بارزانی موضوع استقلال را به گذر زمان میسپارد
گام درکوره راه تاریکی
همهپرسی در اقلیم کردستان عراق با هدف کسب استقلال کردستان با وجود مخالفتهای بینالمللی در تاریخی که مسعود بارزانی روی آن تاکید کرده بود، برگزار گردید. اما ماحصل این همهپرسی بیش از آنکه منافعی را برای اقلیم کردستان عراق به ارمغان بیاورد، نتیجهای جز «تجرید سیاسی» در بر نداشته است؛ حالتی از تحریم سیاسی سخت و طاقتفرسا. اکنون بعد از همهپرسی، تمام توجه جهان سیاست در بررسی مسائل منطقه معطوف اقلیم کردستان عراق شده و رویای بیتعبیر آنان منجر به واکنشهای تند سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی شده است. از یکسو پارلمان عراق غیرقانونی و نامشروع بودن همهپرسی را اعلام کرده و آسمان اقلیم کردستان عراق را منطقه پرواز ممنوع اعلام دانسته و از سوی دیگر نمایندگان کردی را که به استقلال کردستان تمایل داشتهاند، از حق نمایندگی خلع کرده است.
در همین حال براساس مصوبه پارلمان عراق، نیروهای دولتی موظف به کنترل گذرگاههای مرزی، امکانات مربوط به ارتباطات هوایی و حتی حاکمیت بر چاههای نفت منطقه کرکوک شدهاند. این در حالی است که ایران و ترکیه بیش از پیش با دولت مرکزی عراق در هماهنگی کامل بوده و مثلث فشار علیه اقلیم کردستان عراق رو به فزونی گذاشته است. اکنون این سوال مطرح است که آیا این مثلث راه به جایی خواهد برد؟ هماهنگی و ایجاد نقشه راه و مشارکت راهبردی میان ایران و ترکیه تا چه اندازهای خواهد توانست بر ایدهآلطلبی و زیادهخواهی مسعود بارزانی تاثیر بگذارد؟
پیش از پرداختن به این قضیه باید گفت که ایدهآل طلبی مسعود بارزانی در فرآیند همهپرسی ریشه در مسائل داخلی و طرحهای خارجی دارد. بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان عراق بهرغم صدارت طولانیمدت بر ریاست اقلیم کردستان تا سال 2013، سپریشدن مهلت قانونی و تمدید دو ساله پارلمان اقلیم، کنارهگیری از صدارت را مردود دانسته و از دو سال پیش پارلمان عراق به ریاست یوسف محمد از حزب جنبش تغییر اقلیم کردستان را به حالت تعلیق در آورده است. لیکن در آستانه همهپرسی استقلال کردستان و تنها چند روز پیش از همهپرسی اقدام به تشکیل پارلمان برای تصمیمگیری و تصویب همهپرسی کرد. معالوصف احزاب مخالف در اقلیم کردستان از جمله حزب اتحاد میهنی کردستان، حزب گوران، جنبش تغییر و اکثر اسلامگرایان بدون اینکه رای به برگزاری همهپرسی بدهند، بر لزوم افتتاح و آغاز بهکار پارلمان تاکید کردند. در واقع مخالفت احزاب کرد در عراق علیه بارزانی به دلایل مختلف فساد سیاسی، عدم شفافیت در درآمدهای حاصل از فروش نفت به میزان روزانه 600 هزار بشکه و فساد اداری روزافزون، مسعود بارزانی را در چمبره شدید فشار سیاسی قرار داده بود و وی برای گذار از این بحران درصدد اسطورهسازی در تاریخ سیاسی کردستان عراق برآمد. بهطوری که بعد از عدم موفقیت در سرانجام همهپرسی و با وقوف به شرایط کنونی و افلاس سیاسی خود، دست به انتخابات زودرس پارلمانی و ریاستی مجدد زده است تا از حال و هوای حاصل از نتیجه همهپرسی بار دیگر به قدرت برسد.
اما دلیل خارجی در شکلگیری همهپرسی استقلال کردستان را باید در مرزهای خارج از اقلیم جستوجو کرد. با وجود اینکه جبههگیری و واکنشها علیه همهپرسی و تأسیس دولت کردی مستقل از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا، روسیه، چین، کشورهای عربی و حتی ایران و ترکیه بهطور رسمی بیان شده بود و چنین امری را منوط به کسب موافقت دولت مرکزی عراق میدانستند، ولی مسعود بارزانی اقدام به برگزاری همهپرسی کرده و به نوعی تلاش کرد که کشورهای مختلف را در برابر نتیجه حاصله بگذارد. آنچه در این میان باید بدان توجه داشت اینکه، برخی از قدرتهای سیاسی جهان تمایل ضمنی به انجام همهپرسی داشته و مخالفت خود را به صورت تلویحی و در قالب اینکه به تعویق انداخته شود، اعلام کردند تا ریاست اقلیم کردستان عراق را متقاعد به تغییر نظر سازند. اما بدیهی است که آمریکا و برخی از کشورهای غربی- عربی و البته رژیم اسرائیل در طول سالهای گذشته در خصوص حمایت از کردها و آموزش آنان در برابر توطئه داعش که زاییده سیاستهای خود آنان است، سعی دارند به هر نحوی فشارهای سیاسی را بر ایران و ترکیه که اکنون در کنار روسیه، موازنه قدرت و معادلات سیاسی- نظامی و امنیتی آنان را در خاور نزدیک و حتی مدیترانه شرقی به مخاطره انداخته، وارد آورند. فراموش نشود که بهرغم ابراز عقیده رسمی ایالات متحده آمریکا در خصوص به رسمیت نشناختن همهپرسی اقلیم کردستان، هنوز لابیهای صهیونیستی، بن سلمان و آلخلیفه در کاخ سفید تاثیر عمدهای دارند.
نباید از نظر دور داشت که رهبران سیاسی اقلیم کردستان عراق در قرائت حوادث، رخدادها و تحلیل سیاست روز منطقه تاحدود زیادی دچار خطای تحلیلی هستند که چنین ریسکی را مرتکب شدهاند. اگر بهطور خلاصه فاکتورهای خطاآمیز را بیان کنیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) رقابتهای سنتی و کنونی میان ایران و ترکیه و موضعگیریهای بعضا جنجالی میان دو کشور، اقلیم کردستان را بر آن داشته بود که از این فرصت بهره ببرد و با تصور اینکه دولت ترکیه نسبت به ایران بعد از نتیجه همهپرسی حالت ارتجاعی نشان داده و سیاست ملایم را پیشه خواهد کرد تا بر ایران و دولت حیدر العبادی که بنا به تصور از سوی ایران حمایت میشود، فشار آورد و به نهایت همسو با اقلیم کردستان شود.
2) باتوجه به اینکه ترکیه - روسیه دارای همکاری مشترک استراتژیک نظامی، سیاسی و امنیتی بوده و همچنین این دو کشور عمدهترین خریداران نفت اقلیم کردستان عراق به حساب میآیند و در عین حال در قبال خرید نفت، مواد غذایی و دیگر نیازهای اقلیم را برآورده میسازند، مقامات کرد گمان میکردند که منافع اقتصادی بر منافع سیاسی خواهد چربید و در نتیجه حمایت لازم از ترکیه و روسیه را اخذ خواهند کرد.
3) باتوجه به دیدارها و مذاکرات انجام شده میان رهبران اقلیم کردستان عراق با مسئولان امنیتی – سیاسی اسرائیل که به اثبات رسیده است، در کنار موضعگیریهای چندین ساله آمریکا در خصوص لزوم منقسم شدن عراق و استقلال کردستان که جو بایدن، معاون رئیسجمهور اسبق آمریکا و خانم کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا بارها بدان اشاره کرده بودند، این موضعگیریها یکی از محورهای اصلی تشویقی در اجرای این همهپرسی بوده است. زیرا تشکیل دولت مستقل کردی در شمال عراق این امکان را به آمریکا میدهد که از آن بهعنوان کارت بازی برنده در تضعیف جایگاه ویژه منطقهای ایران و ترکیه استفاده کند. بهخصوص در شرایطی که ترکیه از محور همگرایی مطلق با آمریکا دور شده و همسو با سیاستهای روسیه عمل میکند. از سوی دیگر مثلت ایران- ترکیه- روسیه در حل بحران سوریه و تاثیر مذاکرات آستانه میروند تا ثبات سیاسی- امنیتی را در سوریه تأمین نمایند.
4) اسرائیل از موفقیت اقدامات مستشاری ایران در سوریه و مبارزه علیه تروریسم ناخرسند بوده و بنا به گفته رئیس موساد، ایران هیچوقت تا این حد به مرزهای اسرائیل نزدیک نشده بوده است. از این رو فشار بر ایران به هر طریق ممکن و بستن راه حرکت افقی نفوذ ایران تا مدیترانه شرقی از اهم اهداف اسرائیل بوده و تشکیل منطقهای مستقل میتواند اسرائیل را در دور ساختن ایران موفق سازد.
اما در این بین آنچه باعث شده است کنش مسعود بارزانی و سیاسیون حزب دموکرات کردستان را بار دیگر توأم با خطای تحلیلی بدانیم این است که:
1) ترکیه در شرایطی که منطقه سنجار را در کنترل کردهای سوری میبیند که این گروه از سوی آمریکا حمایت تسلیحاتی میشوند و به گمان و تصور آنکارا کردهای سوری موسوم به پ.ی.د و ی.پ.گ سوریه شاخهای از پ.ک.ک هستند، طبیعی است که اجازه شکلگیری خط حائل کردی در جنوب کشور خود از شمال عراق تا شمال سوریه را نخواهد داد؛ ولو زیانهای زیاد اقتصادی در بر هم خوردن مناسبات اقتصادی- سیاسی با اقلیم کردستان را متحمل شده باشد.
2) اعلان دولت مستقل کردستان در شمال عراق منجر به ایجاد گرایشهای قومیتی میان کردهای ترکیه خواهد شد و به تبع آن کردهای ایران را نیز متهیج خواهد ساخت. از این رو وجود همکاری امنیتی- سیاسی بین ایران و ترکیه اجتناب ناپذیر مینماید. هر دو کشور دارای دموگرافی کثیرالملهای بوده و عدم توان در مدیریت گرایشات قومیتفرقه برانگیزانه منجر به بر هم خوردن توان سیاسی- اقتصادی و حتی اهداف راهبردی دو کشور در میانمدت و دراز مدت خواهد شد.
3) اقلیم کردستان عراق منطقهای محاط بین کشورهای سوریه، عراق، ترکیه و ایران است. در صورت دشمنی یا انگشت نهادن به رگ حساس سیاسی- امنیتی این کشورها، امکان دسترسی اقلیم با جهان اطراف از بین خواهد رفت، بهطوریکه اکنون قطع ارتباطات هوایی و عدم ارتباط اقتصادی و بستن مرزها باعث شده بحران جدی اقتصادی در اقلیم پدید آید. جایی که غیر از نفت، درآمد و یا امکانات تولیدی ندارد.
4) تشکیل دولت مستقل دارای مکانیزم و اصول مترتب بر حقوق بینالمللی است. بدون به رسمیت شناخته شدن از سوی جامعه جهانی امکان حیات سیاسی برای کشور نوپا مقدور نیست. امروزه کشور کوزوو بهرغم به رسمیت شناخته شدن از سوی 108 کشور هنوز نتوانسته است از مسیر نوباوگی سیاسی خارج شود. زیرا کشورهای عمده عضو شورای امنیت مانند روسیه و چین آن را به رسمیت نشناختهاند و به همین جهت بهعنوان عضو سازمان ملل به شمار نمیرود.
اما افقی که در برابر اقلیم کردستان عراق در همکاری بین ترکیه، عراق و ایران شکل گرفته، چه بازخوردهایی را برای اقلیم باقی میگذارد؟ طبیعی است که مسعود بارزانی باتوجه به اینکه خطرات و شرایط تجرید سیاسی را درک میکند، سعی خواهد کرد موضوع استقلال را به گذر زمان بسپارد و در طول این مدت با کسب حمایتهای بینالمللی و میانجیگری برخی از کشورهای اروپایی باب مذاکرات را با دولت مرکزی عراق باز کند. در این میان دولت العبادی نیز چندان فاصلهای با انتخابات ندارد. به همین خاطر بارزانی نیز دست بهکار شده و تمایل به برگزاری انتخابات زودرس در ماه آینده دارد تا ضمن تثبیت موقعیت احتمالی خود وارد نشستهای مذاکراتی شود. در عین حال او بر این باور است که سرانجام شرکت «روس نفت» علاوه بر اینکه مشتری عمده منابع انرژی اقلیم کردستان عراق بهعنوان عمده سرمایهگذار در منابع گازی آن منطقه به شمار میرود، راههای هموار مذاکرات را فراهم خواهد آورد و شرایط تجریدی کنونی را از بین خواهد برد و حتی متفق خود، یعنی ترکیه را در باز گذاشتن راههای مواصلاتی نفتی متقاعد خواهد ساخت. همچنین با درک اینکه سه کشور ایران، ترکیه و عراق با وجود بحران و تنشهای کنونی در منطقه حاضر به ایجاد شرایط التهابی دیگری نخواهند بود، سرانجام به مذاکره تمایل نشان خواهند داد و شرایط سرد و قهری کنونی نرمتر خواهد شد و در صورت تحقق باب مذاکره با بغداد، امتیازات خاصی را ستانده و باب مذاکرات را بر محور استقلال کردستان
ادامه خواهد داد.
اما ناگفته پیداست که سفر خلوصی آکار، رئیس ستاد نیروهای مسلح ترکیه به ایران و عزیمت یک روزه و هدفمند رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه به ایران در 12 مهر ماه و اصرار برترسیم نقشه راه و تعیین اهداف مشترک راهبردی، همان اندازه که نشان از وقوف دولتهای یادشده به مسائل منطقه دارد، به همان میزان از واقف بودن آنان به تصورات ذهنی و تحلیلی بارزانی و طراحان تشکیل دولت مستقل کردستان حکایت میکند.
دیدگاه تان را بنویسید