نوذر شفیعی درگفتوگو با مثلث
موازنه قوا در منطقه باید حفظ شود
به دنبال پیروزی جبهه مقاومت اسلامی بر فتنه تروریسم تکفیری یعنی داعش، سردار سلیمانی در پیامی خطاب به مقام معظم رهبری، خبر از پایانیافتن سیطره داعش بر منطقه دادند. در این راستا گفتوگویی با نوذر شفیعی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل داشتیم. این کارشناس معتقد است اگرچه داعش از نظر فیزیکی از بین رفته، اما فکر و اندیشه داعش همچنان پابرجاست.
سردار سلیمانی بعد از پاکسازی داعش در بوکمال از پایان سیطره داعش بر منطقه خبر داد. اعلام این خبر به چه معناست و این گروه از این پس چگونه به حیات خود ادامه خواهد داد؟
تفسیری که از صحبت ایشان میتوان داشت این است که حکومت و دولت اسلامی عراق و شام با مرکزیت رقه، شام یا بوکمال از بین رفته است. بدیهی است که نمیتوان این سخن را به این معنا تلقی کرد که تفکر و اندیشه داعشی در منطقه از بین رفته است.
این اندیشه توسط جریانهایی ساخته شده و توسط جریانهایی هم حمایت میشود و بهعنوان یک ابزار عمل میکند. بنابراین مادامیکه دیگر تضادها و اختلافهای عقیدتی و ژئوپلیتیکی در منطقه وجود داشته باشد، نیروهایی مانند داعش و با نامهای دیگری وجود خواهند داشت. همانگونه که تاریخ نشان داده چالش و مبارزه امری دائمیاست؛ داعش به لحاظ فیزیکی از بین رفته اما به لحاظ فکری برقرار است.
همینطور داعش به شکل الگوهای مبارزاتی، مسلحانه و مستقیم از بین رفته، اما ممکن است به صورت پنهانی به فعالیتش ادامه دهد. بنابراین باید گفت اکنون دولت اسلامی شام و عراق تنها به لحاظ ساختار و تشکیلات از بین رفته است.
احتمال پیدایش دوباره داعش در عراق و سوریه چقدر است؟
این موضوع به چند متغیر بستگی دارد؛ اول اینکه دولت عراق و سوریه تا چه اندازه تقویت شوند. یعنی اگر دولت شکستخورده و ورشکستهای روی کار باشد احتمال حضور دوباره داعش وجود دارد. اما اگر به صورت دولت قدرتمند با حاکمیتی قوی باشد، نهتنها داعش، بلکه گروههای دیگر هم امکان ظهور و بروز پیدا نمیکنند.
دومین متغیر، اراده و توان کشورهایی است که از داعش حمایت میکنند. اینکه آیا این کشورها مانند عربستان و آمریکا از داعش سرخورده و ناامید شدهاند یا اینکه احساس میکنند همچنان ظرفیت وجود دارد و میتوان آنها را بازسازی کرد. چون شواهدی وجود دارد که بخشی از نیروهای داعش به قلمروهایی پناه بردند که تحت کنترل ایالات متحده آمریکاست.
متغیر سوم هم کشورهایی هستند که در ضدیت با داعش عمل میکنند. اکنون مساله اینجاست که آیا اتحادی که این کشورها دارند حفظ خواهد شد و رابطه ایران، روسیه و ترکیه به همین شکل ادامه پیدا خواهد کرد یا نه. این سه متغیر در تداوم حیات داعش یا نابودی فکری و فیزیکی داعش میتواند خیلی موثر باشد.
با پایان حیات داعش در عراق بازیگران اصلی صحنه سیاسی در این کشور از این پس به چه صورت رفتار خواهند کرد؟
تمامی بازیگران صحنه سیاسی عراق باید شرایط یک ماه پیش را به خاطر داشته باشند که چگونه تهدیدی به نام داعش همه نیروها را هم در عراق و سوریه و هم در منطقه تحت فشار قرار داده بود. در عصر پساداعش این کشورها نباید تهدیدات گذشته را فراموش کنند و فقط در پرتو یک تهدید آنی به سمت اتحاد حرکت کنند. کشورهای منطقه و نیروهای داخلی آنها یک مجموعه امنیتی هستند که سرنوشتشان به هم مرتبط است و درعینحال دارای تهدیدات مشترکی هستند.
بنابراین به نظر میرسد در شرایط پس از داعش که اخیرا شروع شده، باید اراده کشورها و نیروهای سیاسی داخل عراق و سوریه برای مقابله با داعش قویتر شود. اگر اختلافی هم بر سر موضوعاتی وجود دارد، باید تلاش کنند به صورت مسالمتآمیز حل کنند. چون هرگونه نقطهضعفی زمینه را برای بهوجودآمدن نیروهایی مانند داعش فراهم میکند.
اکنون که تاحدودی خطر داعش رفع شده، چه گروههای تروریستی فعالی در منطقه هستند؟
باید بین نیروهای داخلی و خارجی تفکیک قائل شد؛ فعلا بارزترین گروه تروریستی منطقه جبههالنصره است. بحث اصلی در ارتباط با سوریه همین موضوع است که اگر نیروی معارضی در سوریه باشد و حتی اگر مسلح هم باشد کسی با آنها کاری ندارد. اما نیروهایی چون جبهه النصره با آن دسته از نیروهای خارجی که در سوریه وارد جنگ شدند مانند ایران، روسیه و ترکیه کار دارد. درواقع نیروهای داخلی میتوانند با هم وارد مذاکره شوند و موضوعات داخلی را با هم حل و فصل کنند.
بهترین و مطمئنترین راهکار منطقهای برای مقابله با این گروههای تروریستی چیست؟
سوریه، روسیه و ایران یک تجربهای را با هم داشتند که ترکیه هم بعدا به آنها محلق شد و تجربه بسیار موفقی شد. این همکاری باید ادامه پیدا کند تا نیروهای آشوبگر و بیثباتکننده که از جانب عربستان، آمریکا و اسرائیل حمایت میشوند نتوانند کاری از پیش ببرند کمااینکه تجربه نشان داد ایران و روسیه جهت سرکوب نیروهای معارض و آشوبساز با تمام قوا ایستادگی کردند. از طرف دیگر سعودیها و صهیونیستها هم در کنار داعش قرار داشتند، اما در نهایت دیدیم که داعش سرنگون شد. بنابراین حفظ وحدت نیروهای داخلی و منطقهای که علیه داعش وارد عمل شدند، میتواند در برابر هر نیروی اخلالگر دیگری که امنیت منطقه را برهم میزند، مقاومت کند و موفق شود.
کشورهایی چون عراق و سوریه پس از پایان داعش با چه چالشها و مشکلاتی مواجه هستند؟
در شرایط کنونی در عراق و سوریه دو چالش اصلی وجود دارد. مهمترین چالش در عراق شروع روند بازسازی است و اولویت دوم هم همگرایی نیروهای داخلی در این کشور است؛ یعنی همگرایی میان کردها، اهل سنت و اهل تشیع. در سوریه نیز همین دو مساله وجود دارد؛ پیشبرد گفتوگوهای صلح که مقدماتش در آستانه قزاقستان و سپس در ژنو بود. دومین موضوع نیز شروع بازسازی سوریه است. این دو چالش باید در نتیجه تلاشهای داخلیای که صورت میگیرد و همکاریهای منطقهای که اتفاق میافتد برطرف شود.
اکنون که به نوعی خلافت داعش در منطقه پایان یافته است، چه آیندهای را پیشروی منطقه میبینید؟
متاسفانه منطقه مدتهاست که قطببندی شده است. درواقع محور ایران، عراق، سوریه، لبنان و در کنارش روسیه و با ضریب کمتری ترکیه در یک سمت هستند. در سمت دیگر هم محور اسرائیل، عربستان و آمریکاست. این قطببندی مدتهاست شکل گرفته و در حال تثبیت است. ممکن است در آینده چالشهای جدیدی برای جلوگیری از تثبیت این وضعیت بروز کند. همچنین اقدامات ویژهای از جانب کشورهای معاند، برای برهمزدن سیستم موازنه قوای جدیدی که شکل گرفته، صورت گیرد تا اوضاع به نفع خودشان برگردد. بنابراین هم امید وجود دارد هم بیم؛ امید از موازنه قوایی که شکل گرفته و بیم از اینکه برخی نیروها برای برهم زدن این موازنه قوا وارد عمل شده و باعث ایجاد مشکل در منطقه شوند.
دیدگاه تان را بنویسید