گفتگو با زن بی آبرو که 8 مرد را اجیر خواسته هایش کرده بود/ ماجرای اسارت مرد ارمنستانی
حوادث رکنا:سارقان، مالباخته را در کمپ ترک اعتیاد زندانی کردند.
سالها برای اجرای این نقشه وقت گذاشتند. برای سرکیسه کردن یک مرد ارمنستانی تنها؛ مرد میانسال را ربودند، با خود به کمپ ترک اعتیاد بردند، او را آنجا بستری کردند تا بتوانند سر فرصت خانه 200 متری قدیمی را بفروشند. همه اینها به سرکردگی یک زن اتفاق افتاد.
به گزارش رکنا، زن جوانی که با سرقت سند خانه این مرد ارمنستانی توانست با اسناد جعلشده خانه را به فروش برساند. این زن با همدستی هشت نفر دیگر نقشه ربودن صاحبخانه را کشید. یکی از این مردان در گفتوگو با از ماجرای این کلاهبرداری و آدمربایی میگوید:
چی شد که به فکر کلاهبرداری افتادی؟
با صحرا از قبل آشنا بودم. او پیشنهاد این کار را داد. گفت میتواند با یک نقشه حسابشده خانه قدیمی بزرگی را بالا بکشد. من هم وسوسه شدم، چون پیشنهاد پولش بسیار بالا بود.
نقشهتان را چطور اجرا کردید؟
چند سال قبل صحرا که با این مرد ارمنستانی آشنا بود، به خانهاش رفت. سند خانه آن مرد 65 را ساله را دزدید. کمکم اعضای باند تشکیل شد. توانستیم با جعل سند این خانه را بفروشیم.
گویا صاحبخانه را هم ربودید؟
برای بازسازی آن خانه نیاز بود که صاحبخانه مدتی در آنجا دور باشد. برای همین تصمیم گرفتیم او را به کمپ ترک اعتیاد ببریم. یک روز به خانهاش رفتیم. او را با تهدید به کمپ ترک اعتیاد بردیم. در آنجا بستریاش کردیم. به مسئولان کمپ هم گفتیم به هیچ عنوان اجازه فرار به او ندهند. هر 21 روز یک بار هم مدت اقامت در آن کمپ را با پرداخت پول، تمدید میکردیم.
چند روز در کمپ زندانی بود؟
حدودا 50 روز شد. در آن مدت در حال بازسازی خانه بودیم. صحرا نیز کارهای فروش را انجام داده بود. خانه را به یک زن فروخته بود.
چطور لو رفتید؟
این مرد کسی را در ایران نداشت. تمام خانوادهاش در خارج از کشور زندگی میکردند. اما یک مستاجر داشت که با او زندگی میکرد. او وقتی از این مرد بیخبر شد، به پلیس گزارش کرد. از طرفی ما هم در حال بازسازی خانه بودیم و او به این مسأله مشکوک شد.
فقط همین یک مورد کلاهبرداری بود؟
ما همین مورد را داشتیم. اما میدانم که صحرا از همین طریق خانه برادر و پدر و مادرش را هم بالا کشیده بود. او با جعل سند توانست خانه آنها را بفروشد. بدون اینکه خانوادهاش متوجه شوند. او زن زرنگی است و تمام این مدت هم نقشهمان را او مدیریت میکرد. حتی پول مستاجر آن پیرمرد را هم با فروش خانه، پرداخت کرده و به او گفته بود باید هرچه زودتر خانه را تخلیه کند.
دیدگاه تان را بنویسید