ناگفته های شهادت سرگرد محمد یاسمی از زبان برادرزاده اش: ماموری که همراه عمویم بود اسلحه نداشت
چند روز پس از شهادت سرگرد محمد یاسمی، مامور کلانتری نواب برادرزاده او می گوید ماموری که همراه عمویش بوده اسلحه نداشته و به همین دلیل فرار کرده است.
سه شنبه 07 تیر 1401 , 13:01
پنجشنبه دوم تیر ماه سال جاری سرگرد «محمد یاسمی»، مامور پلیس کلانتری 102 نواب در حالی که ساعت کاریاش رو به اتمام بود با حضور یک زن به همراه پسر 12 سالهاش در کلانتری مواجه میشود. این زن با در دست داشتن حکم جلب همسرش قصد داشت او را با کمک ماموران بازداشت کند.
بنابراین سرگرد محمد یاسمی به همراه این زن و یک مامور پلیس به ساختمانی در خیابان رودکی مراجعه میکنند. همسر این زن وقتی متوجه حضور آنها مقابل خانهاش میشود با یک کلت کمری به سمت سرگرد محمد یاسمی شلیک میکند و سپس همسرش را مورد هدف قرار میدهد و در آخر با گرفتن اسلحه به طرف خودش، خودکشی میکند. در این میان سرگرد محمد یاسمی جان خود را از دست میدهد ولی همسر این مرد از این حادثه جان سالم به در میبرد.
خبر تیراندازی در خیابان رودکی به ساسان غلامی بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جرایم جنایی اطلاع داده میشود. با اعلام این خبر، بلافاصله بازپرس ویژه قتل و تیمی از ماموران پلیس برای تحقیقات ابتدایی راهی محل حادثه میشوند و تحقیقات ابتدایی را آغاز میکنند. تیم جنایی در لحظات ابتدایی تحقیقات ناگهان در پاگرد طبقه دوم با پیکر سرگرد محمد یاسمی مامور پلیس کلانتری 102 نواب روبهرو میشوند که بر اثر شلیک گلوله از پشت به سمت قلبش جان خود را از دست داده بود.
امدادگران اورژانس که همزمان با ماموران پلیس به محل حادثه رسیده بودند، زن جوان را برای سیر مراحل درمان به بیمارستان منتقل کردند. در ادامه بررسیهای تیم جنایی جسد مردی حدودا 45 ساله را در طبقه اول پیدا کردند که بر اثر شلیک به سرش کشته شده بود که مشخص شد، او با کلت کمری، خودکشی کرده است.
در بررسیهای بیشتر مشخص شد که این زن جوان به دلیل اختلافات شخصی که با همسرش داشته از خانه قهر کرده و به خانه پدرش که در یکی از شهرهای شرقی کشور بوده، میرود. این زن مهریهاش را به اجرا گذاشته بود که با توجه به اینکه همسرش در دادگاه حاضر نمیشود به همراه پسر 12 سالهاش به کلانتری میرود. حکم جلب همسرش را میگیرد و در ادامه با 2 مامور کلانتری و یک کلیدساز به خانهشان در خیابان رودکی مراجعه میکند. زن جوان پس از چندین بار زنگ زدن آیفون خانه و با توجه به هماهنگیهای قضایی که داشته از کلیدساز خواسته تا درب خانه را باز کند که دقایقی قبل از باز شدن درب ناگهان مرد جوان با در دست داشتن کلت کمری از خانه بیرون میآید و پس از تهدید به سمت همسرش و سرگرد یاسمی شلیک میکند.
«امیررضا یاسمی»، برادرزاده سرگرد محمد یاسمی 25 سال دارد و درخصوص عمویش میگوید: «عمویم 39 سال داشت. یک دختر دارد که 10 سالش است. ما اصالتا اهل ایلام و شهرستان ایوان هستیم. عمویم 20 سالش بود که دانشگاه افسری قبول شد و از آن زمان به بعد تهران زندگی میکرد. عموی من درجه سرهنگ دو را گرفته بود، میتوانست از آن استفاده کند که این اتفاق افتاد. وقتی هم شهید شد درجه سرهنگ تمام را به او دادند. روز شنبه 4 تیر ماه مراسمی در تهران برگزار شد و ما پیکر عمویم را به شهرستان ایوان آوردیم تا مراسم خاکسپاری را انجام دهیم. مراسم خاکسپاری هم در روز یکشنبه 5 تیر ماه با حضور انبوهی از جمعیت در همین شهرستان برگزار شد.»
او درخصوص روز حادثه در ادامه میگوید: «روز پنجشنبه اواخر ساعت کاری عموی من لباسهایش را عوض میکند که به خانه برود. محل کارش تهران بود و خانهشان کرج. خانمی وارد کلانتری میشود و یکی از سرگردهای داخل کلانتری میگوید حکم جلب همسرش را گرفته و نیاز دارد که ماموران برای بازداشت همسرش با او تا در خانهشان همراه شوند. عمویم با همان لباس شخصی که آماده شده تا به خانه برود این زن را با یک مامور دیگر همراهی میکند. همسر این زن در طبقه سوم ساختمان زندگی میکرده. زنی هم که به کلانتری مراجعه کرده بود به ماموران نگفته بود که همسرش اسلحه دارد برای همین نه عموی من و نه آن مامور دیگر اسلحه با خود نبرده بودند. آن یکی مامور زودتر وارد ساختمان شده و متوجه میشود که این مرد اسلحه دارد به عموی من اطلاع میدهد. خودش به سمت پلههای بالا حرکت میکند و همسر این خانم به سمت پلههای پایین. عموی من هم به خاطر اینکه آن زن تنها نباشد به سمت پلههای پایین حرکت میکند. همسر این خانم هم به سمت پلههای پایین میرود. قصدش شلیک به همسرش بوده که به سمت عموی من شلیک میکند. تیر به قلب عمویم برخورد میکند و شهید میشود. بعد این مرد به سمت همسرش شلیک میکند و همسرش زخمی میشود. گویا این مرد وقتی متوجه میشود عموی من را کشته است اسلحه را به سمت خودش میگیرد و با شلیک گلوله خودکشی میکند. ماموری که با عموی من به خانه همسر این خانم رفته بوده گفته مسلح نبوده و برای همین فرار کرده است که البته این خودش یک مشکل است، چون ماموری که اعزام میشود نباید بدون اسلحه باشد.»
دیدگاه تان را بنویسید