یگانگی شخصیتی ترامپ و پداک
استیون پداک؛ داعشی است یا دیوانه؟
فضای جدیدی در دومین دهه قرن 21 بهوجود آمده که افراطگرایی، ماجراجویی و کنشهای فراقدرت را مجاز میشمارد. ترامپ فردی است که از پیشینه حرفهای خود در حوزه رسانه، تبلیغات و حوزههایی که با فرهنگ پاپ جامعه آمریکایی پیوند یافته بهره گرفت و توانست موقعیت خود را در فضای شخصیت خودرأی و معطوف به قدرت بازسازی کند. اگر ترامپ در انتخابات نوامبر 2016 به پیروزی رسید باید علت آن را براساس قالبهای اسطورهای فرهنگ آمریکایی تحلیل کرد که جلوههایی از فراقدرت را منعکس میسازد. چنین تحلیلی را میتوان در ارتباط با حادثه مرگبار اول سپتامبر 2017 به انجام رساند. حادثهای که براساس آن، استیون پداک کارمند سابق اف.بی.آی و دولت فدرال آمریکا در اقدامی مبتنی بر کنش فراقدرت، گروههای اجتماعی را نشانه گرفت. به همانگونهای که ترامپ بیمحابا تلاش دارد تا در ادبیات سیاسی و الگوی تصمیمگیری خود شهروندان و دولتهای دیگر را در فضای فراقانون هدف قرار دهد، استیون پداک چنین اقدامی را علیه شهروندان آمریکایی به انجام رساند.
1. عوامل حقوقی و اجتماعی شکلگیری
حوادث مرگبار در آمریکا
حوادث مرگبار در آمریکا بهعنوان موضوع اجتماعی غیرقابل کنترل تلقی میشود. در تمامی روزهای سال شاهد درگیریهای مسلحانه افرادی هستیم که برای تحقق اهداف اقتصادی یا اجتماعی خود ابزاری جز اسلحه در دسترس خود نمیبینند. در ایالاتمتحده اسلحه در دسترستر از عدالت، قانون و روابط سازمانیافته اجتماعی است. به همین دلیل است که بهرغم کنترل همهجانبه پلیس امنیتی و انتظامی در حوزههای عمومی شهروندی، همواره امکان شکلگیری حوادث مرگبار وجود دارد.
هرگاه حوادث مرگبار شکل میگیرد، برخی از کارگزاران سیاسی و زمامداران درصدد برمیآیند تا قانون تهیه اسلحه را مورد بازبینی قرار دهند. هرگاه موضوع ماهیت تاریخی پیدا میکند و یا اینکه دغدغههای جدیدی ذهنیت سیاسی زمامداران آمریکا را دربرمیگیرد، اصلاح قانون حمل اسلحه به فراموشی سپرده میشود. علت چنین فرآیندی را باید در ذات اندیشه تاریخی و اجتماعی آمریکا جستوجو کرد. در آمریکا همواره اسلحه بخشی از زندگی اجتماعی شهروندان بوده است.
در اولین و دومین دهه قرن 21 شهروندان آمریکایی با تراژدی ناشی از کشتار جمعی توسط شهروندان ماجراجو روبهرو گردیدهاند. واکنش رسانهها به چنین حوادثی همواره این ذهنیت را به وجود آورده است که آیا امکان ملغیسازی متمم دوم قانون اساسی در ایالات متحده درباره آزادی حمل سلاح وجود دارد؟ در پاسخ به چنین پرسشی، رویکردهای مختلفی ارائه گردیده است. برخی اعتقاد دارند که براساس ضرورتهای تاریخی و ساختاری، هیچ مرجعی نمیتواند زمینه محرومسازی گروههای اجتماعی از حمل سلاح را به وجود آورد. آمار منتشرشده درباره قتل با اسلحه نشان میدهد که در سالهای 16-2012 بهطور متوسط 15 هزار نفر در هر سال و در روند درگیریهای خیابانی بر اثر شلیک گلوله کشته شدهاند. آمار یادشده بیانگر آن است که تعداد کشتهشدگان ناشی از قتل با اسلحه در ایالات متحده آمریکا کمتر از 5 در 100 هزار نفر بوده است. طبیعی است که در چنین شرایطی امکان ایجاد فشارهای سیاسی برای نادیدهگرفتن ماده دوم متمم قانون اساسی ایالات متحده کار دشواری خواهد بود.
2. زمینههای سیاسی و کارگزاری
حوادث مرگبار در آمریکا
حوادث مرگبار لاسوگاس توسط استیون پداک در حالی انجام گرفت که نامبرده بهلحاظ شخصیتی و الگوی رفتاری مشابهتهای زیادی با ترامپ دارد. به همانگونهای که ترامپ شخصیتی ناآرام داشته و الگوهای حقارت دوران کودکی خود را در تحقیر و نابودی دیگران جستوجو میکند، استیون پداک نیز در اولین روز سپتامبر 2017 براساس عقدههای روانی مشابهی، شهروندان آمریکایی را بهعنوان «دیگری» و «دشمن» تلقی کرد و بر این اساس روی مردم عادی در فضای کنسرت عمومی آتش گشود. بسیاری از الگوهای رفتاری ترامپ در فضای سیاست بینالملل با نشانههای کنش شخصیتی و رفتاری استیون پداک در حادثه مرگبار اول سپتامبر 2017 لاسوگاس شباهت دارد. چنین نشانههایی در ساختار اجتماعی آمریکا تنوع بیشتری در مقایسه با سایر کشورها دارد. علت آن را باید در انگیزه افراد ماجراجو، جسور، باهوش و ناراضی دانست که همواره در حال کنش انتقامی هستند. کنش انتقامی این افراد فاقد منطق حقوقی، قانونی و عدالت است. به همین دلیل است که با جسات پیوند یافته و به فاجعه انسانی و اجتماعی منجر میشود.
اگر افرادی همانند استیون پداک ظهور پیدا میکنند که به فجایع انسانی و اقدامات مرگبار مبادرت نمایند، علت آن را باید در ویژگیهای شخصیت فراقانونی آمریکایی و قواعد اجتماعی دانست که هنوز انگاره آنارشی را در ذهن شهروند آمریکایی برجسته میسازد. چنین انگارهای منجر به بازتولید دیگری و دشمن در ذهنیت انسان ماجراجوی ناکام آمریکایی میشود. اگر به قدرت برسد همانند دونالد ترامپ در حوزه سیاست بینالملل ایفای نقش میکند، اگر حاشیهای شود همانند استیون پداک علیه شهروندان فاجعه انسانی و اجتماعی میآفریند.یکی از دلایل اصلی رای انتخاباتی ترامپ را میتوان در ارتباط با حمایت وی از آزادی حمل اسلحه دانست. بهطور کلی محافظهکارها و گروههای پوپولیستی آمریکایی حامی اصلی قانون آزادی حمل اسلحه در آمریکا هستند. هرگاه نئولیبرالها تلاش دارند تا محدودیتهای قانونی در برابر آزادی بیحدوحصر حمل و نگهداری اسلحه را در دستورکار قرار دهند، گروههای ذینفوذی وجود دارند که در مقابله با چنین رویکردی واکنش نشان داده و تلاش دارند تا زمینه لازم برای تداوم سنتهای مربوط به نقش اسلحه در زندگی اجتماعی مردم آمریکا را حفظ نمایند. موضوع قانون اسلحه و فرآیندهایی که منجر به شکلگیری حوادث مرگبار در آمریکا میشود را میتوان بخشی از واقعیتهای اجتماعی جامعه آمریکا دانست. ظهور افرادی همانند «استیون پداک» در ایالات متحده امری عادی و تکرارشونده است. در سال 1994 یکی از مأمورین
اف.بی.آی توانست زمینه انفجار در ساختمان مرکزی دولت فدرال در فیلادلفیا را شکل دهد. اقدام استیون پداک در اولین روز اکتبر 2017 بیانگر این واقعیت است که همواره افراد ناراضی دولت فدرال بهویژه آنانی که در ساختهای امنیتی فعالیت دارند، میتوانند عامل اصلی بحرانهای اجتماعی محسوب شود.
3. اندیشه فراقانون جسارتهای
حاشیهایشده در آمریکا
افرادی همانند استیون پداک از این جهت در ساختار سیاسی و اجتماعی ایالات متحده بازتولید میشوند که الگوهای رفتاری برخی از زمامداران همانند ترامپ بر نشانههایی از «کنش فراقدرت» قرار دارد. رویکرد مبتنی بر کنش فراقدرت منجر به جایگزینی فرد بهجای سازمان در نقش گروههای اجتماعی برای تولید قدرت و امنیت میشود. پدیده ترامپ نشان داد که نیروهای سیاسی جدید در قرن 21 میتوانند از فضای حاشیه وارد روند رقابتهای سیاسی شوند. شکلگیری چنین فرآیندهایی بهگونهای اجتنابناپذیر تاثیر خود را بر سیاست اجتماعی و الگوی رفتار افرادی ماجراجو همانند استیون پداک بهجا میگذارد. افرادی همانند ترامپ و استیون پداک عموما دارای ویژگیهای شخصیتی منحصربهفردی هستند. آنان از جسارت، اعتمادبهنفس، تحرک و انگیزه کنش در شرایط رقابتی و فرارقابتی برخوردارند. پوپولیسم فراقدرت را میتوان بهعنوان زیرساختهای ظهور پدیدههایی همانند ترامپ و استیون پداک در جامعه و ساختار سیاسی ایالات متحده دانست. واقعیت آن است که افرادی همانند استیون پداک و ترامپ از تیزهوشی لازم برای نقشیابی سیاسی و جلب افکار عمومی برخوردار هستند. اینگونه افراد بهدلیل تیزهوشی اجتماعی عموما در زمره افرادی قرار دارند که تخیل آنان بسط یافته و نسبت به موقعیت خود رضایت ندارند. به همین دلیل است که از سازوکارهای انتحاری و ریسکپذیر استفاده میکنند. ظهور افرادی همانند ترامپ و استیون پداک بیانگر این واقعیت است که نشانههای مشهودی از افول اخلاق سیاسی و اجتماعی در آمریکا شکل گرفته است. آزادی حمل اسلحه در جامعه آمریکا به مفهوم آن است که شهروندان آمریکایی ساختار داخلی را مبتنی بر نشانههایی از آنارشی تلقی میکنند وگرنه هیچگونه مشابهتی بین «لویاتان هابزی» با «ساخت اجتماعی» آمریکا وجود ندارد. ساخت دولت در هر جامعهای باید عامل کنترل جنگ همه علیه همه باشد. در حالی که الگوی رفتاری ترامپ در سیاست بینالملل و الگوی رفتاری استیون پداک در حوزه اجتماعی آمریکا نشانههای جنگ همه علیه همه را منعکس میسازد.
نتیجهگیری
حادثه اول سپتامبر 2017 لاس وگاس را میتوان نمادی از خشونت، جسارت و کنش گروههای حاشیهایشده آمریکا برای بازیابی حقارتهای شکلگرفته دانست. همواره شخصیت اقتدارگرا به کنشهای فراقانونی متوسل میشود. در این فرآیند هر چهره اجتماعی، گروه شهروندی، نیروی سیاسی و یا کشوری میتواند بهعنوان سوژه امنیتی تلقی شده و در فضای انتقام قرار گیرد. استیون پداک از سازوکارهای مشابهی همانند جسارتهای فروریخته یا برافراشته آمریکایی بهره گرفت و زمینه لازم برای شکلگیری فاجعه انسانی جدیدی را بهوجود آورد.
اگرچه چنین اقداماتی همواره در آمریکا اتفاق میافتد اما حادثه مرگبار اول سپتامبر 2017 را باید نماد ویژهای از جسارت، خشونت و کنش علیه شهروندانی دانست که استیون پداک با الهام از فضای عمومی کنش فراقانونی سیاست و قدرت در آمریکا به آن مبادرت کرده است. اگرچه تاکنون برخی از ایالتهای آمریکا همانند شیکاگو بیشترین میزان قتل را در آمریکا دارا میباشند. بهطور مثال، قتل در دیترویت 2 برابر کالیفرنیا و 5 برابر نیویورک میباشد. در چنین مناطقی، ضرورت دفاع از خود در شرایط تهدیدات فردی، اجتماعی و گروهی افزایش پیدا میکند. به همین دلیل است که جامعه آمریکایی تمایل چندانی به نادیده گرفتن قانون مربوط به آزادیهای فردی برای حمل سلاح را نخواهد داشت. اندیشه حفظ حقوق حمل اسلحه در آمریکا براساس این اندیشه شکل گرفته و ادامه مییابد که اسلحه میتواند روح سلحشوری و اسطورهای را در جامعه حفظ نماید. براساس چنین نگرشی، هر شهروند بخشی از ساختار دفاعی و امنیتی آمریکا خواهد شد. جامعهای که بدون نمادهای قدرت باشد، در کوتاهمدت اصالت خود را از دست خواهد داد. بسیاری از لابیهای آمریکایی بر این اعتقادند که انسجام اجتماعی و امنیت ملی آمریکا در شرایطی حفظ میشود که نیروهای اجتماعی نمادی از اقتدار دولت تلقی شوند. نتیجه طبیعی چنین شرایطی را باید اعاده حوادث مرگباری دانست که در جامعه آمریکا تکرار خواهد شد. اگر نقشیابی گروههای جسور، تیزهوش و ناراضی در فضای ساختاری آمریکا منجر به ظهور افرادی همانند دونالد ترامپ میشود، طبیعی است که افراد تیزهوش و جسوری که در وضعیت ناکامی قرار گرفتهاند، به اقدامات خشونتآمیز مبادرت میکنند. اگر ترامپ به خود اجازه میدهد که در مجمع عمومی سازمان ملل به هویت ساختاری سایر کشورها توهین کند و آنان را تهدید به کاربرد خشونت نماید، طبیعی است که 10 روز بعد از چنین تاریخی استیون پداک نمادهای خشونت فراقانونی را علیه شهروندان آمریکایی بهکار میگیرد.
الگوی خشونت و سیاست تهاجمی آمریکا ماهیت معماگونه پیدا کرده است. تا زمانی که رهبران سیاسی آمریکا علیه سایر کشورها به اقدامات فراقانونی مبادرت میکنند، طبیعی است که افرادی همانند استیون پداک از چنین سازوکارهایی برای خشونت و ایجاد حوادث مرگبار علیه شهروندان آمریکایی بهره خواهند گرفت. الگوی کنش اجتماعی، سیاسی و راهبردی یکسان است. صرفا سوژهها تفاوت پیدا میکنند. تا زمانی که رهبران سیاسی آمریکا همانند ترامپ از سازوکارهای کنش فراقانونی و الگوی تهاجم گفتاری علیه سایر کشورها بهره میگیرند، واکنش طبیعی چنین وضعیتی را باید در داخل آمریکا و در اقدام افرادی همانند استیون پداک جستوجو کرد که شهروندان و گروههای اجتماعی را در فضای کنش غیرقانونی هدف عقدههای درونی و جسارت کنش تهاجمی خود قرار خواهند داد.
دیدگاه تان را بنویسید