احتمال کوچ دادن تروریستها به لبنان وجود دارد
مخاطرات جنگ مستقیم برای عربستان زیاد است
نصرتالله تاجیک در مثلث نوشت:
پسلرزههای دوران پساداعش در خاورمیانه آغاز شده است؛ دورانی که به دوران مابعد باخت عربستان به ایران در سیاست خاورمیانهایاش گره خورده است. این دو مولفه یعنی پساداعش و باخت سیاستهای منطقهای ریاض در مقابل تهران، شرایط بسیار مبهمی را برای کل منطقه و کشورهای تاثیرگذار فراهم کرده است. به نظر میآید که درون منطقه کشورهایی مانند ایران و عربستان هر کدام دارای کارتهایی برای بازی هستند و تلاش میکنند که برای تثبیت موقعیت خود از این کارتها به نحو مطلوب استفاده کنند. در مقابل از سوی کشورهای برونمنطقهای نیز سلسله اقداماتی در حال پیگیری است و آنها منطقه را به حال خود رها نکردهاند. مجموعه اقدامات کشورهای فرامنطقهای و منطقهای را باید در یک ماتریس چند در چند قرار داد تا حالتهای مختلف را بتوان مورد بررسی قرار داد. دراینمیان اخیرا از سوی کشورهای فرامنطقهای همچون ایالات متحده آمریکا و روسیه تحرکاتی را شاهد هستیم که بر تحولات آینده منطقه تاثیرگذار خواهد بود؛ از یک سو در «آستانه هفت» شاهد تلاش روسها برای برگزاری اجلاسی قویتر در خصوص سوریه بودیم و احتمالا اجلاس بعدی در سوچی روسیه برگزار شود؛ از سوی دیگر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در حاشیه اجلاس اپک در ویتنام گفتوگوهایی راجع به مسائل منطقه داشتند. به نظر میآید که از یک طرف روسها در حال پیگیری سلسله اقداماتی در صحنه سیاسی منطقه هستند و در مقابل آمریکا، سلسله اقداماتی را در رابطه با داعش و تسلیح گروههای نزدیک به خود در سوریه انجام میدهد. بهدنبال رایزنی روسایجمهوری آمریکا و روسیه در حاشیه اپک، اینگونه به نظر میرسد طرفین به تفاهماتی رسیدهاند که برای آینده منطقه بسیار مهم است و اجلاس آینده سوچی در تعیین سهم هر یک از طرفها از کیک خاورمیانه بسیار موثر خواهد بود.در این فضا، ما اخیرا شاهد شدتگرفتن تنشهای درونمنطقهای هستیم؛ از یکسو بهدنبال پرتاب موشک انصارالله به ریاض، عدهای مدعی شدهاند که موشک متعلق به ایران بوده و از دیگر سو هفته گذشته سعد حریری، نخستوزیر لبنان پس از سفر غیرمنتظرهای که به ریاض داشت از سمت خود استعفا داده و اتهاماتی را نیز علیه ایران و حزبالله مطرح کرد. پس از این تحولات برخی معتقدند که شاید در آینده در منطقه شاهد درگیریهای نظامی مستقیم میان تهران و ریاض و یا نیابتی در لبنان باشیم. با در کنار هم قراردادن شرایط موجود در این فضا به نظر نمیآید که عربستان به جنگ مستقیم با ایران به هر دلیلی مبادرت کند؛ زیرا مخاطرات جنگ مستقیم برای عربستان و منطقه خیلی زیاد است و ظرفیت چنین اقدامی برای ریاض وجود ندارد. ایران، کشوری است که هشتسال جنگ تحمیلی عراق زمان صدام را از سر گذرانده و بعید است عربستان اینگونه تصور کند که با یکسری تجهیزات بتواند از جنگ مستقیم با ایران پیروز خارج شود. یعنی هرچقدر هم تبحر داشته باشند و از سوی صهیونیستها تشویق شوند اما باتوجه به توانمندیهای این کشور و مشکلات و مسائلی که ریاض با آنروبهروست، این ظرفیت در عربستان وجود ندارد که وارد یک جنگ دیگر شود. عربستان حتی نتوانسته طی سه سال گذشته از جنگ با یمن پیروز بیرون بیاید. بنابراین عقل حکم میکند عربستان بهدنبال آرامش خارجی باشد تا بتواند مشکلات داخلی را سروسامان دهد و در این شرایط، سناریوی جنگ مستقیم خیلی قابل تصور نیست.
دراینبین شاید گزینه جنگ نیابتی بیشتر قابلبررسی باشد و عربستان بهجای رودررویی مستقیم به سمت رودررویی غیرمستقیم حرکت کند. در این حالت، سناریوهای مختلفی را میتوان مطرح کرد؛ در یک حالت ممکن است که عربستان صحنه داخلی لبنان را با ایجاد درگیری میان نیروهای شیعه و سنی بههم بریزد که این گزینه به نظر من بعید است زیرا مردم لبنان اوضاع سوریه را از نزدیک رصد میکنند بنابراین با حکمت و درایت وارد درگیری با یکدیگر نخواهند شد.
در حالت دیگر شاید عربستان و متحدانش، تروریستهای وارداتی را در کشوری همچون لبنان فعال کنند. یعنی مانند حالتی که در سوریه شاهد بودیم؛ در آنجا نیز ابتدا جنگ داخلی کلید زده شد و سپس تروریسم وارداتی، صحنه را بهدست گرفت. به این نکته باید توجه کرد که گزینه کوچ تروریسم به سمت لبنان شاید بیش از دیگر گزینهها قابل بررسی و محتمل باشد چراکه حدود دو ماه پیش حزبالله با برخی گروهها از جمله جبههالنصره تفاهماتی داشت که از شمال لبنان به شرق سوریه بروند ولی آمریکا مانع شد. به نظر میرسد که جلوگیری از حرکت جبههالنصره به این منظور بوده که شاید روزی از آنها نیز سوءاستفاده شود. یکی دیگر از سناریوهایی که در خصوص جنگ نیابتی در لبنان مطرح است حمله رژیمصهیونیستی به این کشور برای تضعیف قدرت حزبالله است که البته با موضعگیری اخیر رژیم اسرائیل بعید به نظر میآید آنها نسبت به چنین اقدامی مبادرت ورزند. درواقع اسرائیلیها ابراز آمادگی کردهاند که هرگونه کمک اطلاعاتی و مشورتی در اختیار عربستان خواهند گذاشت که این بدان مفهوم است که اسرائیل ظرفیت و صلاحدید را در این مقطع ندارد که مانند سال ۲۰۰۶ بخواهد حملهای به لبنان داشته باشد ضمن اینکه نتیجه جنگ قبلی را در نیز در کارنامه خود دارد. بنابراین این سناریو که جنگ نیابتی در لبنان شکل بگیرد تا حدودی از جنگ مستقیم محتملتر است ولی بازهم گزینه خیلی قابل بحث و توجهی نیست. درحقیقت اگر نگاه واقعگرایانهای به شرایط منطقه داشته باشیم گزینه جنگ بهطور کلی بعید به نظر میرسد. اقدامات و اظهارنظرهایی که اکنون در این منطقه شاهد هستیم شاید پسلرزه اتفاقات مهمتری باشد. عربستان سعودی ششسال بهدنبال حذف بشار اسد از صحنه سیاسی در سوریه بود اما موفق نشد. بنابراین سعودیها صحنه را باختهاند و به لحاظ سرمایهگذاری مادی و معنوی نیز ضرر بسیاری متحمل شدند. اکنون ریاض نمیخواهد این زمین باخته را از دست بدهد. در این فضا، اتفاقاتی که از این پس رخ خواهد داد به نحوه بازی دستاندرکاران منطقهای و فرامنطقهای بستگی دارد.در نهایت اینکه رژیم اسرائیل و آمریکا در شکلدهی به تحرکات اخیر در منطقه نقش بسیار پررنگی داشتند و به دلیل ضدیت با ایران و محور مقاومت در بسیاری از فضاسازیها و اقدامات با عربستان همسو هستند.
همچنین سوالی که هنوز پاسخی برای آن یافت نشده، این است که چرا محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی همزمان با اصلاحات داخلی دست به سلسله اقدامات سختگیرانه خارجی و جنگ روانی علیه ایران زده است. شاید یک گمانهزنی دراینخصوص این باشد که ریاض با هدف انحراف اذهان عمومی از مشکلات داخلی، بحث دشمنتراشی ایران را با جدیت دنبال میکند و هدفش حلوفصل مسائل داخلی است. درخصوص مسائل منطقه نیز حتی اگر عربستان از سوریه بگذرد و در آن کشور تسلیم شود اما در مورد یمن کوتاه نخواهد آمد زیرا ریاض در این کشور سرمایهگذاری بسیاری کرده و با اقداماتی که انجام داده، وجاهت عربستان در جهان اسلام و عرب لطمه خورده و نزد غرب نیز اقداماتش پیرامون حمله به مردم بیدفاع این کشور خیلی منطقی و قابل توجیه نیست. در نتیجه ریاض تلاش خواهد کرد به هر صورت که شده مساله یمن را حلوفصل کرده و از زیر بار این جنگ خود را رها کند.
دیدگاه تان را بنویسید