من خیلی دختر مورد علاقه ام را دوست داشتم ولی خواهر متاهلش از من می خواست با او هم باشم + عکس
آنها در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محسن زالی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
زن جوان که اعتراف کرده بود شوهرش را شبانه به دستور یک مرد آشنا کشته دیروز پای میز محاکمه خودش را بی گناه خواند.
رسیدگی به این پرونده از چهاردهم بهمن ۹۰ به دنبال تماس زن جوانی به نام آمنه با اورژانس در دستور کار پلیس قرار گرفت. زن جوان گفت شوهرش به نام مهدی در خواب جان سپرده است. وقتی کارشناسان پزشکی قانونی در گزارشی علت مرگ مهدی ۳۰ ساله را خفگی اعلام کردند پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت. با شکایت پدر و مادر مهدی، آمنه تحت بازجویی قرار گرفت. این زن که خودش را غمزده نشان میداد ادعا کرد همسرش به مرگ طبیعی فوت شده و او دستی در این ماجرا نداشته است. اما پس از ۸ ماه سرانجام آمنه لب به اعتراف گشود و ادعا کرد به دستور یک مرد جوان به نام میکائیل همسرش را کشته است.
به دنبال اظهارات زن جوان میکائیل نیز بازداشت شد و در حالی که منکر همدستی در جنایت بود به رابطه پنهانی به زن جوان اعتراف کرد. با توجه به مدارک موجود در پرونده و بررسی پیامکهای ارسال شده بین آمنه و مرد جوان، میکائیل با قرار وثیقه آزاد شد و آنها در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محسن زالی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای این جلسه پدر و مادر مهدی درجایگاه ویژه ایستادند و برای عروسشان حکم قصاص خواستند.
سپس آمنه که حالا ۳۱ ساله است در جایگاه ویژه ایستاد و منکر شوهرکشی شد. او گفت:من و شوهرم رابطه خوبی با هم داشتیم و با وجود مخالفتهای شدید خانواده هایمان با هم ازدواج کردیم. من هیچ مشکلی با شوهرم نداشتم و ما زبانزد فامیل بودیم. من انگیزهای برای کشتن شوهرم نداشتم و در اداره اگاهی تحت فشار روانی به قتل اعتراف کردم.
وی در پاسخ به سوال قاضی دادگاه درباره رابطه پنهانی اش با میکائیل گفت:من با میکائیل فقط پیامکی در ارتباط بودم. چون همسرم توجه زیادی به من نداشت میخواستم با این کار حس حسادت او را بر انگیخته و توجه او را جلب کنم. به همین خاطر با میکائیل ارتباط برقرار کردم. اما هیچ وقت او را به خانه مان دعوت نکردم و فقط برایش پیامک ارسال میکردم.
سپس میکائیل در جایگاه ویژه ایستاد و منکر دست داشتن در جنایت شد. وی گفت: فوق دیپلم دارم و کارمند هستم. آمنه را از سالها قبل میشناختم. او همیشه دچار توهم بود و حالا هم با خیال پردازی هایش مرا گرفتار کرد. او گاهی اوقات برایم پیامک میفرستاد و حرفهای نامربوط مطرح میکرد، اما من به او اعتنا نمیکردم و بارها به او گفته بودم دست از سرم بردارد.
وی درباره نحوه آشنایی اش با آمنه گفت: من چند سال قبل خواستگار خواهر آمنه بودم. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم که متوجه شدم خواهرش قبلا یکبار عقد کرده و طلاق گرفته و این ماجرا را از من پنهان نگه داشته است. به همین خاطر رابطه ام را با خواهرش قطع کردم. اما بعد از چندین ماه آمنه به من پیامک داد و ابراز علاقه کرد. با آنکه جواب پیامک هایش را نمیدادم یک شب به من پیامک داد و گفت که مهدی را کشته است. با دیدن این پیامک شوکه شدم و دیگر پاسخ او را ندادم. ولی مدتی بعد از سوی پلیس بازداشت شدم.
در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
دیدگاه تان را بنویسید