چرا در این مقطع زمانی مقتدی صدر به ریاض دعوت شد؟
معمای یک سفر
از جمله نکات مهمی که سفر سه روزه مقتدی صدر به عربستان و دیدار وی با «بنسلمان» را به سفری پرابعاد و جنجالی تبدیل کرده است، مقطع زمانی این سفر و رویدادهای مرتبط با این زمان است. چنانکه اگر این سفر، در مقطع زمانی دیگری صورت میگرفت، شاید تا این اندازه، به سفری پرسروصدا و جنجالی تبدیل نمیشد و اعتراضات علیه این سفر یا حمایتها از آن نیز به گستردگی و شدت امروز نبود. البته مقامات سعودی دعوتکننده مقتدی صدر و همچنین شخص وی بهعنوان پذیرنده این دعوت هم، بنا به قاعده، از حساسیتهای زمانی این سفر و دیدار وی با ولیعهد عربستان، بیخبر نبودهاند و حتی میتوان گفت که انگیزه اصلی این دعوت و پذیرش آن نیز باتوجه به این شرایط زمانی، ایجاد و تقویت شده است.
بدین ترتیب ملحوظ کردن شرایط زمانی و مروری به رویدادهای جاری در عراق و منطقه، عامل کارگشا و موثری در رمزگشایی از بخشهای ناپیدای سفر مقتدی صدر به عربستان و گفتوگوهای وی با مقامات این کشور خواهد بود؛ گفتوگوهایی که در غیاب پادشاه با ولیعهد تازهکار این کشور صورت گرفته و حتی به منزله نشانههای تازه، مبنی بر عقبنشینی و انعطاف در سیاستهای منطقهای ریاض نیز تفسیر و تعبیر شده است. به ویژه آنکه بعد از ولیعهدی بن سلمان، این برداشت وجود دارد که مقامات ریاض در عرصه منطقهای سیاست تازهای بهکار گرفتهاند و میکوشند تا با تجدید نظر در شیوههای دیپلماتیک خود، آب رفته را به جوی بازگردانند و لااقل برخی از شکستهای خود را در عرصه منطقهای، از جمله ازدست دادن موقعیت قبلیشان را در عراق جبران کنند؛ کمااینکه گفته میشود دیدار و ملاقات غیرمترقبه عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان با دکتر ظریف در نشست استانبول نیز در زمره نتایج این تجدیدنظر محسوب میشود. به هرحال تردیدی در این نیست که ریاض بعد از انواع ناکامیها و شکستهای منطقهایاش در حال بازنگری در سیاستهای خود و به نمایش گذاشتن انعطافهایی است که دعوت از مقتدی صدر نیز میتواند یکی از نتایج آن باشد، ضمن آنکه هم در ملاقات با ظریف و هم در دعوت از مقتدی صدر، اهداف و اغراض پنهانی و غیرصادقانهای علاوه برآنچه گفته شده، مورد نظر مقامات ریاض بوده است که ایجاد تفرقه و شکاف در صفوف مقابل در زمره آنها است.
بههر ترتیب از اینکه بگذریم، باید به رویدادهای مهم این مقطع زمانی و ارتباط احتمالی آن با سفر مقتدی صدر بپردازیم، چنانکه در این خصوص، نخستین موضوعی که به ذهن متبادر میشود، موضوع «به پایان رسیدن بسیار موفقیتآمیز عملیات آزادسازی موصل و فروپاشی مرکزیت داعش» است که میتواند بر آینده گروهها، جناحها و جریانات سیاسی عراق بسیار تاثیرگذار باشد و موجبات تقویت برخی و تضعیف برخی دیگر را فراهم کند؛ آن هم در حالی که ماجرای فروپاشی مرکزیت داعش در عراق، در فضای سیاسی و رسانهای، به معنی شکست ریاض و از دست رفتن موقعیت عربستان در عراق تعبیر میشود و همزمان از جمله نشانههای تقویت نیروها و جریانهای ضد عربستان و محبوبیت آنها بهشمار میآید. بنابراین طبیعی است که مقامات ریاض در صدد آن باشند تا با دعوت از مقامات و شخصیتهای عراقی، این سیر را تغییر دهند و متناسب با منافع خود، بر معادلات موجود تأثیر بگذارند؛ بهخصوص آنکه، برگزاری انتخابات پارلمانی و فعالیتهای مبارزاتی مربوط به آن امری قریبالوقوع است و باتوجه به نقشی که پارلمان عراق در انتخاب نخستوزیر و رئیسجمهوری این کشور ایفا میکند، حضور جریانات طرفدار ریاض در پارلمان میتواند زمینههای تأمین منافع عربستان را در عراق و بهبودی روابط دو کشور را فراهم کند. بدین ترتیب موضوع آغاز فعالیتهای مرتبط با انتخابات پارلمانی قریبالوقوع در عراق نیز دومین رویدادی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با سفر مقتدی صدر ارتباط پیدا میکند و قاعدتا ملاحظات مربوط به آن، در ترتیب دادن این سفر، مورد نظر طرفین بوده است. در این باره، تحرکات و فعالیتهای مقتدی صدر در عراق، آنهم بلافاصله بعد از بازگشت از عربستان، از بخشی از اهداف وی در این سفر و همچنین از بخشی از گفتوگوهای وی با ولیعهد سعودی پرده برمیدارد. چنانکه برخی از تحلیلگران، برگزاری تظاهرات اعتراضآمیز طرفداران وی و سر دادن شعارهای مبنی بر ضرورت انحلال حشد الشعبی را پس از سفر وی به عربستان، نشانه نوعی همسویی او با ریاض و حتی دریافت برخی کمکهای مالی یا وعدههایی در این خصوص میدانند. این درحالی است که مقتدی صدر از هم اینک برای شرکت در انتخابات آتی پارلمانی، به آرای هر دو گروه مذهبی در عراق (شیعه و اهل سنت) چشم دوخته و میکوشد در انظار عمومی، خود را فردی مستقل از مداخلات خارجی معرفی کند. البته این هدفی است که با نزدیکی روابط او با مقامات ریاض، تحققناپذیرتر خواهد شد و به علت سوابق نامطلوب عربستان در عراق، از تعداد رایدهندگان مورد نظر او خواهد کاست.
و اما رویداد سومی که قاعدتا سفر مقتدی صدر به آن مرتبط است، اوجگیری قیام مردمی در استان شرقی عربستان و منطقه عوامیه است؛ قیامی که بعد از شدیدترین سرکوبهای پلیسی و در واکنش به سیاست کشتار شیعیان و نوعی پاکسازی قومی در این منطقه آغاز شده و به یک بحران داخلی رو به گسترش در عربستان تبدیل گردیده است. در این خصوص، برخی بر این اعتقادند که یکی از اهداف ریاض از دعوت از مقتدی صدر، بهرهگیری از میانجیگیری او در این زمینه و بازداشتن شیعیان عوامیه از عکسالعمل در برابر سیاستهای سرکوب است، به ویژه آنکه مقتدی صدر و خاندان صدر بین شیعیان این بخش از عربستان، نفوذهای زیادی دارند. البته در کنار این نوع میانجیگری، موضوع میانجیگری مقتدی صدر بین ایران و عربستان هم مطرح میشود و این نیز از جمله موضوعاتی است که نشانههای متقن دال بر آن، تاکنون به چشم نخورده است.
بههرحال آنچه مسلم است شرایط امروز عراق با دورانی که داعش موصل را مرکز فعالیتهای خرابکارانه و تروریستی خود قرار داده بود، بسیار متفاوت است، شرایطی که در نتیجه همکاری و مجاهدت نیروهای مردمی و ارتش عراق حاصل شده و قاعدتا این نوع همکاری و وحدت است که میتواند آینده عراق مطلوب ملت عراق را نیز رقم بزند. بنابراین طرح شعارهایی همانند ضرورت انحلال حشد الشعبی که پیرو اعلام حکم جهاد آیات و مراجع عظام عراق تأسیس و آغاز به فعالیت کرده است در این مقطع، نتیجهای جز دامن زدن به اختلافهای فلجکننده در این کشور ندارد و مقتدی صدر را نیز از اهدافش دورتر و رودر روی مردم عراق قرار میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید