اقدامات تازه محمد بن سلمان از او چهرهای شبیه محمدرضا پهلوی ساخته که به دنبال غربیکردن جامعه بود
پهلوی دوم
یادداشت حسن هانی زاده در هفته نامه مثلث
سرکوبهای صورتگرفته در عربستان، سرکوب و کشتار مردم یمن، مناقشات عربستان و قطر و دخالت تخریبی این کشور در سوریه و عراق، موجب شده نظام حاکم در عربستان دچار انزوای سیاسی شود، پیشبینی تحلیلگران غربی این است که عربستان سعودی ممکن است با یک خیزش غیرقابل کنترل مواجه شود، بنابراین به محمدبن سلمان پیشنهاد کردند که قبل از بروز و ظهور یک خیزش مردمی دست به انجام اصلاحات اساسی در پیکره اجتماعی و حاکمیت عربستان بزند که نخستین گام، طرح موسوم به 2030 است که از سوی محمدبن سلمان ولیعهد عربستان ارائه شده است. براساس این طرح تا سال 2030 عربستان باید به سمت مدرنیزه کردن ساختار اجتماعی حرکت کند و در این مسیر اصلاحات اقتصادی و فرهنگی خواهد داشت.
بنابراین اصلاحات مورد ادعای محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان در چارچوب طرح موسوم به 2030 قابل تجزیه و تحلیل است. همانطور که اشاره شد این طرح توسط کارشناسان آمریکایی و غربی برای مدرنیزه کردن جامعه سنتی عربستان سعودی ارائه شده که قطعا به دوقطبی شدن عربستان منجر خواهد شد. زمانی که پادشاه عربستان، سلمان بنعبدالعزیز به قدرت رسید، فرزند وی محمد بن سلمان، به صورتی جهشی و با کمک ایالات متحده آمریکا اهرمهای قدرت را در دست گرفت. برکناری محمد بن نایف از سمت ولیعهدی عربستان و جانشینی محمدبن سلمان نیز در چارچوب طرح 2030 قابل تجزیه و تحلیل است. بنابراین محمد بن سلمان برای تهیه مقدمات تسلط بر ارکان قدرت طرح خود را به سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان تحمیل کرد. در این طرح حرکت به سمت مدرنیزه کردن جامعه عربستان، کاهش نفوذ علمای وهابی، حرکت به سمت دادن آزادیهای فردی و مشارکت زنان در ساختارهای قدرت بخشی از موارد ذکر شده است. از آنجایی که عربستان سعودی در طول 6 سال گذشته در سه حوزه داخلی، منطقهای و بینالمللی دچار انزوای سیاسی شده است، بنابراین قدرتهای فرامنطقهای طرح یک گام به جلو و یک گام به عقب را به محمد بن سلمان ارائه دادند. در حوزه داخلی عربستان با یک سلسله چالشهای اجتماعی و اقتصادی مواجه است. کاهش یکصد میلیارد دلاری بودجه عربستان به دلیل ماجراجوییهای محمدبن سلمان، آسیبهای اقتصادی و خدماتی شدیدی به جامعه عربستان وارد ساخت. افزایش نرخ بیکاری، توقف طرحهای کلان عمرانی، کاهش شدید یارانهها و افزایش موج نارضایتیها، جامعه سنتی عربستان را وارد یک چالش جدی کرد. در عرصه منطقهای، اختلافات شدید عربستان با ایران و قطر، حمله وحشیانه عربستان به مردم یمن و نقش تخریبی عربستان در سوریه و عراق به انزوای منطقهای این کشور منجر شد. در عرصههای بینالمللی، فشار نهادهای حقوق بشر به حاکمیت عربستان به دلیل کشتار بیرحمانه مردم یمن و تشکیل یک کمیته حقیقتیاب برای بررسی ابعاد جنایات عربستان علیه مردم یمن، مقامات رژیم سعودی را بهشدت دچار وحشت کرد. مجموعه این تحولات که به نوعی یک گام به عقب تلقی میشود موجب شد که محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان طرح آزادی رانندگان زنان را ارائه دهد. با وجودی که رانندگی زنان در همه جوامع بشری بیش از 80 سال است که به یک امر بدیهی تبدیل شده اما عربستان تنها کشوری است که حق رانندگی را از زنان گرفته است. بنابراین محمد بن سلمان، بهرغم نامناسب بودن جامعه سنتی عربستان، موضوع آزادی رانندگی زنان را در دستورکار قرار داد. رسانههای داخلی و غربی نیز این اقدام را گامی به جلو برای مدرنیزه کردن جامعه سنتی عربستان تلقی کردند. این امر حساسیتهای زیادی در درون جامعه عربستان ایجاد کرده است. به همین دلیل موج مخالفتها از سوی علمای وهابی عربستان آغاز شد که این امر دوقطبی شدن جامعه عربستان را بهدنبال داشت. در نتیجه 35 تن از علمای برجسته عربستان از جمله سلمان العوده یکی از تاثیرگذارترین علمای وهابی، عبدالعزیز الطریفی، از اساتید دانشگاه و وزیر سابق اطلاعرسانی عربستان و دهها تن دیگر بازداشت و روانه زندان شدند. طبیعی است که این شخصیتهای وهابی هواداران زیادی در جامعه سنتی عربستان دارند و این امر صفآرایی جدیدی در جامعه عربستان بهوجود آورده است. اما بن سلمان، ولیعهد عربستان با بهرهگیری از یکصد شبکه ماهوارهای فعال تلاش کرد تا فرمان آزادی رانندگی برای زنان را با عنوان یک اقدام انسانی برای دادن حقوق فردی به جامعه عربستان جلوه دهد. بنابراین طرح 2030 عربستان یک گام به جلو و یک گام به عقب ارزیابی میشود که به نظر میرسد عربستان و شخص محمد بن سلمان نخواهد توانست تا سال 2030 به شاخصهای هدفگذاری شده غرب برای جامعه عربستان دست پیدا کند. زیرا آزادی رانندگی، فتوای زنان و ورود زنان به مراکز ورزشی با مخالفت شدید علمای وهابی مواجه شده است و حتی گزارشهای دریافتی نشان میدهد که برخی زنان سعودی که وارد مراکز ورزشی شدهاند از سوی افراد وهابی تندرو مورد حمله فیزیکی قرار گرفتند.
در تجزیه و تحلیل طرح 2030 محمد بن سلمان میتوان به چند شاخص مهم اجتماعی و سیاسی درون حاکمیت عربستان اشاره کرد؛ نخست اینکه طرح 2030 را میتوان مشابه طرحهای ظاهری و شکلی رژیم شاه سابق ایران دانست. زیرا در آن زمان، شاه ایران برای راضیکردن قدرتهای فرامنطقهای دست به یک سلسله اصلاحات شکلی و ظاهری زد که طبیعی است این اصلاحات ظاهری از آنجایی که بدون فرهنگسازی صورت گرفت، به سرنگونی شاه ایران منجر شد. در مصر نیز انور سادات، رئیسجمهور اسبق این کشور، تحت تاثیر هنری کسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا دست به یک سلسله اصلاحات سیاسی، نظامی و فرهنگی زد که منجر به ترور وی شد. بنابراین عربستان محکوم به یک سلسله رفتارهای متناقض در درون جامعه سعودی است؛ از یک سو نسل جدید عربستان رفتارهای خشک دینی علمای وهابی را برنمیتابد و از سوی دیگر بافت دینی عربستان اجازه مدرنیزه کردن این کشور را به محمدبن سلمان نمیدهد. در نتیجه به نظر میرسد که در آینده نوعی تقابل فیزیکی میان دو طیف مدرنیزهخواه و سنتگرای عربستان ایجاد شود و جنگ داخلی در انتظار رژیم آلسعود
خواهد بود. همچنین به نظر میرسد که آمریکا در آینده از سلمان بن عبدالعزیز و محمد بن سلمان، عبور کرده و چهرههای جدیدی را از درون حاکمیت عربستان در راس قدرت قرار خواهد داد. یعنی اتفاقی که برای مصر و تونس پس از حوادث سال 2011 و انتقال قدرت به شخصیتهای لیبرال در تونس و نظامیان در مصر شاهد بودیم در انتظار حاکمیت عربستان است. تصور تحلیلگران غربی این است که ایالات متحده آمریکا از سلمان بنعبدالعزیز و محمدبن سلمان بهعنوان دو محلل برای عبور از دره عمیق سنت به مدرنیته استفاده خواهند کرد و سپس عربستان پس از یک سلسله بحرانهای داخلی با چهرههای جدید حاکمیتی مواجه خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید