آینده برجام از منظر نظریه سیستمی
زمان یارگیری
در شرایطی که در توافقنامه برجام میان ایران و کشورهای 1+5، بحث لغو تحریمها مهمترین خواسته جمهوری اسلامی ایران بود، اما رفتارهای آمریکا تا به امروز برخلاف برجام و این خواسته ایران بوده است؛ تمدید دوباره قانون داماتو و تحریمهای کنگره و سنا در مورد مسائل موشکی و حقوق بشر این رفتار را تشدید کرده است. اکنون پرسش این است که اساسا چرا آمریکاییها در مقابل برجام که این همه در دوره دموکراتها و در دوران دولت کنونی آمریکا زمان صرف آن شده است، بدعهدیها را ادامه میدهند؟ با وجود پایبندی ایران به موافقتنامه هستهای که اخیرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بر آن صحه گذاشت، آینده برجام به چه سمتوسویی خواهد رفت و نقش اروپا و شرکای دیگر برجام در تداوم و حفظ برجام چگونه است؟
در ابتدا به برجام و تاثیر آن از نگاه نظریه سیستمها در روابط بینالملل خواهم پرداخت. مناقشه هستهای و تحریمها در حقیقت به مثابه بحرانی بود که کشور و مردم را مورد تهدید قرار میداد. این تهدید را میتوان به 8 سطح تقسیمبندی کرد:
1. تغییر حکومت در ایران
2. حمله نظامی
3. نابودکردن اقتصاد ایران
4. خرابکاری صنعتی و ترور دانشمندان هستهای
5. اجماع جهانی علیه ایران
6. خلع سلاح ایران در فروش نفت
7. منزویکردن ایران
8. آثار و پیامدهای اجتماعی ناشی از بحران هستهای.
نظریه سیستمها دارای دو نظریهپرداز مهم شامل دیوید ایستون و تالکوت پارسونز است. بنا بر تعریف ایستون، نظام سیاسی یک کشور از مجموعهای از واحدهای مستقل تشکیل شده است که هر رفتار سیاسیای از آن سر زند حاصل تعامل واحدهای تشکیلدهنده نظام است. پارسونز نیز میگوید: «نظام سیاسی از طریق موازنه میان نهادهها و دادهها، تعادل میان عناصر خود را حتی در شرایط نامساعد حفظ میکند.»
نقش اتحادیه اروپا و شرکای برجام
در حفظ توافق
برجام، موافقتنامهای چندجانبه است که میان ایران و کشورهای 1+5 منعقد شده است؛ بنابراین کنارکشیدن یکی از شرکا در صورت پایبندی دیگر طرفین نمیتواند به فروپاشی یا نقض برجام منتهی گردد.
اتحادیه اروپا: مقامهای اروپایی به دلیل نقش خود در دستیابی به برجام و منافع حاصل از این توافق، بهشدت با رویکردهای ضدبرجامی ترامپ مخالف کردهاند. علاوه بر «فدریکا موگرینی»، مسئول اصلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مقامهای ارشد سیاسی فرانسه، آلمان، هلند، انگلیس و بسیاری از کشورهای دیگر در قاره سبز نیز بر لزوم ادامه اجرا و پایبندی همه طرفها به برجام تاکید کردهاند. باتوجه به اختلافات و شکاف کنونی میان اروپا و دولت ترامپ که ناشی از سیاستهای دولت آمریکا است، شرایط مناسبی برای حفظ برجام از طریق اروپاییها به وجود آمده است. اخیرا رئیسجمهور فرانسه ضمن حمایت از برجام با سیاستهای ترامپ اظهار مخالفت کرد. البته ایران نباید روی اختلافات اروپا و آمریکا متمرکز شود، بلکه باید با درایت و هوشمندی در جهت حفظ برجام و بدون بهرهبرداری علنی از این اختلافات با اروپا همکاری کند.
به نظر میرسد روند سرمایهگذاری کشورهای اروپایی در ایران میتواند بهعنوان اهرم مهمی در پایبندی اتحادیه اروپا به برجام تلقی شود. ایران به سرمایهگذاریهای خارجی در بخشهای مختلف اقتصادی، علمیو تحقیقاتی نیاز دارد و برجام این امکان را به جمهوری اسلامی ایران میدهد تا با برنامهریزیهای دقیق و مدون به جذب سرمایهگذاریهای کشورهای اتحادیه اروپا بپردازد و بتواند به مرور زمانجان تازهای به تولیدات صنعتی، علمی و تحقیقاتی، صنعت بیمه، کشتیرانی و هواپیمایی کشور بدهد. همچنین با تاثیرپذیری از بهبود وضعیت اقتصادی و صنعتی کشور میتوانیم انتظار داشته باشیم که کشور از رشد اقتصادی و مواهب آن بهرهمند شود. 50 میلیارد دلار قرارداد و سرمایهگذاری تجاری در بخشهای مختلف میان ایران و کشورهای دیگر شامل تولید خودرو و سرمایهگذاری روی خطوط ریلی و هوایی و غیره میتواند در تحکیم برجام نقش مهمی ایفا کند.
برجام در حوزه امنیتی مانند امنیت انرژی، اجتماعی و سیاسی نیز دستاوردهای مثبتی دربر خواهد داشت. اتحادیه اروپا نیاز شدیدی به انرژی دارد و میتواند با تأمین امنیت واردات گاز طبیعی و نفت بهدنبال متنوعساختن منابع جایگزین واردات انرژی باشد. به همین دلیل ایران بهعنوان کشوری مهم و دارای منابع عظیم نفت و گاز میتواند در تأمین انرژی اتحادیه اروپا نقشی مهم ایفا نماید. برجام میتواند بهعنوان نقطهای مشترک میان ایران و اتحادیه اروپا تضمینکننده روابط اقتصادی و امنیتی میان آنها باشد.
روسیه: در حال حاضر شکاف میان روسیه و آمریکا به دلیل دخالت روسیه در رقابتهای انتخاباتی آمریکا در بالاترین سطح قرار دارد و ترامپ بهرغم میل باطنی به دلیل مخالفتهای هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تاکنون نتوانسته روابط این دو کشور را بهبود بخشد. روسیه بهعنوان متحد ایران در بحران سوریه و نیز عضو دائم شورای امنیت تاکنون توانسته از برجام حمایت نماید و مانع دستاندازی ایالات متحده در تضعیف یا نقض برجام از طریق سازوکارهای شورای امنیت شود.
ایران همیشه برای روسیه، کشوری مهم و اثرگذار بوده که در سالهای اخیر تعاملاتی روان و به دور از چالش با این کشور داشته است. با اجراییشدن برجام و تغییرات در محیط پیرامونی دو کشور و تحولات خاورمیانه، بسترها برای همکاری مابین بیشازپیش، گسترده شده است. از نظر روسیه، بازار ایران یک فرصت برای ساختارها و بنگاههای اقتصادی این کشور است آن هم در شرایطی که بازارهای محدودی برای تولیدات و محصولات روسی وجود دارد و تولیدکنندگان این کشور حتی در بخشهای دارای مزیت، با رقابت سختی مواجه هستند.
از منظر مسکو، وضعیت ایران در دوران پس از برجام بهگونهای است که روسیه میتواند طرحهای متنوعی را با ایران اجرایی کند و شاهد پیوندهای بیشتری بین دو کشور باشد. در عین حال روسیه در مناسبات با ایران، ضمن علاقهمندی برای واقعیکردن تعاملات که میلیاردها دلار ظرفیت دارد نیمنگاهی نیز به مناسبات با مجموعه غرب دارد. در تبیین مناسبات تهران-مسکو، از یک سو، نباید نگاه بدبینانه و یکسویه داشت چراکه بسیاری از موضوعاتی که روسیه امروز با میل و اراده جدی به ایران پیشنهاد مینماید دربردارنده نفع متقابل است و به همان نسبت که مسکو از آن منتفع میشود، ایران نیز از آثار و عواید آن بهره میبرد. از سوی دیگر باید از منظری واقعگرایانه توجه کرد که برای کشورها در نهایت منافع ملی تعیینکننده رفتارهای هر دولت است. بر همین اساس باتوجه به منافع ملی کشور نباید همه تخممرغهای خود را در سبد روسیه قرار دهیم. دنیای امروز، محیط همکاری و تعامل با همه بازیگران است و روابط تهران - مسکو نیز انتخابی در چارچوب این مرزها و گزینههاست.
چین: چین بهعنوان بزرگترین کشور در شرق آسیا، قدرت نظامی و نیروی انسانی فراوان و از همه مهمتر قدرت اقتصادی میرود تا به قدرت اول اقتصاد جهان تبدیل شود و از منظر قدرت، احتمال تغییر در نظم کنونی وجود دارد. از طرف دیگر محور پکن- مسکو باتوجه به توان اقتصادی چین و ظرفیتهای نظامی روسیه میتواند این نظم جدید را تسریع نماید. چین از بدو مذاکرات هستهای بهعنوان عضو شورای امنیت و عضو گروه 1+5 از یک طرف نقش مثبتی در به ثمررسیدن این موافقتنامه ایفا کرده و از طرف دیگر به روابط تجاری و اقتصادی خود با ایران در دوران تحریمها ادامه داده است.ایران نیز محور تعدادی از منافع استراتژیک کلیدی چین شامل گستردهشدن و متنوعشدن منابع انرژی، ساخت راه ابریشم که خاورمیانه را به چین و آسیای مرکزی متصل میسازد و افزایش نفوذ چین در منطقه است. در نتیجه، انرژی و تجارت تنها حوزههای همکاری میان دو کشور نیست. همکاریهای دفاعی چین و ایران که شامل فروش تکنولوژیهای دفاعی پیشرفته چین و مشاوره در زمینه برنامه موشکهای بالستیک ایران میشود، از سه دهه سابقه برخوردار است.
بنابراین چین و روسیه به همراه اتحادیه اروپا و همچنین ایران باتوجه به منافع متقابل، از برجام در مقابل ایالات متحده دفاع کرده و مانع دستاندازی ایالات متحده در اجرای برجام خواهند شد. البته لزوم دیپلماسی فعال و براساس منافع ملی از طرف ایران میتواند در تسهیل روابط با شرکای برجام و در نتیجه حفظ برجام تاثیرگذار باشد.
براساس نظریه سیستمی، ایران در صورت اجرای دقیق طرح موازنه مثبت با شرکای برجام شامل اتحادیه اروپا، چین و روسیه و در مقابل موازنه منفی با آمریکا، به احتمال زیاد میتواند سیاستهای خشونتطلبانه و ماجراجویانه دولت ترامپ را از مسیر مهار فراگیر و برخورد به مسیر ترک کشمکش و انصراف از برخورد هدایت نماید و در پیشانی این هدف برجام و حفظ آن مطرح است.
نتیجهگیری
دولت ایالات متحده آمریکا همچنان میخواهد اهرم تحریمها را علیه ایران حفظ نماید. باید توجه کرد که برجام تحریمهای داخلی آمریکا را مستثنی کرده است. از نقاط قوت برجام لغو 6 قطعنامه تحت فصل هفتم منشور شورای امنیت و 12 قطعنامه شورای حکام بود باید با منطق قوی و تصمیمات عقلایی و در عین حال قاطع و براساس اصول و متن برجام عمل کرد و از اجماع مجدد علیه ایران که خواسته ترامپ و جمهوریخواهان آمریکا و همچنین کشورهای مخالف برجام است، جلوگیری کرد. درواقع پاسخ ایران باید هوشمندانه و متناسب با اقدامات آمریکا باشد. نباید بهانه به دست طرف مقابل داد. ایران میتواند بهدنبال این باشد که تعارض این تحریمها با متن و روح برجام را در مجامع بینالمللی مطرح نماید.
تنها یک طرف مذاکرات با 1+5، آمریکا بود، ما باید 5 کشور دیگر را برای حفظ برجام در کنار خود داشته باشیم. مسئول سیاست خارجی اروپا گفته برجام قابلنقض نیست و اخیرا نخستوزیر انگلیس و همچنین چین در مورد برجام و حفظ آن صحبت کردهاند. بنابراین باید تلاش کنیم فشارهای موجود و بعدی را با اتکا به مردم خنثی کنیم. در این رابطه لازم است از سیاسیشدن برجام اجتناب کنیم. زیر سوالبردن برجام از طرف خودمان در حقیقت بازیکردن در زمین آمریکاست که میتواند منافع و امنیت ملی کشور را با مخاطراتی روبهرو سازد. خرد راهبردی ایجاب میکند در مقابل هر دشمنی تحمیلی، دوستیهای ارادی بیشتری ایجاد نماییم.
دیدگاه تان را بنویسید