محمد بن سلمان چه نقشهای برای روحانیون محافظهکار عربستان دارد؟
نو وهابیت
محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی در عربستان توفان بر پا کرده است که بسیاری، این توفان را مقدمهچینی برای نشستن بر کرسی پادشاهی به جای پدرش ارزیابی میکنند. روز شنبه ۱۳ آبان ماه ۱۱ شاهزاده سعودی، ۴ وزیر و دهها وزیر سابق در این کشور از جمله «ولیدبنطلال» ثروتمندترین مرد جهان عرب، «فرمانده گارد ملی» و «وزیر اقتصاد» در راستای کمپین مبارزه با فساد که از سوی ملکسلمان راه افتاده دستگیر شدند. همچنین برخی از علمای وهابی نیز در این سیر تحولات بازداشت شدند که به گفته برخی تحلیلگران این گونه اقدامات ممکن است زمینهساز یک کودتای خزنده علیه دستگاه حاکمیتی آل سعود در آینده شود.

مثلث/ عارف بیژن/کارشناس مسائل منطقه
در شامگاه شنبه 4 نوامبر 2017 (13 آبان 1396) کمیته مبارزه با فساد، تعداد زیادی از شاهزادگان، وزرا و سرمایهگذاران بزرگ سعودی را دستگیر کرد. کمیته عالی مبارزه با فساد با فرمان ملک سلمان بن عبدالعزیز و ریاست شاهزاده محمدبنسلمان تشکیل شد و تنها یک روز بعد از این فرمان، محمد بنسلمان افرادی همچون ولید بن حلال بزرگترین سرمایهدار عرب در غرب آسیا، متعب بن عبدالله فرمانده سابق گارد ملی عربستان و ترکی بن عبدالله حاکم سابق ریاض به همراه تعدادی دیگر را در هتل ریتز کارلتون که قبل از 4 نوامبر، میزبان دونالدترامپ، رئیسجمهور آمریکا و بسیاری از میهمانان خارجی ریاض بوده را بازداشت کرده است. در واقع این اقدام در تاریخ مدرن عربستان سعودی بیسابقه است و میتوان آن را نقطه عطفی برای تحکیم قدرت محمد بنسلمان برای آینده این کشور در نظر گرفت؛ امری که در رسانههای رسمی و دولتی عربستان بدان پرداخته نشد، اما شورایعالی روحانیون در بیانیهای اعلام کرد که این وظیفه اسلامی است که با فساد مبارزه کنند. از یکسو، بسیاری از مقامات کنونی عربستان و حتی پادشاه این کشور اعلام کردند که این فرمان، در چارچوب تلاش برای استحکام کشور قانونمدار بر پایه معیارهای بینالمللی و فعالسازی قوانین مبارزه با فساد صادر شده است. محمد الجرعان، وزیر دارایی سعودی بعد از این اقدام در قبال دستگیریها اعلام داشت که فعالیت کمیته مبارزه با فساد در چارچوب تضمین حقوق کشور و حمایت از اموال عمومی است. او تاکید کرد که اینگونه تصمیمها میتواند باعث افزایش اعتماد فعالان در حوزه بازرگانی و سرمایهگذاری در پادشاهی سعودی شود. از سوی دیگر مسالهای که مطرح است اینکه آیا فسادها بعد از روی کار آمدن ولیعهد جدید بروز و ظهور پیدا کرده یا پیش از این نیز فسادهایی صورت گرفته است. سوالاتی که مطرح است اینکه اهداف و ابعاد پشت پرده این بازداشتها و تغییرات چیست؟ بازداشت برخی از روحانیون وهابی چه تاثیری بر نگاه عربستان به داعش و القاعده که به نحوی آبشخور وهابیت هستند، خواهد داشت؟ باتوجه به اقدامات صورت گرفته از سوی پادشاه و ولیعهد عربستان، به نظر میرسد برای پاسخ به این سوالات میتوان سه محور اصلی که شامل اجرای سند چشمانداز 2030، تحکیم قدرت ولیعهد برای جانشینی و همینطور سیاست منطقهای محمد بنسلمان است را برشمرد، که به قرار زیر است:
اجرای سند چشمانداز 2030
یکی از مهمترین اقدامات در عربستان در طول حاکمیت خاندان آلسعود را میتوان پیشنهاد ملک سلمان در ژوئن 2016 در خصوص برنامه اصلاحات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دانست. در ورای این برنامه، ملک سلمان بهدنبال بازسازی اقتصادی یعنی کاهش وابستگی به نفت و فضای باز اجتماعی برای زنان و جوانان بود.
آنچه این برنامه را مهم جلوه میدهد، مخالفت با بسیاری از موازین سنتی عربستان است. در این رابطه بسیاری از روحانیون محافظهکار و سنتی با این برنامه مخالفت کردند و آن را بر خلاف اقدامات سالهای گذشته عربستان میدانستند. اگرچه درگیری با روحانیون محافظهکار در دهه 1960 پس از افتتاح یک مدرسه برای دختران در ریاض و زمانی که پادشاه اولین ایستگاه تلویزیونی در عربستان را در سال 1965 افتتاح کرد، شروع شد، اما در دهه اخیر پس از مرگ شاه عبدالله در سال 2015، اصلاحات با اجازه دادن به زنان برای حضور در شورای مشورتی و وارد شدن به بازار کار بهعنوان وکیل، بانکدار و فروشندگان به اوج خود رسید. همچنین محمد بنسلمان بیان داشت که تا سال 2018، 5درصد از سهام شرکت نفت دولتی آرامکو را به بخش خصوصی واگذار کند و از درآمد بیش از 100 میلیارد دلار حاصل از این واگذاری، نیمیاز آن را برای بخش صنعت و خصوصی کشور و بخش دیگر را در سرمایهگذاری خارجی استفاده خواهد کرد. در این راستا بسیاری از مخالفین داخلی سلمان، کاهش ذخایر خارجی 4 ماهه نخست امسال را تا 36 میلیارد دلار برآورد کردهاند و معتقدند درگیریهای این کشور در عینحالکه هزینههای زیادی داشته، باعث شده ریاض میلیاردها دلار در ماه از خزانه خارج کند. در همین راستا میتوان یکی از اهداف سلمان برای دستگیری این افراد را چشم طمع به ثروتهای بادآورده آنان دانست. در واقع بنسلمان دستور داده که حدود 2تریلیون ریال از اموال شاهزادگان و وزرا را به حساب شخصیاش انتقال بدهند که این امر میتواند بخشی از این هزینهها را جبران کند. بهعنوان مثال میتوان به بازداشت ولید بن طلال که در کمپانیهای بزرگ بینالمللی از جمله «نیزوکورپ»، «سیتی گروپ» و «توئیتر» سهامدار عمده است اشاره کرد.
بن طلال صاحب چندین شبکه ماهوارهای است که بینندگانی در سرتاسر جهان عرب دارند. او با 18 میلیارد دلار دارایی، چهلوپنجمین فرد ثروتمند فهرست 2017 فوربس از ثروتمندترین اشخاص جهان بود. او همچنین یکی از مخالفینترامپ بود و در زمان انتخابات او را «ننگی برای آمریکا» خواند. فساد مالی و اداری در عربستان در طول قریب به یک قرن حاکمیت خاندان سعودی، در این کشور نهادینه شده و هر فسادی که وجود دارد، نه شخصی بلکه سیستماتیک بوده و بخشی از شاهزادگان در آن دست داشته و دارند. به همین دلیل بنسلمان ورای متهم کردن شاهزادگان و وزرا به فساد مالی بهدنبال بسط سیطره خود بر اموال نجومیآنها است.
با اعمال چنین فرمانی، ولیعهد 32 ساله بهدنبال جذب سرمایهگذاری خارجی بیشتر و بهبود شهرت کشور بهعنوان مکانی برای انجام تجارت بوده است. این بخشی از تلاش بزرگتر برای تنوع بخشیدن به اقتصاد دور از وابستگی به درآمد نفت است. بحث اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، بسیاری از سعودیها بهخصوص محافظهکاران را سردرگم و عصبانی کرده است. در این راستا، بنسلمان طی کنفرانسی در اواخر اکتبر به گروهی از سرمایهگذاران گفت: «او تلاش میکند تا عربستان را به اسلام میانهرو برگرداند.» او تاکید کرد که 70درصد از سعودیها زیر 30 سال هستند و قول داد دیگر زندگی خود را تحت ایدههای افراطیگرایی سپری نکند. او طرحی بلندپروازانه (طرح نئوم) برای یک منطقه اقتصادی جدید در دریای سرخ نزدیک اردن و مصر پیشنهاد کرد. اما برخی معتقدند که تغییر زیاد با سرعت بالا نتیجه معکوس خواهد داد. در این راستا، کلارنس رودریگز که 12 سال بهعنوان خبرنگار خارجی فرانسه در ریاض بود بیان داشت که عربستان به دلیل کاهش قیمت نفت در بحران است و این امر خود را تحت فشار تنوع بخشیدن به اقتصاد که مستلزم اصلاحات اجتماعی شامل زنان و جوانان است، یافته است.
برخی حرکتهای اخیر برای تغییر وضعیت زنان، بخشهایی از جمعیت محافظهکار را نگران کرده است. سنتگرایان به این تغییر سریع عادت ندارند و بسیاری از آنها میترسند چون مسائل برای آنها خیلی سریع حرکت میکند. برخی معتقدند بنسلمان با برخی اصلاحات، قانون شریعت اسلامی را نقض میکند و باید به زندان برود. به همین دلیل بسیاری سعی میکنند خوشبین باشند تا مسیر اصلاحات به خوبی طی شود، زیرا اگر اصلاحات شکست بخورد وضعیت جامعه عربستان به هم میخورد و خطرات بیشتری نسبت به قبل بهدنبال دارد.
از سوی دیگر محمد بنسلمان بهدنبال تضعیف تشکیلات مذهبی و تبدیل آنها به کارمندان ساده دولت است؛ زیرا در راستای آن میتواند به زنان حقوق و آزادی بیشتری بدهد. اجازه دادن به زنان برای رانندگی و حضور در مسابقات ورزشی با خانوادههایشان برای کسب محبوبیت داخلی نیز قابلتصور است. در واقع در نگاه بنسلمان ملاحظات اقتصادی عامل کلیدی در تصمیمگیری برای اجازه دادن به زنان سعودی است. بهطور میانگین اگر 10میلیون زن حق رانندگی داشته باشند و اگر تنها بخشی از آنان خودرو بخرند، مسائلی چون بیمه و مسائل مربوط به خودرو باعث تحریک اقتصاد راکد عربستان میشود. همینطور کاهش در هزینه استخدام راننده خارجی برای زنان را بهدنبال دارد.
در نهایت میتوان اقدامات اجرای سند چشمانداز 2030 و آغاز اجرای گسترده در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در عربستان را در چارچوب این اقدامات تبیین کرد. در واقع سلمان بهدنبال آن است تا پس از تکیهزدن بر کرسی قدرت، با مشکلاتی که ممکن است ارکان حکومت وی را به لرزه درآورد، مواجه نشود. به همین دلیل مبارزه با موانع احتمالی در برابر خود را از مدتها پیش کلید زده است. در این میان مشخص است که صاحبان قدرت و ثروت از جمله برخی شاهزادگان و وزرای سابق و کنونی بزرگترین تهدید برای بنسلمان محسوب میشوند و بسیاری پیشبینی میکنند با سرکوب مخالفان داخلی و کسب مشروعیت نزد افکار عمومی، پادشاه ملک سلمان به زودی به نفع محمد بنسلمان به منظور کسب حمایت بیشتر از جامعه بینالمللی برای برنامه اصلاحات بلندپروازانهاش وترویج یک مدل سکولار از جامعه کنار بکشد.
مبارزه با فساد برای تثبیت قدرت
یکی دیگر از اهداف مهم پشت پرده محمد بنسلمان برای دستگیری شاهزادهها و وزرا، بحث تصاحب قدرت مطلق در عربستان است. در واقع مقیاس دستگیریها بهگونهای طراحی شده است که بتواند جانشینی نهایی ولیعهد برای پادشاهی را هموار سازد. ملک سلمان بهعنوان رهبری که برای دههها در قدرت باقی میماند، سعی میکند موانع جدی این امر را از سر راه بردارد. در واقع بحث قدرت را باید از سال 2015 که ملک سلمان بهعنوان پادشاه عربستان بر مسند قدرت نشست بررسی کرد. دلیل این امر آن است که انتقال پادشاهی از پدر به پسر تا قبل از ملک سلمان وجود نداشت و این گام بزرگی در ساختار سیاسی عربستان به شمار میرود. اگرچه کودتای نرم برای جانشینی محمد بنسلمان برای ولیعهدی به صورت قانونی یعنی تایید 31 نفر از 34 نفر از اعضای شورای وفاداری انجام شد، اما بنسلمان بایستی برای تحکیم و تثبیت جایگاه خود تمامی رقبای مخالف خود را از میان برمیداشت.
بنابراین یکی از دلایل برکناری شاهزاده متعصب بن عبدالله پسر پادشاه قبلی عربستان از ریاست گارد ملی به این خاطر بود که او در این سمت به نیروی قدرتمند و معتبری برای حفاظت از خانواده حاکم آلسعود و بهخصوص مکانهای مقدس در مکه و اماکن نفت و گاز تبدیل شده بود. شاهزاده متعصب یک بار مدعی تاج و تخت شد و اخراج او بهعنوان ریاست گارد ملی در کنار یکی از قدرتمندترین رقبایش که قدرت عظیمیرا در کمتر از سه سال از زمان پدرش ملک سلمان به دست آورده بود، سنگین بود. بنابراین هدف بنسلمان از این بازداشتها ادامه یکپارچهسازی دستگاه سعودی است و او بهدنبال ایجاد وحدت بین علمای وهابیت و خاندان سلطنتی نیست، بلکه بهدنبال یکپارچهسازی پادشاهی سعودی به نفع خود است تا با خالی کردن میدان از رقبای احتمالی، تمام قدرت را در دستان خود قرار دهد.
سیاست بنسلمان نسبت به منطقه
هدف دیگر بنسلمان از بازداشت گسترده شاهزادهها و مقامات بلندپایه عربستان را باید در سیاست تهاجمیسلمان در منطقه خاورمیانه مورد بررسی قرار داد. اگرچه او یک جوان مخالف محافظهکاری است که باعث سورپرایز بسیاری از سعودیها شده، اما یک نگرانی عمیق برای بسیاری از همسایگان آن وجود دارد. در واقع انگیزه سلمان از سند چشمانداز 2030 تبدیل کردن عربستان به یک بازیگرمحوری در خارج از کشور بهخصوص غرب آسیا است. انگیزه او به دو عامل برمیگردد: اول؛ فرض بر عهده گرفتن نقش رهبری جهان عرب که از بهار عربی 2011، مصر این جایگاه را از دست داده است. دوم، مقابله با چالشهای روبه گسترش مسلمانان شیعه به رهبری ایران. در واقع عربستان بیان میکند که مداخله در جنگ داخلی یمن، در پاسخ به حمایت ایرانیها از حوثیهای شیعه در این کشور بود. بسیاری از مقامات و مخالفان بنسلمان معتقدند جنگ در یمن که بنسلمان شروع کننده آن بود خسارات زیادی به عربستان وارد کرده و هزینههای میلیاردی صرف آن شده است، اما در مقابل هیچ پیروزی چشمگیری در آن نداشته و بر عکس باعث تهدید امنیت داخلی عربستان شده که نمونه آن پرتاب موشک انصارالله یمن به فروشگاه عربستان در چند روز پیش بوده است.
در بعد منطقهای و بینالمللی میتوان چند فاکتور مهم را از بازداشتها و تغییرات در پادشاهی عربستان سعودی ذکر کرد که عبارت است از: «1) تغییر چهره عربستان در ذهن غرب از چهرهای که نمایانگر ترویج افراطگرایی اسلامی است.
2) آشکار کردن و نزدیک شدن روابط عربستان و اسرائیل
3) جنگ در یمن و مشکلات فراوان برای سودان که نیروی زمینی سعودی در جنگ با یمن را تشکیل میدهند.
4) اختلاف بین عربستان و قطر و فشار رسانهای قطر به عربستان در قبال جنگ یمن
5) فشار افکار عمومی در جامعه بینالملل در خصوص حملات عربستان در یمن و فروش سلاح به این کشور
6) جلوگیری از نفوذ حزب الله و فشار برای عدم کمک به انصارالله یمن.
نکته پایانی این است که هر چقدر بنسلمان بهدنبال اصلاحات اقتصادی و اجتماعی باشد و در راستای آن بخواهد روحانیون محافظهکار را به سمت میانهروی بکشاند، اما بخشهایی از جامعه عربستان همیشه دارای یک گرایش محافظهکارانه هستند.
آنچه میتوان از روند دستگیریها و بازداشتها متصور بود این است که همچنان این امر ادامه خواهد داشت تا بنسلمان به آن امنیت خاطر کافی و لازم برای رسیدن به تخت پادشاهی برسد. با تغییرات اساسی که بعد از سفر ترامپ به این کشور صورت گرفت، بنسلمان برای مقابله با اعتراضها و دورکردن مخالفت مقامات سعودی اقدام به بازداشتها کرد تا به بهانه مبارزه با فساد مالی جایگاه خود را مستحکمتر و برنامههای خود را عملیاتی کند.
در پاسخ به سوال آخر که دستگیری برخی روحانیون وهابی چه تاثیری بر نگاه عربستان به داعش و القاعده خواهد داشت؟ بایستی بیان داشت که محمد بنسلمان به وهابیت در داخل و بیرون عربستان نگاه متفاوت دارد. در داخل، بنسلمان در راستای تثبیت خود در قدرت و زمینهسازی پادشاهی خود میکوشد تا وهابیت مطلوب خود را سامان دهد.
اگرچه وهابیت هنوز در ساختار سیاست داخلی این کشور ریشههای مستحکمیدارد اما به نظر میرسد تلاش ولیعهد تغییر ذهنیت جامعه عربستان از یک دیدگاه سنتی-قبیلهای و بسته به یک جامعه توسعهخواه-ملیگرا و باز برای رسیدن به یک وهابیت نوین باشد و در این راستا سعی دارد وهابیت تندروی سنتی را بهعنوان منبع مشروعیت محدود کند و آن را در حد یک مذهب شخصی تقلیل دهد. اما در مساله داعش و القاعده که به نحوی آبشخور وهابیت و سلفی گری هستند نگاه بنسلمان فرق میکند. به این دلیل که در وهابیت خارج از عربستان نگاه آمریکا دخیل است و اینها را ابزاری برای مقابله با دشمنان منطقهای بهخصوص ایران، حزبالله و انصارالله میداند، بنابراین به نظر میرسد همچنان از آنها حمایت مالی و تسلیحاتی بکند.
دیدگاه تان را بنویسید