آیا تلاشهای عبدالله بنعلی و ریاض راه به جایی میبرد؟
ایستادگی قطر
بحران میان عربستان و متحدین این کشور یعنی سه کشور امارات متحده عربی، بحرین و مصر با قطر که از روزهای نخست ماه ژوئن سالجاری آغاز شد و متعاقبا کشورهای لیبی، مالدیو، سنگال، موریتانی، چاد، کومور، دولت مستعفی یمن، نیجر و گابن هم از این اقدام پشتیبانی و روابط خود را با دوحه قطع کردند، به دلیل عدم پذیرش شروط 13گانه چهار کشور متحد از سوی دوحه بود که منجر به محاصره کامل این کشور شد؛ این بحران پس از گذشت چند ماه فروکش نکرده و میانجیگریهای آمریکا و کویت برای حل این بحران نیز به دلیل ریشهدار بودن اختلافات آنها به سرانجامی نرسیده است. در این میان تماسهای اخیر قطر و عربستان نیز نهتنها کمکی به ذوبشدن یخهای موجود نکرده بلکه روند حل بحران را با پیچیدگیهایی مواجه ساخته است.
خروج نیروهای نظامی ترکیه از قطر، تعطیلی کامل شبکه تلویزیونی الجزیره، قطع کمکها به حزبالله، اخوانالمسلمین و حماس، کاهش سطح روابط سیاسی با تهران و عدم اعطای تابعیت به شهروندان عربستان، مصر، بحرین و امارات از این شروط بود.
در ساعتهای اول اعلام تحریم قطر از سوی عربستان و متحدینش، قفسههای فروشگاههای قطر خالی شدند چرا که بیش از یکسوم مواد غذایی این کشور از عربستان و امارات تامین میشود. این بحران به واسطه صدور مواد غذایی از سوی ترکیه و ایران، تاحد زیادی رفع شد که البته ترکیه در این راستا گوی سبقت را از ایران ربود بهگونهای که میزان صادرات ترکیه به قطر در سه ماه اخیر، حدود ۱۶۵ میلیون دلار (۸۴ درصد) افزایش یافته است.
تنش دودههای ریاض - دوحه
اختلافات عربستان با قطر سابقه20ساله دارد و به شروع رویکرد مستقل قطر بهعنوان بازیگر منطقهای، مجموعه اقدامات این کشور از جمله راهاندازی شبکه الجزیره و میزبانی کنفرانس اقتصادی آسیایی- آفریقایی در دوحه در سال ۱۹۹۷ بازمیگردد. قطر همچنین با ایفای نقش فعال در تحولات سیاسی لبنان، یمن، فلسطین و افغانستان در جهت تحکیم جایگاه منطقهای خود گام برداشته و موجب ناخرسندی همکیش خود شده است. در سال ۲۰۰۲ و بهدنبال پخش اظهاراتی علیه ملکعبدالعزیز، پایهگذار پادشاهی آلسعود در شبکه قطری الجزیره، عربستان سفیر خود را از قطر فراخواند. موضوعی که به بروز تشنج در روابط دو کشور و سپس سردی روابط تا سال ۲۰۰۸ انجامید.
در ژانویه ۲۰۱۱ نیز افشای مکالمه تلفنی حمدبنجاسم، وزیر خارجه وقت قطر و معمر قذافی، رهبر پیشین و کشتهشده لیبی، پرده از توطئه تقسیم عربستان برداشت. در این مکالمه وزیر خارجه وقت قطر آمادگی خود را برای ورود به منطقه القطیف در شرق عربستان و اجرای طرح تجزیه عربستان اعلام کرده بود. حمد بن جاسم ضمن اظهار نگرانی از نفوذ گسترده سعود الفیصل، وزیر خارجه وقت عربستان، ملکعبدالله را مهرهای سوخته تلقی کرده بود. حمد با اشاره به ساختار سیاسی پیر عربستان، پادشاه واقعی را سعود الفیصل دانسته بود. وی در آن مقطع خطر تجزیه عربستان پس از ملکعبدالله را جدی قلمداد کرده بود. در بخش دیگری از این مکالمه، وزیر خارجه قطر اعلام کرده بود که آمریکا و انگلیس از وی خواستهاند که گزارشی درخصوص وضعیت عربستان سعودی تهیه کند. وی انگیزه این کار را پیگیری هدف این دو قدرت بینالمللی یعنی براندازی نظام پادشاهی سعودی ارزیابی کرده بود.
از دیگر سو اختلافات مرزی میان دوکشور و رویکرد واگرایانه قطر نسبت به شورای همکاری خلیجفارس و نیز موضوع اخوانالمسلمین و تحولات سوریه بعد از انقلابهای عربی (موسوم به بهار عربی) مناسبات دوحه و ریاض را تحت تاثیر قرار داده است. مواضع مشترک قطر با ترکیه در خصوص حمایت از اخوانالمسلمین به شکل جدی با سیاستهای منطقهای عربستان که از گروههای سلفی وهابی حمایت میکند در تقابل قرار میگیرد. صرفنظر از تلاش عربستان در جهت مقابله با نفوذ منطقهای محور مقاومت شیعه، دغدغه اصلی سعودیها در درون گفتمانهای اسلام سیاسی اهل سنت، تقویت جبهه سلفی وهابیت نسبت به جریانهای اخوانی است. پس از تحولات ۲۰۱۱؛ حمایت قطر از اخوانالمسلمین از یک طرف و تلاش عربستان در قرار دادن این گروه در ردیف سازمانهای تروریستی در سال ۲۰۱۴ از طرف دیگر به بروز اختلافات جدی میان دوحه و ریاض در جریان نشست شورای همکاری خلیجفارس در مارس ۲۰۱۴ منجر شد. این اختلافات در نهایت به خروج سفرای عربستان، امارات و بحرین از قطر انجامید. در نهایت و با امضای موافقتنامه تکمیلی، قطر متعهد شد ضمن اصلاح رویکرد واگرایانه خود در قبال سایر اعضای شورای همکاری خلیجفارس، حمایت مادی و معنوی خود را از گروههای غیرهمسو با سیاستهای این شورا و در رأس آن عربستان متوقف کند که به ظن عربستان و متحدانش، قطر به این وعده خود عمل نکرده است.
ریاض قصد دارد از شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب بهعنوان ابزاری برای تحت فشار گذاشتن قطر استفاده کند و با توجه به خلأ حاصله از شرایط در سوریه و مصر ضمن تحکیم نقش شورای همکاری خلیجفارس در تحولات این منطقه، نقش رهبری جهان عرب را برای خود بازتعریف و تحکیم کند؛ اما در دستیابی به این موقعیت منطقهای طی سالهای گذشته با چالشهای جدی همانند نافرمانی برخی از همپیمانان منطقهای و حتی در درون شورای همکاری خلیجفارس همچون قطر، روبهرو شده است و در یارگیری اخیر نیز عمان و کویت در کنار این کشور قرار نگرفتهاند.
بینتیجهماندن تماس تلفنی سران ریاض و دوحه
پس از ناکامی کویت، آمریکا، فرانسه و پاکستان در حل بحران موجود میان عربستان و قطر، اولین تماس تلفنی مقامهای بلندپایه قطر و عربستان که انتظار اندکی میرفت گامی برای شروع حل بحران مابین دو کشور محسوب شود، نهتنها آتش برافروختهشده را خاموش نکرد بلکه حوادث بعد از این مکالمه تلفنی این آتش را شعلهورتر ساخت؛ بهگونهای که عربستان اعلام کرد در این گفتوگوی تلفنی، امیر قطر برای مذاکره درباره خواستههای چهار کشور عربی بهنحوی که بهنفع همه طرفهای درگیر باشد، ابراز آمادگی کرده است. محمدبنسلمان نوولیعهد عربستان نیز، از این تمایل قطر استقبال کرد. اما گفته شد که جزئیات این گفتوگو پس از به توافقرسیدن عربستان سعودی با امارات، بحرین و مصر اعلام خواهد شد. این درحالی بود که خبرگزاری دولتی قطر در گزارش خود اعلام کرد که امیر قطر درپی مکالمه با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا و بنابر درخواست او با ولیعهد عربستان تماس گرفته است. دو طرف بر ضرورت حل بحران اخیر از طریق نشستن بر سر میز مذاکره برای تضمین ثبات و یکپارچگی شورای همکاری خلیجفارس توافق کردند. شیخ تمیم با پیشنهاد محمدبنسلمان برای تعیین دو نماینده برای حل مساله اختلافی به نحوی که مغایر با حاکمیت ملی کشورها نباشد، موافقت کرد.
اگرچه دو طرف برقراری این تماس تلفنی را تایید کردند اما ریاض با متهمکردن رسانههای قطری به تحریف محتوای این گفتوگو، از قطع همه تماسها با دوحه خبر داد و وزارتخارجه عربستان اعلام کرد «این تحریف ثابت میکند که قطر به سیاستهای نادرست پیشین خود ادامه داده و در انجام گفتوگوها جدی نیست». با اینحال عربستان مشخص نکرد که رسانههای قطری در بازتاب خبر گفتوگوی دو مقام عربستانی و قطری چه بخشهایی را تحریف کردهاند؟
واکنشهای پساتماس تلفنی مقامات دو کشور نشان داد که هیچ یک از دو طرف آماده اعتراف به پیشدستی خود در پذیرش مذاکره نیستند و ازاینکه حتی فاش شدن محورهای گفتوگو از سوی محافل سیاسی و رسانهای جهان، نوعی عقبنشینی از مواضع پیشین آنها تلقی شود، نگرانند.
بهنظر میرسد عربستان و متحدینش تا به این لحظه، امتیازی به دست نیاوردهاند و منزلت جهانی ریاض و متحدینش در افکار عمومی جهان و بهویژه جهان عرب با ابهام و سوال مواجه شده است.
اقدام جسورانه دوحه در اعزام مجدد سفیر به تهران
پس از عدم تاثیر مساعی جمیله کشورهای میانجیگر بر روند حل بحران ریاض - دوحه و نتیجه بخش نبودن گفتوگوی تلفنی سران دو کشور دراین راستا، قطر در اقدامی جسورانه اقدام به بازگرداندن سفیر خود به ایران کرد و بار دیگر بر صحت نظریه عدم ثابت بودن دوست و دشمن در سیاست خارجی و ثابت بودن منافع ملی کشورها، مهر تایید زد.
بازگرداندن سفیر قطر به تهران را میتوان واکنشی به فشارهای عربستان به این کشور و همینطور اقدام اخیر ملک سلمان پادشاه عربستان سعودی و ولیعهدش محمد بن سلمان در استقبال از شیخ عبدالله بن علی (فرزند امیر اسبق قطر) و نقش دادن به او ارزیابی کرد؛ هرچند که روزنامه وال استریت ژورنال در یک سمپاشی حساب شده نوشت، مقام آمریکایی گفته است که قطر به مقامات آمریکا اطلاع داده است بازگرداندن سفیرش به تهران، در اصل واکنشی به سعودیهاست نه اقدامی برای تقویت روابط با ایرانیها. هرچند که رابطه خوب ایران با قطر و عمان در خلیج فارس در سالهای گذشته نیز وجود داشته و باعمان این مناسبات حسنه پایدارتر بوده است. در سال 2006 و در آغاز صدور قطعنامههای شورای امنیت و بحرانی شدن پرونده هستهای ایران هنگام صدور قطعنامه 1696 شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، از میان 15 عضو شورای امنیت، تنها قطر بود که بهعنوان عضو غیردائم این شورا به این قطعنامه رای منفی داد.
بازگشت سفیر قطر به تهران، خشم ریاض و متحدینش را برانگیخت بهطوری که وزیر خارجه بحرین در واکنش به این اقدام توئیت کینهتوزانهای کرد: «تاریخ این را بنویسد، در روزی که قطر اجازه نداد شهروندانش به خانه خدا بروند، سفیرش را به کشوری بازگرداند که به دروغ خواهان پیروزی اسلام و مسلمین است.»
این اقدام در حالی صورت گرفت که یکی از ۱۳ شرط عربستان و دیگر کشورهای تحریمکننده قطر تاکید بر قطع روابط خود با تهران بود.
هرچنداختلاف میان کشورهای عربی و به ویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس که اساسا با هدایت و حمایت آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای مقابله با ایران ظهور پیدا کرد، فرصتی برای ایران محسوب میشود اما استمرار اختلاف و بحران در این منطقه، ثبات و امنیت خلیجفارس را در معرض تهدید قرار میدهد و سبب افزایش دخالتهای بازیگران فرامنطقهای میشود که به نفع هیچ کشوری در این منطقه نیست.
هرچند پس از محاصره قطر توسط همکیشان و همسایگان عرب خود، ایران با گشودن آسمانش روی هواپیماهای قطر، خطوط امن هوایی مهمی برای این کشور شد و همگام با ترکیه با صادرات مواد غذایی از ایران به قطر، ملت و دولت این کشور را از نگرانی رهانید؛ اما راهبرد عدم استفاده ابزاری از قطر توسط ایران در برابر عربستان، اقدامی سنجیده و غیرتنشزا بود که در تاریخ تحولات خلیجفارس به یادگار خواهد ماند.
اقدامیکه به نفع دوکشور و صلح و ثبات منطقه خواهد بود. شاید یکی از دلایلی که قطر مبادرت به بازگرداندن سفیر خود به تهران کرد واکنش مثبت در برابر این رویکرد پدرانه مبتنیبر سعه صدر ایران بود، چراکه انتظار نداشت پس از اینکه قطر در حمایت از عربستان سفیر خویش را از تهران فراخوانده بود، ایران در شرایط سخت نسبت به این کشور مهرورزی کند. لذا امروز عربستان از یک طرف در یمن با یک بنبست مواجه شده و از دیگر سو، در تحریم قطر نیز عملا شکستخورده است.
آیا ریاض برای کودتا در دوحه تلاش میکند؟
چندی پیش نشست معارضان دولت قطر در لندن برگزار شد و از سوی حاضران «عبدالله بن علی» بهعنوان گزینه پیشنهادی برای جایگزینی شیخ تمیم امیر قطر مطرح شد.
این نشست از سوی رسانههای وابسته به ریاض و ابوظبی بهطور کامل تحت پوشش قرار گرفت.
بهرغم اینکه جدی بودن تصمیم عربستان مبنی بر تلاش برای تشکیل دولت در تبعید قطر با ابهاماتی مواجه است، اما چنین اقدامی میتواند دراین مرحله بهعنوان اهرم فشاری ازسوی ریاض بر دوحه باشد تا این کشور را به پذیرش شروط خود مجبور کند.
لازم به ذکر است که عبدالله بنعلی آلثانی از اعضای خاندان حاکم بر قطر اواخر تیرماه سالجاری به ریاض سفر کرد و دیداری هم با ملک سلمان پادشاه عربستان در شهر طنجه مراکش داشت. افشای این دیدار که با تحلیلهای مختلفی مواجه شد واکنش نسبتا گستردهای میان قطریها درپی داشت.
در همان مقطع، عبدالله بنعلی آلثانی، در توئیتی نوشته بود: «سفر به عربستان با هدف حل و فصل مساله حجاج قطری و تسهیل سفر قطریها به عربستان برای دیدار با نزدیکان و رسیدگی به املاک خود در آنجا صورت میگیرد.» وی همچنین از اجازه سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی به او جهت راهاندازی «اتاق عملیات» ویژه برای آنچه «خدمت به مردم قطر» نامیده خبر داده بود. بعد از این سفر بود که به قطریها اجازه داده شد به صورت زمینی و هوایی بهصورت رایگان و به حساب ملک سلمان وارد عربستان شوند.
با نشست معارضان سلطان قطر در لندن این سوال پیش آمده است که آیا «اتاق عملیات» موسم حج که توسط این شاهزاده قطری تشکیل شده بود درحال تبدیل شدن به اتاق عملیات کودتا، برای انجام کودتای نرم در هیات حاکمه و فعالیت معارضان ضدنظام قطر خواهد بود؟ آیا ریاض میخواهد با شیخ عبدالله بنعلی و قطریهایی که به او خواهند پیوست مانند دولت در تبعید قطر رفتار کند؟
در همین حال پس از اینکه عبدالله بنعلی دلایل سفرش را اعلام کرد، بیش از ۲۴۰ هزار کاربر به حساب وی پیوستند و از او قدردانی کردند. اما برخی قطریها هم هشتگ «بیعت با تمیم» را راه اندازی کرده و مخالفتشان را با سفر شاهزاده قطری به عربستان اعلام کردند. برخی از این توئیتها هم با تهدید ضمنی برای شیخ عبدالله که در عربستان حضور دارد همراه شد و عبدالرحمن بنحمد آلثانی، خواهرزاده این امیرزاده قطری که مدیر اجرایی موسسه رسانهای قطر نیز هست، در توئیتر خود نوشت: «اگر دست خودم که جزئی از اعضای بدنم است تلاش کند در مقابل وطنم یا امیرم از حد خود بگذرد، با دست دیگر قطعش میکنم.»
گفتنی است که عبدالله بنعلی یکی از اعضای خاندان حاکم در قطر است، اما هیچگونه مسئولیت رسمی در دولت این کشور ندارد. پدربزرگ او شیخ عبدالله بنجاسم ال ثانی، سومین حاکم قطر بود. پدرش نیز چهارمین و برادرش، پنجمین حاکم این کشور بهشمار میآیند؛ برخی معتقدند بهرغم اینکه وی عضوی از خاندان حاکم قطر است، ولی او و خانوادهاش از ساختار قدرت در قطر دور هستند ازهمینرو انگیزه لازم برای هرگونه اقدام علیه خانواده حاکم را دارد.
نظر عدهای دیگر نیز این است که سفر شیخعبدالله به عربستان برای رسیدگی به املاک شخصیاش در «حائل» بوده است ولی وقتی او درباره موضوع حج با سعودیها صحبت کرده، آنها این فرصت را غنیمت شمردند تا از بحرانی که برای حجاج قطری ایجاد کردهاند خارج شوند و ادعا کنند این مساله نتیجه میانجیگری او بوده است.
کلام آخر
اینکه حاکمان عربستان که با مشکلات اقتصادی و بعضا سیاسی در درون (و بحران زیر خاکستر شاهزادگان مخالف در عربستان که میتواند مورد بهرهبرداری قطر علیه حاکمان ریاض قرار بگیرد) و تبعات ناشی از ناکامیها در یمن، سوریه و قطر تاکنون مواجه بودهاند، بتوانند کودتایی در قطر انجام دهند با شک و تردیدهای زیادی روبهروست. ایستادگی قطر در برابر زیادهخواهیهای ضدقواعد بینالمللی عربستان و متحدینش تاکنون حاکی از شکست تلاشهای ریاض و یارانش است، قرار گرفتن ترکیه (و حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی) و ایران (حمایت اقتصادی) در کنار قطر و شکست محاصره این کشور و عدم حمایت جدی آمریکا از تلاشهای عربستان علیه قطر و انتخاب راهبرد میانه از سوی واشنگتن و عدم همراهی دیگر کشورهای عربی با عربستان، از عوامل عمده ایستادگی قطر در برابر فشارهای همکیشان عرب خود است.
دیدگاه تان را بنویسید