گفتوگو مثلث با جمشید پژویان
امیدی به دولت روحانی نیست
جمشید پژویان ورشکستگی دولت را در این میبیند که نقش نفت در چرخه سوخت جهانی روزبهروز کم و کمتر میشود و هر آن نیز احتمال تشدید تحریمها از جانب آمریکا و اروپا وجود دارد که به کاهش فروش نفت منتهی میشود اما دولت هیچ طرح برنامهای برای اصلاح ساختار اقتصادی و استقلال آن از درآمدهای نفتی ندارد.
آیا دولت آقای روحانی ورشکسته است؟
با چه استدلالی چنین نتیجهگیری بیان میشود؟
دولت برای اتمام پروژههای نیمهتمام 600هزار میلیارد تومان نیاز دارد، 510 هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی، بیمهها و صندوقهای بازنشستگی بدهکار است و گفته میشود منابع درآمدی لایحه بودجه از محل فروش نفت و مالیات قابل وصول نیست، ضمن آنکه دولت در نظر دارد یارانه 31 میلیون نفر را قطع کند و قیمت حاملهای انرژی را افزایش دهد تا بخشی از هزینههای جاریاش را از این طریق جبران کند، آیا از کنار هم قراردادن این مولفهها چنین نتیجهای را میشود احصا کرد که دولت ورشکسته است؟
اولا معلوم نیست کدام دستگاه یا کارشناسان رقم 600 هزار میلیاردتومان را برای تکمیل پروژههای نیمهتمام برآورد کردند، بنابراین معلوم نیست این رقم درست باشد. ثانیا به هیچوجه دلیلی ندارد که دولت تمام پروژههای نیمهتمام را اجرا کند. چه بسا دلیل ناتمامی بسیاری پروژهها این است که توجیه اقتصادی ندارند، بنابراین عدم تکمیل پروژههای شکستخورده به نفع کل جامعه و اقتصاد کشور تلقی میشود. معتقدم در بودجه نمیتوان سیاستگذاری کرد. اگر دولت میخواهد پیشنهاد افزایش مالیاتها را بدهد این افزایش مالیاتها هیچ گاه نباید در بودجه بیاید، بلکه به صورت لایحهای مجزا به مجلس ارائه شود تا ببیند این مالیاتها چه آثاری دارند، منافع و مضارشان چیست، بعد لایحه را تصویب کند. من دورهای بهعنوان مشاور برای مجلس کار میکردم. از سه دهه گذشته این ایراد به لایحه بودجه گرفته میشد. دولت مالیاتهای غیرمستقیم را در داخل بودجه قرار میداد و این کار غلط و اشتباهی بود چون مسائل مالیاتی بسیار مهم هستند و قرار دادن آنها در لابه لای ردیفهای لایحه بودجه فرصت کافی برای بررسی کارشناسی نمیگذارد. برای این بحث که بگوییم دولت ورشکسته است، نیازمندیم تواناییهای دولت در کسب درآمد و هزینههایی را که اجبارا باید انجام دهد با هم مقایسه کنیم. در داخل لایحه بودجه اگر دقت شود یک سری ردیفهایی است که هزینه آنها به هیچوجه ضرورت ندارد، یعنی هیچ دلیلی نیست به بعضی سازمانها و تشکیلات برای تبلیغات و غیره بودجهای تخصیص پیدا کند که مشخص هم نیست نتیجه یا نتایجش در تولید ناخالص ملی و رفاه عمومی چیست. در موضوع حذف یارانه بخشی از افراد جامعه نیز معتقدم این کار باید براساس یک برنامه و سیاستگذاری انجام شود. یعنی باید یک سیاستگذاری باشد که دولت براساس آن، افراد غیرنیازمند را با درصد صحت بالا شناسایی و یارانه شان را قطع کند، وگرنه آوردن نیت حذف یارانه 30 درصد اقشار جامعه در لایحه قبلا هم بوده اما انجام نشده است.
اینکه گفته میشود لایحه بودجه کسری قابل توجهی دارد چرا که درآمدهای نفتی و مالیاتیاش وصول نخواهد شد و از طرفی هزینههای جاری نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده است، دلیلی بر ورشکستگی دولت نمیشود؟
واقعا اعتبارات عمرانی کدام لایحه بودجه به اجرا درآمد، بنابراین دولت بهطور سنتی اعتباری را برای حوزه عمرانی میگذارد اما وقتی اواخر سال برای پرداخت هزینههای جاری خود به مشکل میخورد، با اخذ مجوز از مجلس اعتبارات عمرانی را به ردیف هزینههای جاری منتقل و مصرف میکند.
این انتقاد به دولت وجود دارد که چرا در وضعیت رکود برای جبران کسری بودجه خود میخواهد اخذ مالیات از تولیدکنندگان را افزایش دهد؟
درآمدهای مالیاتی 50 تا 60 درصد تولید ناخالص ملی بعضی کشورها را تشکیل میدهد اما رقم متوسط درآمد جهانی از محل مالیات حدود 30 درصد است. اگر دولت بتواند درآمد مالیاتی را از 7-6 درصد به 18 درصد تولید ناخالص ملی برساند، قطعا درآمد قابل توجهی خواهد بود. حالا اینکه گفته میشود وضعیت رکود است و چنین رقمیاز محل مالیات قابل وصول نیست، پاسخ من این است که باید دانش اقتصاد داشته باشیم. معمولا غالب درآمدهای مالیاتی دولت از طبقه متوسط کسب میشود و ثروتمندترین گروههای جامعه مالیات نمیدهند چون آنها در بازار ایران اعم از خوراکی و غیره هزینه نمیکنند. پس نظام مالیاتی کشور ما اشکال اساسی دارد که دولت نمیتواند از ثروتمندان بیشترین درآمد مالیاتی را کسب کند.
در مجموع شما معتقدید که استفاده از تعبیر ورشکستگی برای دولت دوازدهم، درست نیست؟
درآمدهای نفتی کشور نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است. از طرفی دولت آمریکا فشارهای بسیار جدی به ایران میآورد. گرچه اتحادیه اروپا نیز میگوید به برجام متعهد است اما خواستههایی را مطرح میکند که میتواند عاملی شود تا این اتحادیه نیز در اجرای برخی تحریمهای دولت آمریکا علیه ایران مشارکت کند و حتی این تحریمها را در قالب قطعنامه به شورای امنیت سازمان ملل ببرند. پس ایران تحت فشار اقتصادی قرار دارد، یعنی اینکه روی درآمدهای نفتی نمیتوانیم کامل حساب کنیم، بهخصوص که نقش نفت در چرخه سوخت جهانی روز به روز کم و کمتر میشود. از آن طرف ما در طول این چندین دهه هیچ گونه سیاستهای اقتصادی را که منتهی به اصلاح ساختار اقتصادمان باشد انجام ندادیم و هیچ طرح و برنامهای نیز در این رابطه نداریم. وقتی به این مسائل نگاه کنیم و بیشتر به تجزیه و تحلیل بپردازیم، آن موقع میتوانیم به این نتیجه برسیم.
دولت آقای روحانی ظرف سه سال و نیم آینده میتواند وضعیت اقتصاد کشور را بهبود ببخشد؟
خیر.
دیدگاه تان را بنویسید