سیاست عراق به چه سمتی میرود؟
شورش صدر- خروج حکیم
عراق در یک سال مانده به انتخابات پارلمانی، دستخوش تغییر و تحولات درونزا شده است. روش تحرک گروههای سیاسی، مذهبی و قومی در این کشور نشان از این موضوع دارد که جریانهای سیاسی و قومی با هدف بلندمدتتری به عرصه پیشروی سیاست و حکومت مینگرند. اگرچه به نظر میرسد که گروههای اهل سنت هنوز تحت تاثیر مساله موصل قرار دارند و سازماندهی آنها در انتخابات آینده اندکی زمانبرتر باشد اما در میان جناحهایی چون شیعیان و کردها، چرخه اقدامات سیاسی به سرعت در گردش است. گروههای شیعی اکنون با چالشها یا رویکردهای جدیدی روبهرو هستند؛ در یک سو حیدر العبادی، نخستوزیر عراق درصدد است در زمان مانده به انتخابات با استفاده از برگه تثبیت امنیت و برقراری حاکمیت سراسری در عراق بتواند نگاهها را به سمت خود جلب کند، اما در دیگر، جنب و جوش میان گروههای شیعی نوپا و جوانتر در جریان است. اخیرا عمار حکیم، با اعلام حزبی جدید با عنوان «حکمت ملی» عملا از جریان سیاسی خانوادگی خود یعنی مجلس اعلای اسلامی خارج شده و حزبی نو برپاساخته است. او امیدوار است بتواند بخش جوان و تا حدودی تکنوکرات وابسته به مجلس اعلا یا بخشی از جامعه شیعه را به سمت خود جلب کند. اما این بدان معنا نیست که حزب مجلس اعلا از عرصه سیاست خارج شده باشد و ممکن است حتی این شیوه رفتار عمار جوان، وزنه هر دو گروه را به مخاطره بیفکند. میان گروههای شیعی باتوجه به اینکه حشد الشعبی در عملیات آزادسازیهای عراق از دست داعش نقش مهمی ایفا کرده است این احتمال وجود دارد که در هنگامه انتخابات آنها نیز بخواهند جامه سیاسی بر تن کنند. اما در پرده دیگر مقتدی صدر هم معیارهای خود را دارد؛ سفری که او اخیرا به عربستان سعودی انجام داد این احتمال را مطرح کرده است که برنامه جدیدی برای طرفداران و جلب نظر بخش دیگری از گروههای شیعی طراحی کرده باشد.
سفر مقتدی صدر به عربستان در رسانهها بازتاب زیادی داشت که بخشی به دلیل نوع نگرش مقتدی صدر و بخشی به دلیل نوپا بودن ولیعهد جدید در عربستان است. بخشی هم به بهمریختگی سیاسی در منطقه شامل تنشها میان ایران و عربستان و عربستان و قطر بازمیگردد. همچنین براساس اظهارنظرهای صورت گرفته شاید یکی از دلایل این سفر، جلوگیری از درگیریهای فرقهای و قومی بعد از شکست داعش در عراق باشد.
اما بهطور کلی به نظر میرسد مقتدی صدر بهدنبال افزایش توان سیاسی خود و جریان صدر در معادلات سیاسی عراق و منطقه است و میخواهد جریان صدر را بهعنوان جریانی که توان چانهزنی بیشتری در عرصه منطقهای داشته باشد، معرفی کند. در این هرج ومرج و چنددستگی، به نظر میرسد که عربستان، جریان صدر را برای نزدیک شدن مناسبتر یافته است و از این طریق میخواهد نفوذ خود را در عراق پساداعش حفظ کند. بنابراین بعید نیست که عربستان در آینده بهدنبال ارتباط بیشتر با جریانات شیعی در عراق باشد تا بتواند بر صحنه سیاسی عراق تاثیر داشته باشد. اگر از این منظر به موضوع بنگریم هدف ریاض همچون گذشته این است که نفوذ ایران را در منطقه بهخصوص عراق و سوریه کاهش دهد که این مساله بیارتباط با نوع نگرش ترکیه نیست زیرا آنکارا نیز چنین سیاستی را دنبال میکند.
اگر از این گروهها بگذریم جماعت ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی نیز خود را در موقعیت سیاسی بالاتری میداند و شخص مالکی تصمیم دارد در راستای احیای رویکردهای ائتلاف اقدام کند. شاید تحت تاثیر همین مسائل است که مالکی میزان سفرهای خارجی خود از جمله سفر به روسیه را نیز افزایش داده است.
مجموعه این تغییر و تحولات این پرسش را مطرح میکند که نقش بازیگران منطقهای و بینالمللی در آینده سیاسی عراق چگونه است، بهخصوص که در مناطق شمالی این کشور، کردها سر جدایی دارند و موضوع همهپرسی را با جدیت بیشتری تعقیب میکنند؛ موضوعی که میتواند یک چالش عینی برای مجموعه عراق باشد و در فرآیند تعامل و گفتوگوی میان گروهها
تاثیر بگذارد.
در ارتباط با تحرکات کردها، واکنشهای بیرونی به آن مثبت نبوده است و گاه با تهدیدهای جدی همسایگان روبهرو شده است. اما در مناطق شیعهنشین و در میان گروههای شیعه ایجاد چنددستگی سیاسی میتواند نشانهای از کاهش سطح اتفاق جمعی آنها باشد. چرا که رقابت انتخاباتی، عرصه تقابل میان جریانهای سیاسی در هر کشوری است و این بار گروههای شیعی خود به رقیب خودشان تبدیل شدهاند. بهخصوص که در رسانههای عربی احتمالاتی را مطرح کردهاند و سعی دارند به یک هجمه تبلیغاتی در ارتباط با جایگاه و نقش ایران در عراق باتوجه به تقسیمات سیاسی درونی در این کشور
دامن بزنند.
اما این مساله به میان میآید که چنددستگی میان گروههای شیعی علاوه بر اینکه بر فعل و انفعالات سیاسی آنها تاثیر میگذارد ممکن است نقش ایران را در قبال عراق و جریانهای شیعی تنزل دهد. در این باره، این نکته مطرح است که ایران تلاش کرده نگاهی جمعنگرانه و فرآیند محور در عرصه سیاسی عراق و چگونگی تعامل میان تمام گروههای سیاسی، قومی و مذهبی داشته باشد. در عین حال ایران از تقویت روند سیاسی عراق حمایت و بر حاکمیت ملی و یکپارچگی این کشور تاکید دارد. البته طبیعی است که نوع ارتباطات جریانهای شیعی عراق با ایران قویتر باشد، به همین دلیل این احتمال مطرح است که تهران به منظور جلوگیری از چنددستگی و سیاست تقابلی میان گروههای شیعی آنها را به توافقی جدید با نگرشهای تازه دعوت کند.
همانگونه که اشاره شد پرواضح است که رقبای منطقهای ایران همچون عربستان سعودی و ترکیه نسبت به حضور و نفوذ بیشتر در عراق از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد؛ بهخصوص که سفر برخی از مسئولان و گروههای شیعی به عربستان این تلقی را میان رسانههای عربی پدید آورده است که نقشآفرینی ایران در عراق رو به کاهش است. اما باتوجه به پیشینه و پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی روابط ایران و عراق، ایجاد شکاف عمیق در این روابط و پیشینه ناممکن است.
دیدگاه تان را بنویسید