شکلگیری جریان سوم لابی ارتش برای از بین بردن وضعیت دوحزبی در پاکستان
به دنبال حکم دادگاه عالی پاکستان مبنی بر سلب صلاحیت نواز شریف، این سیاستمدار قدیمی و باسابقه پاکستانی از سمت خود کنارهگیری کرد. از حدود یک سال و نیم پیش روند رسیدگی قضایی به اتهامهای فساد مالی ادعا شده علیه نخستوزیر پاکستان و فرزندانش در جریان بود تا اینکه نهایتا جمعه9 مرداد ماه دادگاه حکم نهاییاش را صادر کرد. براساس حکم دیوان عالی نوازشریف دیگر تا آخر عمر حق ندارد فعالیت سیاسی داشته باشد. همچنین براساس حکم دادگاه نوازشریف و خانوادهاش ممنوعالخروج شدهاند.
این در حالی است که نوازشریف خیلی درست و عاقلانه با حکم دادگاه برخورد کرد، رای دادگاه را پذیرفت و خود کنارهگیری کرد. به این ترتیب نگرانیهایی مبنیبر اینکه شاید طرفدارانش دست به تظاهرات بزنند منتفی شد.
اکنون بهدنبال استعفای نوازشریف، بحث انتخاب جانشینی برای او با هدف اداره امور تا زمان برگزاری دوباره انتخابات مطرح است که در این رابطه نام شهباز شریف، برادر نوازشریف به گوش میرسد.
درواقع میتوان انتظار داشت که با کنار رفتن نوازشریف و از آنجا که حزب مخالف مردم براساس تعهد و توافق لندن قائل به این است که دوره پنج ساله فعلی دولت به پایان رسد، بنابراین طی مدت یک سال مانده تا انتخابات، حزب بهدنبال یک رهبر موقت خواهد بود که البته گفته شده نوازشریف متمایل به معرفی کردن شهباز شریف، برادر خود بهعنوان رهبر موقت حزب طی یک سال مانده تا انتخابات است.
در این میان شهباز شریف برای به دست گیری رهبری و پست نخستوزیری دارای محدودیت است. چون شهباز شریف در حال حاضر حاکم ایالت پنجاب است و برای به دستگیری پست نخستوزیری عضو پارلمان نیست. در عین حال این شانس وجود دارد که شهباز شریف با از دست رفتن کرسی نواز در پارلمان، بتواند همین کرسی را از طریق انتخابات میاندورهای در اختیار بگیرد. با این حال علاوه بر شهباز شریف، افراد دیگری نیز بهعنوان جانشین نوازشریف و رئیس حزب مسلم لیگ در نظر گرفته شدهاند که در این میان میتوان به شاهدخان عباسی از رهبران بلندپایه حزب مسلم لیگ، سردار ایاز صادق، رئیس پارلمان پاکستان و خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان نام برد که برای رهبری مسلم لیگ و نخستوزیری بعدی پاکستان در نظر گرفته شدهاند.
البته شهباز شریف موانع دیگری نیز برای تصدی موقت پست نخستوزیری دارد؛ چرا که طاهر قادری، رهبر حزب تحریک عوامی مسائلی را علیه وی مطرح کرده و مدعی دست داشتن نواز شریف در برخورد پلیس با حامیان قادری در تظاهراتی است که حزب تحریک عوامی با چند حزب مخالف دیگر راهاندازی کرده بودند. بنابراین پرونده جدیدی علیه خانواده شریف در حال گشوده شدن است و به این ترتیب تضاد بین خاندان شریف و مخالفانش در سطح بالاتری نسبت به آن چیزی که در ظاهر به نظر میرسد وجود دارد.
درواقع در پشت پرده یک جریان قوی وجود دارد که در حال برنامهریزی هستند تا حزب مسلم لیگ یا حزب رقیبش یعنی حزب مردم در انتخابات آینده پیروز نشود. حامی اصلی این جریان نیز ارتش است. ژنرالهای ارتش مایل نیستند که حزب مردم یا مسلم لیگ مجددا در انتخابات پیروز شوند و قدرت را در اختیار بگیرند بلکه آنها بهدنبال راهحلی هستند تا وضعیت دوقطبی و دوحزبی در پاکستان از بین برود. همچنین ارتش مایل است جریان سومی روی کار بیاید که نسبت به دو حزب اصلی، حرفشنوی بیشتری از ژنرالها داشته باشد. این جریان سوم متشکل از حزب «تحریک انصاف» به رهبری «عمران خان» و حزب «تحریک عوامی» به ریاست طاهر قادری است که علاوه بر اینها گروهها و احزاب مخالف کوچکتر نیز قرار است به این ائتلاف بپیوندند. اگر اتفاق خاصی نیفتد این جریان سوم به رهبری عمرانخان شکل خواهد گرفت و شانس بالایی هم برای پیروزی در انتخابات دارد. زیرا عمرانخان شخصی است که نامش در فسادهای مالی خیلی مطرح نیست و مناسباتش با انگلیس نیز خوب است؛ چراکه همسر سابقش از خانوادههای انگلیسی بوده است.
در این میان البته نواز شریف و حزبش نیز به سادگی از صحنه سیاسی پاکستان حذف نخواهند شد؛ حتی ممکن است به دلیل نحوه کنارهگیری نواز شریف که خود بدون حرف و حدیث استعفا داد و عدماستقلال رای دادگاه، بر محبوبیت وی افزوده شود. زیرا مردم آگاه هستند که اگر مساله فساد مالی مطرح است باید تمام کسانی که در این امر دخیل هستند بازداشت شوند؛ این در حالی است که تمام رهبران احزاب سیاسی و مذهبی در این کشور درگیر مسائل مالی هستند.
از دیگر سو باید توجه داشت که خاندان شریف در ایالت پنجاب از محبوبیت بالایی برخوردار هستند و بیش از 50 درصد جمعیت کشور در پنجاب است. اگر نوازشریف و همفکرانش به این سمت حرکت کنند که خود را نزد مردم مظلوم نشان دهند و از آنجایی که پایگاه خوبی در پنجاب دارند شاید در انتخابات آینده برنده شوند.
در نهایت در رابطه با چرایی برکناری نوازشریف نیز برخی مسائل حائز ذکر و بررسی است؛ نواز شریف برای سومین بار است که از طریق انتخابات به قدرت میرسد، ولی موفق نمیشود که دوره 5 ساله خود را طبق قانون اساسی پاکستان به اتمام برساند. برکناری نواز شریف در دو دفعه قبل از طریق کودتای نظامی بود، ولی اینبار ظاهرا یک محمل قانونی برای برکناری او وجود دارد. یکسال پیش و پس از انتشار اسناد پاناما، سه تن از فرزندان نواز شریف متهم به پولشویی و انتقال آن به انگلیس و کشورهای دیگر شدند. در این میان مریم دختر نواز شریف بهعنوان یکی از شاخصترین گزینههای جانشینی پدر در حزب مسلم لیگ، حرف و حدیثهای فراوانی پیرامونش ایجاد شد. البته وقتی به سابقه خانواده نواز شریف دقت کنیم، میبینیم که این خانواده بسیار ثروتمند بوده و گروه اتفاق بهعنوان یک گروه صنعتی دارای املاک وسیع و سرمایه فراوانی است. از سوی دیگر با بررسی سابقه این خانواده مشاهده میکنیم که آنها با ارتش، دستگاه قضایی و سایر محافل قدرت دارای اختلافات عمیقی هستند. در این راستا در دور آخر وقتی نواز شریف انتخابات را برد، این محافل قدرت، کار چندانی برای عدمرسیدن نواز شریف به نخستوزیری نتوانستند صورت دهند. نواز شریف با خانم بوتو طی یک توافق در لندن برای مبارزه مشترک با ژنرال مشرف به نتیجه رسیده بودند و میان آنها قرار بر این بود که هر حزبی به قدرت برسد، حزب دیگر بهعنوان اقلیت پارلمان اجازه دهد تا دوره 5 ساله نخستوزیری به صورت کامل سپری شود. براین اساس بعد از برکناری پرویز مشرف، انتخابات برگزار شد و بعد از کشته شدن خانم بوتو و تحریک احساسات مردم، حزب مردم توانست ضمن برنده شدن در انتخابات دولت را به دست گیرد و شوهر خانم بوتو نخستوزیر پاکستان شد. در این دوره نوازشریف در دوره 5 ساله، بهعنوان حزب مخالف فعالیت کرد و براساس توافق قبلی حزب مردم، بوتو توانست دوره پنج ساله خود را به پایان برساند. بعد از آن انتخابات برگزار شد و در انتخابات جدید حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف توانست ضمن پیروزی در انتخابات قدرت را به دست گیرد. در این میان حزب مردم نیز به تعهد خود وفا کرد و تا امروز حزب مردم معتقد است که حزب مسلم لیگ به رهبری نواز شریف میبایست دوره قدرت خود را تا سر رسیدن دوره 5 ساله ادامه دهد.
دیدگاه تان را بنویسید