عملکرد سیف در مدیریت صندوقهای قرضالحسنه خوب بود
مشکل نظریه
در حال حاضر پرسش بسیاری از مردم و رسانهها این است که اعضای تیم اقتصادی دولت چرا نتوانستهاند برنامه مشخصی برای برونرفت از وضعیت بغرنج اقتصادی موجود داشته باشند و چرا این افراد برای مثال رئیس بانک مرکزی برنامه و استراتژی ندارند؟
مثلث / مجید رضا حریری: باید ابتدا پرسید آیا دولت دارای یک خطمشی اقتصادی همگون است، یعنی از یک سیاست اقتصادی یکدست بهره میبرد و بر مبنای آن حرکت میکند و اگر مشخص شد که چنین است، آنوقت بیاییم و ببینیم که مهرهچینیاش درست است یا نه. آن چیزی که از عملکرد دولت یازدهم و یک سال و چند ماه دولت دوازدهم که گذشته است، میبینیم، این است که من لااقل یک خطمشی مشخص، یک دکترین و یک نظریه اقتصادی مشخص را در دولت نمیبینم. یک مقدارش بنا به ماهیت آن آدمهایی است که در مواضع اقتصادی در دولت جمع شدهاند، یک بخش آن به خاطر تغییر شرایط متوالی است که در فضای اقتصاد ما در ارتباط با داخل و خارج کشور، یعنی تاثیرات سیاسی که داخل یا خارج از کشور روی تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای اقتصادی دولت میگذارد.
اینها هرکدام یک جنبهای است که باید مجزا دید. اولا در مملکت ما هیچگاه رئیس بانک مرکزی نظریهپرداز اقتصادی آن دولت نبوده است؛ حداکثر میتواند مجری باشد که سیاستهای دولت را با اندکی اعمال سلیقه به اجرا بگذارد. اگر منصفانه بخواهیم پرونده آقای سیف را نگاه کنیم، نشان میدهد که در دولت یازدهم به هر حال اختلاف دیدگاههایی بین جریانی که آقای سیف که یکی از آن جریان است و جریانی که آقای طیبنیا در آن زمان هدایت میکرد، وجود داشت.
رفتار اقتصادی که مبتنی بر پایینآوردن نرخ تورم و مفاهیم اینچنینی بود، بین این دو جریان در آن دولت همیشه بحث و جدل بود و نمیتوانیم بگوییم آقای سیف تاثیرگذار بوده یا نبوده است، ولی من تنها نقطه مثبتی را که میتوانم برای آقای سیف یک پوئن حساب کنم، این است که بالاخره یک دملی را که سالیان سال بر سیستم پولی بانکی ما سایه انداخته بود، یک دمل چرکینی بهنام صندوقهای قرضالحسنه را توانست به هر حال موضوعش را تا حدودی جمع و جور کند. باید به این دلیل به او نمره مثبت بدهیم، ولی اینکه بانک مرکزی به دلارفروشی، به سکهفروشی و به این کارها مشغول شد، اگر این سیاست مربوط به آقای سیف بوده است، اصلا کار درستی نیست.
اگر آقای سیف اجرا کرده علیرغم اینکه قبول نداشته، باز مدیر اینچنینی به نظر من نمیتواند خیلی مدیر موفقی ارزیابی شود که در خدمت جریانی قرار بگیرد که اندیشههای سیاسیشان را نمیپذیرد، اما آن روال را انجام دهد. نقاط ضعف و قوت اقتصادی دولت آقای روحانی را به نظر من نباید به گردن یک آدم به نام سیف یا یک آدم به نام آقای طیبنیا یا یک آدم این روزها به نام آقای کرباسیان انداخت. یک مجموعهای در دولت تصمیمگیری اقتصادی میکنند که متاسفانه تعدادشان هم زیاد است؛ بیشتر از آن اندازه نیاز است و تنوع دیدگاههایشان هم بیشتر از آن چیزی است که دولت باید داشته باشد.
من اشکال نمیبینم که یک دولت تنوع دیدگاه داشته باشد، یعنی اقتصاددان لیبرال معتقد به روابط بازاری مثل آقای نیلی را ما در یک سمت دولت داریم و اقتصاددانان معروف به نهادگرایی مثل آقای نوبخت را هم در یک دولت داریم. به نظر من اما این برآیندش چیز خوبی نمیشود.
خوب است که در دولت صداهای مختلف اقتصادی شنیده شود، ولی باید دولت از خودش یک نظریه اقتصادی داشته باشد، یعنی معتقد باشد به یک روشهایی در اقتصاد و با آن الگوها و روشها کارش را پیش ببرد. آن چیزی که در دولت جایش خالی است، یک نظریه و یک دکترین اقتصادی ثابت و غالب است.
اگر بخواهیم به طور دقیق روی این موضوع فکر کنیم که آیا باید رئیس بانک مرکزی ایران یک نظریهپرداز باشد، باید بگوییم که ما نباید دچار توهم یا زیادهخواهی شویم.
باید پرسید که ما راجع به کدام بانک مرکزی صحبت میکنیم؟ اگر راجع به بانک مرکزی آمریکا صحبت میکنیم، یک حرفی است، چون آنجا یک روش اقتصادی مشخص و همانطور که گفتم یک نظریه وجود دارد، جایگاه بانک مرکزی در آن معلوم است یا اگر راجع به اقتصادهای آزاد صحبت کنیم، جایگاه بانک مرکزی یک جایگاه مستقل از دولت است، ولی در مملکت ما رئیس بانک مرکزی مگر میتواند نظر مغایری با نظر دولت داشته باشد و در سیاستگذاری اعمال کند؟ باید گفت که در بانک مرکزی ما استقلالی وجود ندارد.
این خیلی بد است که ما همیشه میخواهیم روسای بانک مرکزی را محکوم کنیم، ضمن اینکه آنچه میگویم به مفهوم این نیست که من آقای سیف را مدیر توانمندی میبینم، من از جایگاه موضوع بانک مرکزی صحبت میکنم. قطعا آقای سیف در مدیریتش هزار و یک اشکال وجود دارد؛ نه الان که رئیس بانک مرکزی است، شما میتوانید به تاریخچه مدیریتی آقای سیف در سیستم بانکی ما مراجعه کنید و ببینید هیچگاه کارنامه قابلقبول پر و پیمانی از خودش ارائه نداده است.
اما من میگویم اگر شما الان بروید بزرگترین و مدیرترین شخص را از هر جای دنیا بردارید و بیاورید بنشانید در بانک مرکزی ما، از داخلش یک چیزی بهتر از سیف و بهمنی و امثالهم درنمیآید، برای اینکه بانک مرکزی معلوم نیست در مملکت ما چهکاره است. بانک مرکزی یک زائدهای است از سیاستگذاریهای اقتصادی دولت. بانک مرکزی حافظ پول و سیاستهای پولی و سیاستگذاری پولی - مالی کشور نیست، برای اینکه سیاست کلان اقتصاد را کسانی دیگر مینویسند و بانک مرکزی هم مجریگری میکند. حالا یک نفر در این اجرا قویتر است، یکی یک مقدار ضعیفتر است و کسی یک مقدار قویتر است. موضوع بانک مرکزی ما و تکلیفش در جایگاهش در اقتصاد ما موضوعی است که باید به آن پرداخت، نه اشخاص.
در حال حاضر بسیار گفته میشود که آقای سیف بهخاطر شرایط موجود پیشآمده، باید استعفا دهد و کنار برود. آقای سیف حدود یک ماه دیگر از ماموریتش در بانک مرکزی باقی مانده و من نمیدانم این دعوا سر چیست.
این بستگی دارد به آقای رئیسجمهور که میخواهد با آقای سیف ادامه دهد یا با شخص دیگری. اما من روی این پافشاری میکنم که باید روی این جایگاه مطالعه و بحث شود و تنها بحث روی افراد کارساز نیست. کما اینکه در اخبار آمده بود که آقای طیبنیا یکی از کاندیداهای این پست است و آقای طیبنیا نپذیرفتند. اما سخن اصلی این است که علیرغم این همه انتقاد که میشود، نه الان، در زمان آقای بهمنی هم بارها گفته بودم، اینکه یک نفر آدم ضعیفی است، یا یک نفر کمی قویتر است، یک بحث است ولی اصولا جایگاه بانک مرکزی در اقتصاد ما معلوم نیست به چه شکل است و این فرد دقیقا چهکاره است.
سوال این است که آیا این فرد با این شرایط مبهم نمیتواند مقابل گسترش اختلاس و فساد بایستد و این تشکیلات هیچ روندی را نمیتواند پیش ببرد؟ شما در یک جایی نشستهاید بهنام شورای پول و اقتصاد، شورای عالی اقتصاد یا در اینجا تصمیم میگیرید سود بانک چقدر باشد.
پس بانک مرکزی که یکی از ابزارهایش، تعیین سود بانکی است، هیچ جایگاهی ندارد یا یک رأی دارد مثل بقیه رأیهایی که بقیه هم دارند. یا راجع به نرخ ارز تصمیم گرفته میشود که 4200 تومان برای مثال اعلام شود. شما از تکتک کارشناسان بانک مرکزی بپرسید؛ اصلا در جریان نبودند، یعنی من از خیلیهایشان در سطوح بالای مدیریتی پرسیدم، میگویند ما هم از تلویزیون حرف آقای جهانگیری را شنیدیم. یعنی تصمیمات جاهای دیگر گرفته میشود.
من اینهایی را که میگویم، متاسف هستم و اصلا علاقهمند نیستم از آقای سیف دفاع کنم، ولی میخواهم به شما بگویم اینکه میگویند بانک مرکزی چرا ارز داد با آن موبایل آوردند، موز آوردند و... مگر بانک مرکزی ارز تخصیص میدهد؟ وزارت صنعت، معدن و تجارت تایید میکند، میفرستد به آنجا و میگوید به اینها ارز بوده و اینها هم میدهند. از این رو موضوع پیچیدگیهای خاص خود را دارد که در شرایط موجود به آن توجه نمیشود و فضا به سمتی میرود که نگرانیهای بسیاری را
ایجاد میکند.
دیدگاه تان را بنویسید