2 پسر بچه با شکستن قلک هایشان مرد زندانی را آزاد کردند / آنها برادر بودند + عکس
حوادث رکنا: دو برادر ۹ و ۶ ساله با پسانداز خود، یک زندانی مالی را آزاد کردند. آنها با شکستن قلکهای خود، هدیه روز تولد و عیدیهای خود را به پدرشان دادند تا مرد زندانی را آزاد کند.
آزادی زندانی در میناب رخ داد. این ۲ برادر با پس انداز خود توانستند به آزادی زندانی کمک کنند. در راه آزادی زندانی پدر خانواده هم پسران خود را کمک کرد. این ۲ برادر که باعث آزادی زندانی شدند ۹ و ۶ ساله هستند. در ادامه گفتگو خانواده خیر در آزادی زندانی را بخوانید.
به گزارش رکنا، رهام و رایان شهابی، دو برادر خردسال اهل بندرعباس استان هرمزگان هستند و جزو قهرمانهای کوچکیاند که با دستان پرسخاوتشان نیکی را معنا کردند. آنها چند روز پیش با پرداخت پساندازشان توانستند مرد ۳۳ساله را که از چهارمین روز دی امسال به دلیل نفقه معوقه در زندان میناب زندانی بود را آزاد کنند.
علی شهابی، پدر این دو کودک درباره این تصمیم زیبای آنها گفت: پسرم رهام ۹ ساله و برادرش رایان 6 ساله است. یکی کلاس سوم و دیگری پیشدبستانی است.
خودم سالهاست علاوهبر شغلم، بهعنوان امدادگر داوطلب با هلالاحمر همکاری دارم. چند روز قبل یکی از دوستانم بهنام مصطفی که در کارهای خیر و آزادی زندانیان فعالیت دارد یک استوری در اینستاگرام گذاشت و جهت آزادی سه زندانی و جمعآوری کمک مالی برای آنها از مردم کمک خواست. با دیدن آن استوری تصمیم گرفتم من و خانوادهام نیز سهمی در آزادی یک زندانی داشته باشیم.
از اتهام مرد زندانی اطلاعی نداشتم. چون بچههایم دوست داشتند به همه کمک کنند، تصمیم گرفتم موضوع را به آنها بگویم که آن نیز در این کار خیر سهیم باشند.
وی افزود: آن شب با پسرانم که حرف زدم از موضوع استقبال کردند. دومیلیون و ۸۰۰هزار تومان که هدیه تولدشان و عیدیهایشان در این دو سال بود را به من دادند که ۲۰۰هزار تومان هم خودم گذاشتم و با سهمیلیون تومان، زندانی جوانی را آزاد کردیم.
آزادی زندانی
یادم میآید وقتی رهام 4 ساله بود، پیرمرد فقیری را در خیابان دید، از خودرو پیاده شد و بطری شیری که در دست داشت را به او داد که بنوشد. به 2 پسرم افتخار میکنم که کمک به دیگران را سرلوحه زندگیشان قرار دادند.
این در حالی بود که رهام ۹ساله دراینباره گفت: وقتی بابا به من و برادرم رایان گفت که میتوانیم با پساندازمان یک زندانی را آزاد کنیم، خوشحال شدیم. با برادرم به اتاقمان رفتیم و هرچه پول در این دو سال پسانداز کرده بودیم را آوردیم و به بابا دادیم.
رایان ششساله هم با همان زبان کودکانهاش گفت: من هم مثل برادرم خوشحالم که مرد زندانی آزاد شد.
دیدگاه تان را بنویسید