سایت رمان عاشقانه
کتابخانهای با هزاران قفسه اعم از دانلود رمان جدید، رمانهای عاشقانه، تخیلی، پلیسی، تاریخی، و هزاران سبک نو و متفاوت دیگر. در دست داشتن صدها کتاب از جدیدترین و بهترینهای رمان، ثمرهی تلاش بیوقفهی نودهشتیا در پی کسب رضایت مخاطبینش است. این کتابخانهی اینترنتی و قابل حمل، لازمهی هر فرد با هر ردهی سنیای است؛ برای چندمرتبه زیستن، چرا دست نگهداریم؟
آسمان دودی روزهایمان، نیازمند رهایی از دغدغه و تنشهایی تبدیل شده به عادت بود؛ پس قلمها برای خلق دنیاهایی جدید، به رقص درآمدند و قفسهها قسمت مهیج خانههایمان شدند.
جادوی انکارناپذیر کلمات، هوش و حواسمان را از دنیا و تلخیهایش ربود و به یغمایی شیرین برد؛ وقتی به یکبار زندگی کردن قانع نشدیم و دست به کتاب بردیم.
کتاب، قسمتهای مختلف و خاموش ذهن را هوشیار میکند؛ زیرا اتفاقات و احساساتی که در زندگی واقعی، قادر به لمسشان نبودیم را دربندِ کلمات، به دنیای خیال میکشد. ضمیر ناخودآگاه انسان، از کلمات تصویرپردازی میکند و نوشتهها جان میگیرند. همین است که در عمق یک کتاب پرسه میزنیم؛ با شازده کوچولو برای گُل زیبایش عاشقی میکنیم، پا به پای مولانا برای شمس شعر میخوانیم، و دست در دست فرهاد، تبر به تیشهی کوه میزنیم.
از لمس دنیای کتاب و حواس متفاوتش، به قدری تجربه کسب میکنیم که در شرایط دشوار زندگی، برخوردی پخته و سنجیده از خود نشان دهیم؛ گویی این بحرانها را پیشتر از اینها تجربه کرده باشیم... میان اوراق بههم پیوستهی شگفتانگیز یک کتاب! https://en.wikipedia.org/wiki/Book
از طرفی، بخش هیجانی مغز با خواندن یک کتابِ فیالمثال عاشقانه، حسی مشابه با هیجانات شخصیتها را تجربه میکند، و ما تحت تاثیر حس خوب به جریان افتاده درونمان، طالب مهرورزی میشویم. عشق، پیچیدهترینِ کلمات است و معنیهای نهفتهی بسیارش، نشان از عظمتش دارد. به همین دلیل بیش از میلیونها اثر سعی در به تصویر کشیدنش دارند.
کتابها منبع عظیمی از حرفهایی هستند که هرگز گفته و شنیده نشده، کسی یحتمل به آنها توجه نشان نداده، و کتاب تلنگری برای بیداری بشر است. وقتی آدمهای بد و خوب داستان را بشناسیم، تمایلی به انجام کارهای شخصیتهای بد کتابها نخواهیم داشت. در واقع، درکمان از اعمال خود و احساسات اطرافیان، به رشد میرسد و این رشد، مسبب ظهور انسانیت میشود.
از طرفی، مطالعهی کتاب باعث شکل گیری شخصیت ما میشود. همذات پنداری با شخصیتهای یک داستان، جنبههای شخصیتی ما را نمایان کرده و بُعدهای جدیدی از ما را به نمایش میگذارد.
همچنین کتابها منبع اطلاعاتی خوبی برای ردههای سنی مختلف هستند. برای مثال از شهری صحبت میشود که دربارهاش چیزی نشنیده بودیم، یا از احساساتی مایه گذاشته شده که تا به حال نچشیدهایم، بیماریهایی که مبتلا نشده ولی از علائم و درمانهای آن آگاهیم، نام گیاهی که به چشم ندیده اما از رنگ و پیچش برگهایش مطلع هستیم. همین دانستنها باعث افزایش اعتماد بنفس گفتاری ما میشود. دایرهی لغاتمان گستردهتر شده و حرف زدن برایمان آسودهتر میشود.
همینطور بین دیوارهای سیاه تنهایی، کسی هست که قصهها و حرفهای زیادی برای گفتن با تو دارد. آن هنگام که گوش دل به شرح زندگی دیگری میبازی، از غوغای جهان فارغ میشوی، گویی در دنیای دیگری قدم برمیداری و با هر نگاه، چیز جدیدی کشف میکنی. از این نظر هم کتابها میتوانند بهترین دوست هر کسی محسوب شوند.
وقتی کتاب به دست میشوی، نگاهها به تو متفاوت خواهد بود و اصلاً جور دیگری رویت حساب باز میکنند؛ چون در نهایت، کتاب توانایی تبدیل تو به یک انسان فهمیده را دارد. فرقی ندارد کجای این دنیا باشی، کدام شهر و کدام ملیت و فرهنگ، کتاب همهجا نمادی از فرهیختگی و ادراک قویِ تو خواهد بود.
وقتی نمیتوان جایی رفت، وقتی جای خاصی گیر افتادیم، انگار با کتابها میشود همه چیز را پشت سر گذاشت و از همهشان فرار کرد! تمام آنچه که آرزو کردیم و نشد، خواستیم و به دست نیامد، هرآنچه از ذهن میگذرد و در عالم واقعیت، محکوم به دست نیافتنی بودن است؛ همه و همهشان در دنیای کتابها به طور سحرآمیزی تحقق مییابند. عالمی متشکل از ای کاشهای رویایی، آمادهی زندگی کردن است!
کتاب خوانی باعث نگاه ریزبینانه و دقیقتری به جهان اطراف است. چرا که اصول کتابها بر این پایه است که ریشهی هر چیز را به ما نشان بدهند؛ ریشهی یک مشکل، یک احساس، یک اشتباه و هراتفاقی که جزوی از داستان است. همین هم عمق نگاه ما به هر مسئله را بیشتر میکند، نتیجهگیریهای درستتری از پیرامون خود خواهیم داشت و اغلب به دنبال چرای هر ماجرا هستیم. همین هم باعث میشود انسانی متفکر با افکار هدفمند از ما ساخته شود.
اینجا تمام نمیشود! کتابها علاوه بر تمام آنچه گفته شد، ماشین ایدهپردازی خوبی برای نویسندگان محسوب میشوند. سرشار از الهام هستند و حس نوشتن را تقویت میکنند. بسیاری از نویسندگان به هنگام خستگی، دست از نوشتن شسته و به خواندن پناه میبرند. در نتیجه، با ایدههای بکری که از طریق خواندن کسب کردهاند، قلمشان را دوباره به دست میگیرند و خالق آثار ناب میشوند.
کتابها می توانند صدای سکوت باشند و هر آنچه نیاز به تفکر دارد را آنچنان ریزبینانه و زیبا نشانمان بدهند که با علاقه در پی تفکر در رابطه با هر موضوعی بر آییم. میتوانند افکارمان را بهبود بخشند و از ما کسی بسازند که خواهان درستترین تصمیمات و تفکرات است.
علاوه بر اینها کتابها ما را به یادگیری بیشتر و بیشتر ترغیب میکنند. وقتی شخصیتی با عشق، سازی را می نوازد، ما عاشق نواختن میشویم و همین امر سبب میشود دلمان بخواهد ما نیز سازی را بیاموزیم.
به گونهای داستانها ما را به جلو هل میدهند و نمی گذارند بیکار بنشینیم و عمرمان را تلف کنیم. کتاب خواندن ما را از نظر احساسی، تبدیل به یک نیروی بیپایان میکند و همانگونه که قلبمان با خواندن هر سطر به تپش میافتد، این نیروی عظیم، شادی را برای روز های ناخوشمان در وجودمان ذخیره میکند. طوری که انگار تا زمانی که کتاب را داریم، از هرچه به غیر از آن بینیازیم و او قهرمانمان میشود و در هر شرایطی، کنارمان میماند.
کتاب خواندن به ما رویا میبخشد. دیدن خاطرههایی که هرگز به چشم ندیدیم را ساده می کند. داستانها در رگ هایمان جریان مییابند و همراه خون به قلب همیشه تپندهی ما راه میبرند و چونان در وجودمان رسوخ میکنند که صدای موسیقی زیبایی که دو عاشق در داستان و کنار خیابانی شنیدند و دوستش داشتند، تبدیل به موسیقی مورد علاقهمان میشود؛ بدون آنکه آن را شنیده باشیم!
و اینگونه ما طعم خالص و شیرین خیال را میچشیم و لطیفترین و سختترین کلمات، مثال حقیقت در مقابل چشمانمان شکل میگیرند.
ما کتاب میخوانیم تا بیاموزیم و کتاب آموزگارمان میشود. میخوانیم تا سرگرم شویم و کتاب سرگرممان میکند. میخوانیم تا زنده بمانیم و کتاب نه تنها زنده نگهمان میدارد، بلکه بسیار داستانهای نهفته در گذشتههای دور را نیز برایمان زنده میکند.
و کتاب تنها منبعی است که در کنار تک تک اطلاعات بی دریغش، احساسات بیپایانش و اتفاقات عجیبش بیتوقع خودش را در اختیار ما قرار میدهد.
وقتی کتاب را به روزهایمان اضافه میکنیم، تغییر ذره ذره در وجودمان جاری میشود و ما بهتر میشویم. شخصیتمان، حالمان، بیحوصلگی هایمان... همه و همه را کتاب درمان است.
کتاب قصه میگوید و ما گوش میکنیم. به جای آن سرباز میجنگیم، همراه آن دختر میگرییم و در یک شب سرد زمستانی، یخ میبندیم؛ در حالی که در خانهی عادی و حقیقیمان نشستهایم.
کتاب برایمان جادو میکند و معجزهای عجیب را به ما هدیه میدهد. ما را با خود حقیقیمان مواجه می کند و باعث می شود خودمان را از باتلاق روزمرگیهایمان بیرون بکشیم.
و کتاب است که روحمان را میبیند و تک تک کلماتی که نیاز به شنیدنش داریم را از پیش برایمان آماده کرده است.
به همین شیوه ما عاشق کتاب میشویم. هر روز کتاب میخوانیم. در شادی، غم، زمانهایی که به دنبال دانش هستیم یا میخواهیم در تاریخ، بدون ماشین زمان سفر کنیم و بعد، کتاب هدیه میدهیم به دوستانمان و کسانی که دوستشان داریم، تا آنها نیز همگی از طعم خوش خواندن بچشند و دلدادهاش شوند!
بنابراین دوستی با کتاب از پاکترین و خالصانهترین و زیباترین دوستیهایی است که می توانیم تجربهاش کنیم. کتاب همان دوستی است که باعث پیشرفتمان میشود و خودش در صف اول، داوطلبانه برای تشویقمان میایستد و کف میزند.
کتاب ما را کامل میکند. از نظر حسی و فکری، بهبودمان میبخشد. کتاب برایمان الهامبخش است و پر است از ایدهها، رازها و حقایق کوچک و بزرگ. همراه لحظات تاریک و روشنمان است و حاذقترین پزشک برای درمان زخمهای روحمان.
کتاب، یک زندگی بزرگ و بیپایان و عجیب و جادویی جداگانه از زندگی حقیقیمان است که همیشه در دسترس است. هر بار ما را از بار قبل شگفتزدهتر می کند و دنیاهای بینهایتش را سخاوتمندانه پیشکشمان میدارد.
باعث می شود بلند بلند قهقهه بزنیم، یا اشک بریزیم و یا حتی ساعتهای زیادی بیدار بمانیم تا به شوق نهایی و پایان خوش داستان برسیم.کتاب از ما کودکی سرزنده و یا فردی هزارساله با ذهنی پر کمالات و کامل میسازد و همین ویژگیها هستند که کتاب را از هر چیز دیگری متمایز میکنند و باعث میشوند دلمان بخواهد انقدر وقت داشته باشیم که بتوانیم هرچه کتاب در دنیا نوشته شده را بخوانیم.
اما این روزها که بازار محتوای غیرمطلوب در فضای رسانهای داغ است، دستیابی به یک کتاب خوب و مفید، کار سختی به نظر میرسد. البته نه تا وقتی که منبع معتبری چون نودهشتیا را بشناسید. کنترل کیفیت نوشتاری توسط منتقدان و ویراستاران این مجموعه، یکی از هزاران دلیل درخشش این نام کهن در حیطهی کتاب خوانی و نویسندگی میباشد.
کتابخانهای با هزاران قفسه اعم از دانلود رمان جدید، رمانهای عاشقانه، تخیلی، پلیسی، تاریخی، و هزاران سبک نو و متفاوت دیگر. در دست داشتن صدها کتاب از جدیدترین و بهترینهای رمان، ثمرهی تلاش بیوقفهی نودهشتیا در پی کسب رضایت مخاطبینش است. این کتابخانهی اینترنتی و قابل حمل، لازمهی هر فرد با هر ردهی سنیای است؛ برای چندمرتبه زیستن، چرا دست نگهداریم؟
دیدگاه تان را بنویسید