قانونگریزیهای اجتماعی یا اختلاسهای عظیم اقتصادی کدام «فساد» است؟
ابوالفضل سروش عضو فراکسیون امید نوشت: ریشه اصلی فساد و القای حس نبود سلامت اجتماعی و اقتصادی در جایی است که پاکدستی نظام را نشانه گرفته است و مستقیم بر نگاه و اعتماد مردم به مسئولان اثر میگذارد.
اعتمادآنلاین| ابوالفضل سروش، نماینده تهران، در یادداشتی که آن را در اختیار اعتمادآنلاین قرار داد، نوشت: «فساد» و «مقابله با فساد» کلیدواژههایی هستند که این روزها بیش از هر زمان دیگر میشنویم و در مراودات اجتماعی حول آن به بحث و بررسی مسائل روز کشور میپردازیم. کمتر محفلی را میتوان یافت که در آن داد مقابله با فساد به گوش نرسد، هرچند نگاه به فساد و چندوچون مبارزه با آن دامنه وسیع و پربحثی را شامل میشود، اما پررنگ شدن واژه فساد و مقابله با فساد سبب شده است احساس وجود فساد فارغ از دامنه اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در کشور بیش از هر زمان دیگری در بین شهروندان شکل بگیرد.
برگزاری دادگاه اخلالگران اقتصادی و زیر سوال رفتن صداقت و پاکدستی جمعی از مسئولان و توجه جدی اذهان عمومی به آن از یک سو، و بروز و ظهور تابوشکنیهای اجتماعی و نادیده گرفتن عرفهای اجتماعی از سوی جمعی قابل توجه -و نه اندک- که مکرراً در شبکههای اجتماعی بازتاب مییابد از سوی دیگر، سبب شده است دایره وسیع مبارزه با فساد به جدال و موضع گیریهای دو گروه محدود شود.
دو گروهی که دایره نگاهشان به مسائل و موضوعات روز کشور از یک منشأ و دغدغه سرچشمه نمیگیرد، دو گروهی که همواره در بزنگاههای سیاسی اجتماعی سبب دو قطبی شدن فضای کشور شدهاند. دو قطبیای که عیار حق و باطل را شکست دیگری تلقی میکنند، دوقطبی سیاه و سفیدی که تعابیر و نگاه خاکستری در آن دیده نمیشود و نگاه هیجانی و مقتدرانه به موضوعات سبب میشود مباحث زیر چتر یزیدی و حسینی کردن ماجرا چنان غرق شود که راه گزیری برای آن نتوان یافت.
مبارزه با فساد در هر نوع و سبک آن از مباحث اقتصادی گرفته تا موضوعات اجتماعی و فرهنگی همه و همه در مسلک اخلاقی و قانونی نظام جمهوری اسلامی هویدا و عیان است، چراکه قانون اساسی ما برگرفته از عرف جامعه و فرهنگ ایرانی-اسلامی اکثریت میهن ماست، پس هویداست که اختلاف زیادی بر سر آنکه فساد چیست و مقابله با آن باید چگونه باشد وجود ندارد و نبایستی داشته باشد، به رغم این دستورالعمل روشن و صریح، اما چه شده است که مقابله با فساد و عزم جدی قوه قضاییه برای مقابله با مفسدان سبب نگاه مثبت در جامعه نشده است و همچنان احساس بروز فساد در کشور وجود دارد؟ دلیل خیلی دور نیست و من بر این باورم که به سبک ورود مسئولان به موضوعات برمیگردد. مثال آن ساده اما قابل اعتناست؛ مثلاً در مورد دادگاههای اخلالگران اقتصادی با اینکه اسامی نامآشنایی مطرح میشود که بعضاً نسبتهای فامیلی با مدیران بلندرتبه کشور دارند، اما مردم احساس نمیکنند آن مدیر وابسته به خاطر فساد چهرهی نزدیک به او از سوی حاکمیت طرد شود، بلکه شاهد طی شدن روند قضایی تنها محدود به شخص خاطی هستند و سبک برخورد با متخلف و دایره ارتباطی او که مستقیم و غیرمستقیم در گرفتن رانتهای اقتصادی او دخیل بودهاند جامعه را قانع نمیکند.
چراکه میبینند دیگر مسئولان چراغخاموش و در سکوت فساد قابل توجه همکار، رفیق و همحزبی خود را به راحتی هضم میکنند، این یعنی انفعال در جامعه اینطور تعبیر میشود که آن فساد بسیار عظیم و شگفتانگیز، خیلی محل اعتنای دیگر مسئولان نیست، پس بدان معناست که یا فساد عظیم نبوده- که بوده- یا اینکه امری جدید نبوده است- بدان معنا که دست همه مسئولان در یک کاسه است.
در آن سوی میدان اما وقتی مشکلی اجتماعی مثل پخش ترانه جنتلمن یک خواننده زیرزمینی در مدارس خبرساز میشود، آنچنان بمب خبریای در میان مسئولان ایجاد میکند که مسئولان در تقبیح ماجرا گوی سبقت را از هم میگیرند و با تندترین ادبیات خواستار مجازات خاطیان میشوند و دستگاه قضایی نیز سریع میداندار میشود و ادامه داستان. این در حالی است که همین مسئولان در قبال فساد اقتصادی مدیران دیروز دهانهایشان را بسته و تریبونهایشان را خاموش کرده بودند... منظور بنده توجیه این دست مشکلات نیست و خود نیز خواستار رسیدگی و ریشهیابی چنین ماجراهایی هستم، اما در جای خود و در سبک خود، زیرا به باور من ریشه اصلی فساد و القای حس نبود سلامت اجتماعی و اقتصادی در جایی است که پاکدستی نظام را نشانه گرفته است و مستقیم بر نگاه و اعتماد مردم به مسئولان اثر میگذارد.
دیدگاه تان را بنویسید