشوند، مشکل چیست آیا ساختاری است؟ نگاه مردسالارانه است؟ سرکوب است؟ یا اینکه وضعیت طبیعی جامعه ایران است و اتفاقاً بحثهای خوبی هم شکل گرفت ولی باید ادامه پیدا کند.
شما نکتهای دارید که اضافه کنید؟
خیر انشاالله که صداوسیما ادامه دهد و شاهد روزگاری باشیم که مردم ایران هر شب یک مناظره خوب و آموزنده از صداوسیما ببینند، به نظر من خیلی از این برنامههای سرگرمی و مبتنی بر استیج و سریالها که میگویند برای مردم شادیآورتر است اینطور نیست.
بعضیاوقات وقتی مردم نظر خودشان را در رسانه ملی ببینند و به عبارتی خودشان را در حاکمیت ببینند به قول شما خوشحال خواهند شد.
به نظر من گوش جمهوری اسلامی برای شنیدن سخن مردم سنگین شده است و باید تدبیر کنیم، وقتی گوش حاکمیت در ایران سنگین میشود و حرف مردم را دیر و سخت میشنود باید منتظر تبعات بدی برای همه باشیم.
متأسفانه برنامهای با ایدههای شما میآید و این طرز تفکر را بین مردم پررنگ میکند اما بهیکباره گم میشود. مثلاً برنامه پیام فضلی نژاد، حیف بود.
بله، واقعاً حیف بود. گفتند آن برنامه را ادامه ندهند.
دیدگاه تان را بنویسید