تغییرات تدریجی؛جامعه عربستان چندین دهه با ایران فاصله دارد
علیاکبر اسدی/ کارشناس مسائل خاورمیانه
اصلاحاتی که اکنون در عربستان سعودی در حال انجام است و مهمترین آن نیز بحث اعطای حق رانندگی به خانمهاست، در شرایط کنونی بیش از هر چیزی با شخصیتی به نام محمد بن سلمان و اهداف و سیاستهای او در این کشور مرتبط است. یعنی این اصلاحات با سند 2030 مرتبط است و طراح، تدوینکننده و اجراکننده اصلی این سند نیز محمد بن سلمان است. این سند، سندی است که دو بعد اصلی دارد؛ یکی رونق و شکوفایی اقتصادی و دیگری گشایش و اصلاحات اجتماعی است. در حالی که در این سند، اصلاحات سیاسی به کلی نادیده گرفته شده است. بر این اساس، این سند از یک منظر گویای تناقضی در شخصیت و رویکردهای محمدبن سلمان است؛ بهگونهای که در عرصه سیاسی نوعی انحصارگرایی و تمامیتخواهی سیاسی و در عرصه اقتصادی و اجتماعی، رونق اقتصادی و اصلاحات اجتماعی را شاهد هستیم. البته باید توجه داشت که بحث اصلاحات اجتماعی و فرهنگی در عربستان، مساله جدیدی نیست و در دهههای گذشته نیز شاهد بودیم که از سوی حاکمیت سعودی تلاشهایی در این خصوص صورت گرفته بود. اما در این مرحله این اصلاحات با شخص محمد بن سلمان و رویکردهای او برای رسیدن به قدرت مرتبط است. یعنی اصلاحات بیش از آنکه پاسخی به مطالبات اجتماعی باشد، درواقع شیوه و راهی است تا بنسلمان بتواند در روند انتقال قدرت به خوبی عمل کند؛ یعنی از یک سو بتواند حمایتهای جدی در داخل عربستان از سوی بخشهای نوگرا را جذب کند و از سوی دیگر بتواند در عرصه جهانی یک چهره نوگرا و متجدد را از خود به نمایش بگذارد تا از حمایتهای بیرونی نیز بهره ببرد.
امروز در عربستان یک سری مطالبات اجتماعی وجود دارد اما این مطالبات در یک سو قرار دارد و در سوی دیگر وهابیون و علمای سنتی و بخشهای سنتی جامعه هستند. این در واقع همان شکاف سنت و مدرنیزم در عربستان است. در این میان بن سلمان دست به یک انتخاب زده است که شاید بسیاری جرات و جسارت آن را نداشته باشند که معادله را از بخش سنتی به بخش نوگرا تغییر دهند و بخواهند روی بخشهای نوگرا تمرکز بیشتری داشته باشند. این رویکرد به نوعی باعث میشود که شکاف سنت و مدرنیزم در این کشور فعالتر و با کشمکشهای جدی روبهرو شود. جدیت شکاف سنت و مدرنیزم از این جهت قابل بررسی است که ما در عربستان از یک طرف شاهد بخشهایی هستیم که با غرب در ارتباط هستند. سالانه تعداد بسیار زیادی از دانشجویان عربستان در غرب تحصیل میکنند و با فضای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی غرب آشنا میشوند. این جوانان زمانی که به کشورشان بازمیگردند یک سری مطالبات جدید دارند. از طرف دیگر تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی بر جامعه عربستان نیز یک بحث بسیار جدی است.
سطح استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی در عربستان نسبت به بقیه کشورهای منطقه سطح بسیار بالایی است و کاملا مشخص است که این روندهای فرهنگی-اجتماعی جهانی بالطبع از طریق این شبکهها و فضای مجازی بر شهروندان سعودی نیز تاثیرگذار است.
این تاثیرگذاریها باعث شده که نسل جدید به نوعی نسبت به نسل قبلی یک سری تمایزات داشته باشد. درعین حال شاهد هستیم که ساختار جامعه عربستان کاملا ساختار یک جامعه سنتی است. این در حالی است که این شکاف رفتهرفته جدیتر و کشمکشها نیز تندتر میشود. بهرغم آنکه در گذشته موازنهای میان علمای سنتی وهابیت و خاندان آلسعود وجود داشته اما یکی، دو دهه اخیر شاهد هستیم که این موازنه قدرت به نفع خاندان سعودی برهم خورده و این علمای وهابی بیشتر جنبه ابزاری برای ساختار قدرت و خاندان آلسعود پیدا کردهاند.
بر این اساس ما در خصوص اعطای حق رانندگی به زنان در عربستان شاهد هستیم که پادشاه سعودی عنوان میکند که این مساله مغایرتی با دین و نظر علما ندارد. علما نیز به نوعی سکوت کردهاند. بنابراین علمای وهابی حکومتی مجبور هستند با این اصلاحات همراهی کنند. اما از سوی دیگر به نظر میرسد میان علمای وهابی حکومتی و غیرحکومتی که علمای سنتیتر و رادیکالتر را در عربستان شامل میشوند، یک شکاف ایجاد خواهد شد و این شکاف منجر به آن خواهد شد که در میانمدت بخشهایی که میتوانند با گروههایی چون داعش یا القاعده پیوندهای بیشتری برقرار کنند در این کشور فعالتر شوند. بنابراین در مجموع با وجودی که این مساله یک مساله اجتماعی و فرهنگی است میتواند بازتابهای سیاسی در میانمدت داشته باشد و پایگاه گروههایی مانند القاعده را در عربستان تقویت کند. همچنین فاصله بخش سنتی را از بخشهای نو و حتی از خود حکومت افزایش دهد. همزمان باید توجه داشت که این اصلاحات تدریجی خواهد بود و ممکن است بعدها روند این اصلاحات کندتر شود. درواقع این احتمال وجود دارد بن سلمان بعد از آنکه بهعنوان پادشاه جدید تعیین و جایگاهش تثبیت شد، اصلاحاتی را که روی آن تاکید دارد با روند کندتری پیش ببرد. به بیان دیگر بهگونهای گام برخواهد داشت که تقابل خود را با جامعه سنتی عربستان بیش از پیش افزایش ندهند.
بنابراین به نظر میرسد که برای چند ماه یا نهایتا یکی، دو سال به این شکل روی اصلاحات تاکید شود اما بعد از تثبیت بنسلمان در جایگاه قدرت احتمالا از شتاب آن کاسته خواهد شد تا چالش میان نوگراها و بخشهای سنتی ایجاد نشود. ضمن اینکه باید توجه داشت که در عربستان همین سطح از اصلاحات گام بزرگی است و جامعه عربستان و آن بخش نوگرا، احتمالا با همین سطح از اصلاحات اقناع خواهند شد و تا سالها همین وضعیت را پذیرا خواهند بود. بنابراین در عربستان اصلاحات اجتماعی خیلی بزرگی نیاز نخواهد بود زیرا این اصلاحات به چالشهای جدی در جامعه منجر خواهد شد.
در نهایت باوجودی که برخی اصلاحات در عربستان را با اصلاحات زمان پهلوی مقایسه میکنند اما به نظر من این دو موضوع با هم قابل قیاس نیستند. زیرا جامعه عربستان و ایران با هم بسیار متفاوت هستند. جامعه عربستان یک جامعه بسیار سنتی است و اصلاحات اندکی که امروز ایجاد شده است میتواند بخشهای نوگرای جامعه را قانع کند. همچنین برخلاف ایران نمیتوان تصور کرد که در جامعه عربستان بهدنبال اصلاحات اجتماعی محدود، مردم به سمت مطالبات سیاسی جدی گام بردارند. یعنی شرایط در عربستان به سمتی پیش نخواهد رفت که سیستم سیاسی دچار فروپاشی شود و ساختار حکومتی در عربستان این مساله را تاحد زیادی مدیریت خواهد کرد. در نهایت جامعه عربستان چندین دهه با آنچه در ایران مقایسه میکنند به لحاظ رشد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فاصله دارد.
دیدگاه تان را بنویسید