نگاهی به تحولات بازار ارز ایران در گفتوگو با مسعود دانشمند
ارز در اتاق دربسته
مهندس مسعود دانشمند؛ عضو هیات نمایندگان اتاق ایران و یکی از شناختهشدهترین چهرههای حوزه اقتصاد در ایران است. عضویت در هیاتمدیره شرکت حمل واردات ایران، مدیرعاملی شرکت حمل واردات ایران، عضو هیاتمدیره کشتیرانی آریا، عضویت در هیاترئیسه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و ریاست اتاق بازرگانی ایران و امارات، ایران و عراق و ایران و چین از دیگر مسئولیتهای وی بوده است.نوسانات بازار ارز بهانه خوبی شد تا به مصاحبهای دراینباره با مهندس دانشمند بپردازیم.
ارزیابی شما از وضعیت بازار ارز در ایران چطور است؟ آقای دانشمند؛ دلیل این نوسانات پیدرپی چیست؟
بازار ارز در کشور ما، بازاری انحصاری است. به این معنا که ارز حاصل از فروش نفت و فرآوردههای نفتی، ارز حاصل از صادرات فولاد و... در دست دولت است. از مجموع نود تا صد میلیارد ارزش صادراتی که در کشور ما به دست میآید، رقمی نزدیک به هفتاد میلیارد دلار آن در اختیار دولت قرار میگیرد. بنابراین دولت بهدلیل در اختیارداشتن عمده ارز وارداتی، میتواند بازار ارز را مدیریت کند. اما اگر دولت این وضعیت را مدیریت نمیکند و اجازه میدهد که قیمتها بالا و بالاتر رود، حتما علاقهمند به این افزایش قیمت است. دولت هم خوب میداند که افزایش قیمت ارز، افزایش تورم و کالاهای تورمی را در پی دارد. قیمت کالا و خدمات زیاد میشود و همین افزایش منجر به تورم در جامعه میشود. اما دولت به دلیل اتخاذ سیاستهای مقطعی، علاقهمند به عدم مداخله در بازار ارز است.
بخشی از ارزی که در اختیار دولت است، در قالب ارز مبادلهای به واردات کالا اختصاص پیدا میکند. این ارز در بودجه با رقمی حدود سه هزار تومان دیده شده و امروز شاهد نرخ سه هزار و پانصد تومان برای آن ارز مبادلهای هستیم.
بخش دیگری از ارز دولتی برای پاسخگویی به سایر نیازها وارد بازار میشود و در این صورت، ارز بیشتری به دولت بازمیگردد. به این صورت که ارز اختصاص دادهشده برای واردات و هم ارزی که برای پاسخگویی به نیازهای مردم - مثل مسافرتهای خارجی و دانشجویان و... - در اختیار دولت است، از رقمی که در بودجه دیده شده، بیشتر میشود. بنابراین دولت به اخذ منبع مالی بیشتر علاقهمند میشود. این نکتهای است که باید درباره آن به طرح یک سوال پرداخت!
دولت مدعی است که علاقهمند به دریافت ریال بیشتری از محل فروش ارز دولتی نیست. همانطور که آقای رئیسجمهور نیز در سخنان اخیرشان با مردم به این نکته اشاره کردند. در برابر این ادعا باید این سوال را مطرح کرد که اگر دولت چنین دعویای را ندارد، پس چرا ارز مبادلهای را به همان قیمت مصوب در بودجه نمیفروشد؟! اگر دولت ارز را به همان قیمت سههزار تومان مصوب در مجلس شورای اسلامی بفروشد، ارز بازار هم به تبع این قیمت کاهش پیدا میکند.
دولت ارز مبادلهای را گرانتر از قیمت مصوب میفروشد. بهدنبال این مساله طبیعی است که ارز در بازار آزاد نیز افزایش قیمت پیدا میکند و تا 4600 تومان میرود. همیشه یک فاصلهای در قیمت ارز مبادلهای و بازار وجود داشته است. فاصلهای که زمانی در حد 100 تومان بوده و امروز به 1000 تومان رسیده است.
دلیل خودداری دولت از کاهش نرخ ارز و مطابقت آن با نرخ مصوب در بودجه چیست؟ در برخی از اظهارنظرات مسئولان ذیربط اینطور مشاهده کردم که معتقدند نرخ ارز در ایران باید بیش از 4600 تومان باشد. درواقع ثابت نگهداشتن نرخ ارز در سالیان پیش، منجر به جهش اخیر در نرخ ارز شده و بهناچار باید این فضا را بهعنوان یک واقعیت اقتصادی پذیرفت. نظر شما دراینباره چیست؟
یکی از شاخصهایی که قیمت ارز را تعیین میکند، قدرت خرید است. یعنی ما یک سبد از کالاهای اساسی را تعیین کنیم. سپس برآورد قیمتی از هزینه خرید این سبد در ایران، نیویورک، امارات و... داشته باشیم. مقایسه این نرخها، ما را به قیاس دلار به ریال، درهم به ریال و... میرساند. درواقع مبنای این قیاس قدرت خرید است.
این در حالی است که ما سالیان زیادی نرخ دلار را به صورت تصنعی در کشورمان ثابت نگه داشتیم. نرخ تورم ما بالا بوده و باتوجه به این نرخ، ارزش پول ملی ما در قدرت خرید کاهش یافته است. در نتیجه قیمت واقعی دلار بر مبنای قدرت خرید - که البته باید بیش از نرخ کنونی باشد - دستخوش تحولات زیاد شده است.
ما برای تعیین قیمت دلار به سراغ مکانیسم بازار یا قدرت خرید نرفتهایم. همیشه در یک اتاق دربسته نشسته و قیمت دلار را مشخص کردهایم. تصمیمات اتاقهای دربسته که همواره بدون توجه به تحولات بازار صورتبندیشده، منجر به این وضعیتی شده که امروز در اقتصادمان شاهد آن هستیم. قیمت واقعی دلار در ایران، قیمتی نیست که امروز در بازار هست. ما این نرخ را به صورت تصنعی نگه داشتهایم. اگر بخواهیم این قیمت را به واقعیت نزدیک کنیم و آن را بر مبنای قدرت خرید بسنجیم، فرض کنید که با نرخ پنج یا شش هزار تومان مواجه میشویم. اگر قیمت دلار به این مرز رسید، به صورت یکباره رقم تورم سنگینی به اقتصاد کشور سرریز میکند. قیمت کالاهای وارداتی افزایش پیدا میکند. کالا و خدمات در داخل کشور گران میشود و این افزایش قیمت نمیتواند با افزایش دستمزدها همراه شود. در نتیجه قدرت خرید عمومی کاهش مییابد و این تورم میشود!
بنابراین دولت باید یک برنامه برای کنترل قیمت ارز داشته باشد. مثلا بگوید که من در طی پنج سال قیمت دلار را به صورتی افزایش میدهم که در انتهای این دوره، بتوان براساس قدرت خرید عمومی، نرخ دلار را به فلان رقم رساند و در نتیجه به سمت تکرقمیشدن نرخ دلار برویم. این مکانیزم تکرقمیشدن نرخ ارز در ایران است که تا بهامروز اجرایی نشده است.
مادامی که ما قیمت ارز خارجی را بدون توجه به مکانیزم واقعی قدرت خرید پول ملیمان، مشخص کنیم، همیشه این تفاوت وجود خواهد داشت. در همین راستا همواره باید سعی کرد که با فشار یا تزریق دلار و ارز به بازار، قیمت ارز را به صورتی غیرواقعی تثبیت کرد. هرجا که دستمان را از روی این فنر برداریم، طبیعتا شاهد یک جهش خواهیم بود.در صورت وقوع جهش؛ دولت دوباره دستش را روی این فنر میگذارد. برای کنترل نرخ ارز به بازار ارز و دلار تزریق میکند و نرخ ارز را کاهش میدهد یا ثابت نگه میدارد. در همین حین که قصد نفس تازهکردن میکند، دوباره شاهد یک جهش است. ماجرایی که در طی این سالیان ادامه داشته است. به این دلیل که تعیین نرخ دلار ما، یک مکانیزم منطقی و براساس منطق بازار یا اقتصاد نداشته است. ما همواره نرخ دلار را به صورت تصنعی مشخص کردهایم و در نتیجه همیشه با این معضلات روبهرو بوده و هستیم.
اما اگر این واقعیتها را بپذیریم و این تنشها را رها کنیم، به جایی میرسیم که نرخ دلار در آن تکرقمی میشود. یعنی نرخ بازار و بانک و... در یک محدوده قرار میگیرند. برای رسیدن به این مرحله باید دورهای تورم را تحمل کرد، اما در پس این دوره میتوان به یک ثبات واقعی رسید.
دولت از افزایش نرخ ارز بهره میبرد یا واسطهها؟! کسری بودجه میتواند دلیل موجهی برای افزایش نرخ ارز باشد؟
در این میان، برخی از فعالان حوزه اقتصاد، این مساله را مطرح کردند که امروز نیز همانند اواخر دولت احمدینژاد که همزمان با گرانی ارز، دولت وقت، منابع درآمدی بیشتری کسب کرد و از این موضوع منتفع شد، دولت کنونی نیز بهدلیل اینکه درآمدهایش کاهش یافته بیمیل نیست که دلار گران شود تا از طریق فروش دلار در بازار آزاد، درآمد بیشتری به دست آورد.
بنده باید عرض کنم که نه با دولت قبلی و نه با دولت فعلی قرابت و نزدیکی نداشته و ندارم و هیچکدام از این دولتها برایم فرقی نمیکند اما باید به نکاتی دراینباره اشاره کنم. در کشور ما بزرگترین دارنده ارز خارجی، دولت است. یعنی ارز حاصل از فروش نفت و صادرات پتروشیمی عمدتا دست دولت است. بنابراین دولت است که میتواند بازار ارز را کنترل کند یعنی با عرضه ارز بیشتر یا کمتر میتواند تعادل بین عرضه و تقاضا را به نفع افزایش قیمت یا به نفع کاهش قیمت برقرار کند. زمانی که دولت به بازار، ارز سرازیر نمیکند، تعادل میان عرضه و تقاضا از بین میرود و این موضوع منجر به افزایش قیمت ارز میشود. البته من مطمئن نیستم که واقعا دولت بخواهد قیمت دلار افزایش یابد. برای اینکه دولت بهتر از هر کسی میداند که این افزایش قیمت دلار به بازار شوک وارد میکند و باعث افزایش قیمت کالاها و خدمات میشود. افزایش قیمت کالا و خدمات نیز آثار تورمی خواهد داشت. این در حالی است که دولت کوشش میکند تورم را با استفاده از هر فرمولی نظیر پایه پولی، سیاستهای انقباضی پولی و... کاهش دهد. بنابراین تمایل به گرانی دلار برخلاف هدف اصلی دولت در کاهش تورم است. من تصور میکنم دولت خودش کاملا به این موضوع واقف است که نباید این اتفاق بیفتد اما این سوال مطرح میشود که چرا این اتفاق درحال رخدادن است؟ باید توجه داشت که دست دولت در تامین ارز تا حدودی بسته است. وقتی دولت میگوید که برای واردات یکسری از کالاها ارز مبادلهای نمیدهد، معنایش این است که واردکنندگان باید ارز مورد نیاز خود را از بازار آزاد تامین کنند و این کار به معنای افزایش تقاضا در بازار است. حال این افزایش تقاضا درحالی رخ میدهد که عرضه ارز افزایش نیافته است. آقای رئیسجمهور چند وقت پیش گفتند که بهطور معمول در آذر و دی قیمت ارز افزایش مییابد و در بهمن و اسفند کاهش مییابد. آقای سیف نیز مشابه همین سخنان را بر زبان آورده است. نکته اینجاست؛ ما که میدانیم افزایش قیمت ارز بد است خب چرا مسئولان اجازه میدهند در آذر و دی این افزایش قیمت رخ دهد؟ جواب این است که حتما دولت گرفتاریها و مشکلاتی دارد که نمیخواهد همه آنها را علنی و مطرح کند زیرا بازتاب منفی پیدا میکند. بنابراین تلاش دولت این است که بیسروصدا و با چراغ خاموش این مساله را مدیریت کند. در دولت آقای احمدینژاد هم که این مسائل اتفاق افتاد همین ماجراها بود و تفاوتی با اکنون ندارد. بههرحال دست دولت بسته است. ضمن اینکه فشار ارزی برای واردات در سه ماه آخر سال بیشتر از بقیه ماههای سال است زیرا واردکنندگان فکر میکنند که در سال آینده تغییراتی در تعرفه واردات و قوانین و مقررات مربوطه به وجود میآید و بنابراین تلاش میکنند تا حتیالامکان واردات خود را تا قبل از پایان سال انجام دهند. به همین دلیل است که تقاضا برای ارز بالا میرود. البته مقداری فشارهای بیرونی به کشور ما هست که در اینجا نمیخواهم درباره آن صحبت کنم. بههرحال به نظر میرسد اگر روند گرانی ارز به یک حد مشخصی برسد دولت تلاش میکند که ذخایر ارزی خود را وارد بازار کند تا جلوی افزایش قیمت دلار را بگیرد.
در فضای تحلیل جهشهای نرخ ارز در بازار ایران، عدهای از تحلیلگران نیز به اقتصاد تکمحصولی و وابستگی اقتصاد ما به نفت نظر دارند. تحلیل شما دراینباره چیست؟
اقتصاد ما از دوران تکمحصولیبودن گذر کردهایم. امروز درآمد نفتی و میعانات گازی و... ما حدود شصت میلیارد دلار است. سایر صادرات ما در حوزه فولاد و پتروشیمی و کالاهای دیگر نیز حدود سیوپنج میلیارد دلار است که درمجموع به 100میلیارد دلار میرسد و در نتیجه اقتصاد ما تکمحصولی نیست.
ما در حدود سالهای پایانی دهه شصت تا میانه دهه هفتاد تکمحصولی بودیم؛ دورانی که مجموع فروش نفت ما حدود 50میلیارد دلار بود و صادرات تکمحصولیمان نیز در حدود دو میلیارد دلار بود. این در حالی است که با نرخهایی که عرض کردم، ما امروز بهعنوان یک کشور تکمحصولی شناخته
نمیشویم.بنابراین ما در حال صادرات کالاهای فولادی، پتروشیمی، مس و... هستیم همچنین کالاهای ساختهشده که نزدیک به شش میلیارد دلار آن به عراق، چهار میلیارد دلار آن به افغانستان و چهار میلیارد دلار آن از راه امارات به دیگر کشورها صادر میشود. بسیاری از کالاهای دیگر نیز که امروز از ایران به دیگر کشورها صادر میشود، در همین دستهبندی جای دارد و منجر به این شده که ایران از دستهبندی کشورهای تکمحصولی خارج شده باشد. اما اینکه اتکای عمده ما به درآمدهای نفتی است، اتکای غلطی است و باید از بین برود.
پیشبینی شما از وضعیت بازار ارز و نرخ ارز در چند ماه آینده به چه صورت است؟
ما افراد موثر در تعیین قیمت ارز در بازار را نمیشناسیم و از آنها نیستیم. در واقع ما از افرادی نیستیم که در اتاقهای دربسته مینشینند و نرخ ارز را تصمیم میگیرند. من از این افراد نیستم.
دیدگاه تان را بنویسید