زن کشی های فجیج، از قتل آریانا و مونا حیدری تا رومینا اشرفی و ریحانه عامری
قتل آریانا، دختر ۱۶ ساله در ممسنی نورآباد فارس به دست پدرش بار دیگر حوادث تلخ زن کشی را در یادها زنده کرد. از سربریده شدن مونا حیدری در اهواز به دست شوهرش تا قتل رومینا اشرفی با داس به دست پدرش. در این گزارش تلخ ترین زن کشی های سالهای اخیر را بازخوانی می کنیم.
شنبه 11 تیر 1401 , 12:03
- ظهر دوشنبه ۶ تیر خبر هولناک قتل دختری نوجوان به دست پدرش در خانهای واقع در شهرستان ممسنی نورآباد فارس به پلیس اعلام شد.
ظهر دوشنبه ۶ تیر خبر هولناک قتل دختری نوجوان به دست پدرش در خانهای واقع در شهرستان ممسنی نورآباد فارس به پلیس اعلام شد. وقتی تیم جنایی برای بررسی ماجرا به محل حادثه رفتند، مشخص شد این دختر ۱۶ ساله که آریانا نام داشت، به دنبال اختلافات خانوادگی با پدرش به خانه مادربزرگش رفته بود اما پدر او در حالی که عصبانی بود با اطلاع از اینکه دخترش از خانه خارج شده با حالت عصبانیت پس از برداشتن اسلحه شکاری به خانه مادرش رفته و پس از بحث و جدل با دخترش، در نهایت او را با شلیک یک گلوله به قفسه سینهاش به قتل رسانده است.
مونا حیدری چرا کشته شد؟
ساعت ۱۵ بعد از ظهر شنبه ۱۶ بهمن ماه، مرد جوانی جلوی چشمان وحشت زده ی مردم سر زنش را در میدان کسایی خشیار اهواز با خوشحالی به نمایش گذاشت و فرار کرد. بلافاصله این جنایت هولناک از سوی اهالی وحشت زده میدان کسایی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ اهواز گزارش داده شد. بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شدند و تحقیقات میدانی را آغاز کردند.
رومینا اشرفی چرا کشته شد؟
رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله ی تالشی بود که پس از مخالفت های پدرش، رضا اشرفی، با ازدواج او با پسر مورد علاقه اش، جوانی ۲۸ ساله به نام بهمن خاوری، به همراه او اقدام به فرار از خانه کرد تا با یکدیگر ازدواج کنند. با این حال، پدر رومینا موفق به پیدا کردن محل اختفای رومینا و بهمن شد و دختر خود را به خانه بازگرداند.
پس از بازگرداندن رومینا به خانه، رضا اشرفی با تحریک اطرافیان از جمله عموهای دخترش، در حالی که رومینا در خانه در خواب بود، با داس اقدام به بریدن سر فرزند خود کرد. رضا اشرفی پیش از قتل درباره ی مجازات فرزندکشی تحقیق کرده بود و می دانست در صورت قتل فرزندش قصاص نخواهد شد. پدر رومینا در نهایت به ۹ سال حبس محکوم شد و بهمن خاوری نیز ۲ سال زندان گرفت.
فاطمه برحی چرا کشته شد؟
فاطمه برحی دختر ۱۹ ساله ی آبادانی بود که طی ازدواجی اجباری به عقد پسرعموی ۲۳ ساله ی خود به نام حبیب برحی درآمد. او پس از مراسم عقد به مشهد فرار کرد و در آنجا زندگی پنهانی داشت تا اینکه شوهرش موفق به پیدا کردن محل زندگی اش شد و او را به آبادان بازگرداند. پدر شوهر فاطمه که عمویش هم بود یکی از فروشندگان حرفه ای مواد مخدر در آبادان بود و سال ها قبل خواهر خود یعنی عمه ی فاطمه را با برچسب خیانت به همسرش سر بریده بود اما پس از سال ها حبس از زندان آزاد شده بود. عمه ی فاطمه به خاطر اینکه همسرش به حبس ابد محکوم شده بود تصمیم به جدایی گرفته بود که این سرنوشت را پیدا کرد. برادر شوهر فاطمه نیز که پسرعموی دیگرش بود، سال ها قبل با خواهر فاطمه ازدواج کرده بود. خواهر فاطمه از همان روزهای نخست زندگی اش بارها هدف ضرب و شتم قرار گرفته و حتی فرزندش زیر بار کتک سقط شده بود.
پس از بازگرداندن فاطمه به آبادان، پدرش که احتمال می داد دخترش سرنوشت مرگباری همچون عمه اش داشته باشد یک سم تهیه کرد و قصد دادن آن به فاطمه را داشت تا مرگ آسان تری داشته باشد که مادر فاطمه با اطلاع از اقدام شوهرش مانع کار او شد. پس از بازگشت فاطمه، شوهرش با تصور خیانت او، با تحریک خانواده اش فاطمه را در کنار رودخانه بهمنشیر آبادان با چاقو سر برید و سپس با حضور در کلانتری خود را تسلیم پلیس کرد. شوهر فاطمه در نهایت با رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت اما به دلیل جنبه ی عمومی جرمش برای سپری کردن دوران محکومیت خود روانه ی زندان شد.
ریحانه عامری چرا کشته شد؟
ریحانه عامری، دختر ۲۵ ساله ی کرمانی بود که در شبکه های اجتماعی فعال بود. قتل او حواشی زیادی داشت و روایت های مختلفی درباره ی آن مطرح شد. خواهر و مادر ریحانه لباس های خیس خونش را در اتاق او در خانه ی پدری اش پیدا کردند. پلیس رد خون را تا کنار خودروی پدر ریحانه پیدا کرد. پس از پیدا کردن پدر ریحانه در یکی از روستاهای کرمان او اعتراف کرد دخترش را به قتل رسانده و جسدش را در همان روستا رها کرده بود. پدر ریحانه پس از دستگیری در ابتدا انگیزه ی خود از قتل دخترش را دیر آمدن او به خانه مطرح کرد و همچنین ادعا کرد که ریحانه به حرف او گوش نمی کرد.
سپس شایعاتی مبنی بر اینکه پسر مورد علاقه ی ریحانه از کارگاه پدرش سرقت کرده بود، عنوان شد. علاوه بر این عده ای بر این باور بودند که پدر ریحانه از انتشار عکس های او در فضای مجازی خشمگین بود و به همین دلیل او را به قتل رساند. اما پلیس کرمان علت حادثه را اختلاف خانوادگی پدر و دختر و عصبانیت پدر اعلام و شایعات مطرح شده درباره ی کشته شدن ریحانه با تبر را رد کرد. به گفته ی پلیس، میله آهنی که توسط پدر و در عصبانیت پرتاب شده بود با سر دختر برخورد کرده و موجب مرگ وی شده بود. با این حال به گفته ی مادر ریحانه، دخترش به رابطه ی نامشروع پدرش با یکی از زنان فامیل پی برده بود و همین موضوع باعث اختلاف میان پدر و دختر شده بود. به ادعای مادر ریحانه، گرچه گفته شد که پدر ریحانه با میله آهنی او را به قتل رسانده بود اما در گزارش پزشکی قانونی به یک جسم تیز و برنده اشاره شده بود و او معتقد بود همسرش با تبر به سر ریحانه ضربه زده بود.
گلاله شیخی چرا کشته شد؟
گلاله شیخی دختر ۲۵ ساله ی سقزی، فارغ التحصیل رشته حقوق و مشاور حقوق دفتر قضایی بود. پس از سماجت های یکی از خواستگاران خود، پسری به نام کیومرث که از اقوام دور مادر گلاله هم بود، به عقد او در آمد. کیومرث تحصیل کرده و کارمند بانک بود. هشت ماه از عقد گلاله و کیومرث گذشت و جهیزیه ی گلاله هم آماده شده بود تا به زودی پس از برگزاری مراسم ازدواجشان به خانه ی بخت رود. یک روز گلاله با همسر خود بیرون رفته بود تا درباره ی مراسم ازدواج شان صحبت کنند.
کیومرث مخالف کار کردن گلاله بود به همین دلیل مشاجره ای بین آن ها درگرفت که طی آن کیومرث با مشت به سر او زد. شوهر گلاله وقتی دید او دیگر نبض ندارد و نفس نمی کشد، جسد او را در خارج از سقز با بنزین آتش زد. کیومرث پس از قتل گلاله از سقز گریخت و با قصد فرار از کشور به تهران رفت که در آنجا توسط مأموران پلیس دستگیر شد.
مبینا سوری چرا کشته شد؟
مبینا سوری دختر ۱۴ ساله ی لرستانی بود که در سن ۱۳ سالگی با پسرعمه ی خود که روحانی جوانی در یکی از روستاهای لرستان بود، ازدواج کرد. پس از مدتی در روستا شایعه شد مبینا با خواستگار قبلی خود در ارتباط است. به گفته ی یکی از بستگان نزدیک مبینا، به دنبال این شایعات تعدادی از اقوام مبینا به همراه شوهرش او را به کوههای اطراف روستا بردند و با روسری خفه اش کردند.
سپس جسدش را به باغ مادربزرگ مبینا بردند و او را به درخت آویزان کردند تا وانمود کنند مبینا به قتل رسیده یا خودکشی کرده بود. با این حال وقتی پلیس بالای سر جسد آمد تشخیص داد که مبینا به قتل رسیده بود. همان زمان یکی از بستگان مبینا گفته بود ما او را کشتیم. به همین دلیل همه ی آن ها دستگیر شدند اما چند روز بعد شوهر مبینا به قتل او اعتراف کرد.
دیدگاه تان را بنویسید