کاخ الیزه به کدام سو میرود؟ مسیر خطای ماکرون
مرور رویکرد عملی امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه در طول سال 2017 میلادی (نخستین سال حضور وی در کاخ الیزه) در نوع خود قابل تامل است. لازم به ذکر است که ماکرون در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال 2017 میلادی توانست در سایه اتحاد احزاب سنتی و اجماع آنها روی خود پیروز شود. اگرچه ماکرون به هیچ یک از احزاب سوسیالیست و محافظهکار در فرانسه تعلق نداشت اما راهیابی مارین لوپن، رهبر جریان ملیگرا (راست افراطی) به دور دوم و نهایی انتخابات سبب شد تا احزاب سنتی پس از ناکامی در دور نخست انتخابات، حمایت خود را به وی معطوف کنند. بنابراین، از ابتدا مشخص بود که بسیاری از آرای رئیسجمهور فرانسه از جنسی ایجابی نبوده و رای سلبی به وی (در راستای جلوگیری از پیروزی لوپن)
بوده است.
طی ماههای گذشته، محبوبیت ماکرون در فرانسه کاهش یافته و به زیر 50 درصد رسیده است. در چنین شرایطی ماکرون سعی دارد خود را بازیگری فعال در حوزه سیاست خارجی کشورش نشان دهد. او درصدد است به مشهورترین و قویترین بازیگر بینالمللی در اروپا و منطقه غرب آسیا تبدیل شود. این در حالی است که به نظر میرسد ماکرون مسیر درستی را برای رسیدن به این هدف انتخاب نکرده است! ماکرون آرزوهای بزرگی را در حوزه سیاست خارجی کشورش در سر دارد؛ از مدیریت اتحادیه اروپا و منطقه یورو تا کنترل رفتار آمریکا و تبدیلشدن به تعیینکنندهترین بازیگر و سیاستمدار اروپایی در منطقه غرب آسیا! بدون شک نهتنها ماکرون به هیچ یک از این اهداف دست نمییابد، بلکه مانند اسلاف خود، به سیاستمداری آسیبپذیر در کاخ الیزه تبدیل خواهد شد. شاید بهتر باشد رئیسجمهور فرانسه به جای تمرکز بر مسائل منطقه، روی نارضایتی 58 درصدی شهروندان فرانسوی از خود متمرکز شود تا در سال 2022 میلادی به سرنوشت اولاند و سارکوزی دچار نشود.
مرور رویکرد منطقهای ماکرون، خصوصا پس از اعلام مواضع اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در خصوص قدس، میتواند بیانگر حقایق زیادی در خصوص خط مشی کاخ الیزه در نظام بینالملل باشد. بهطور کلی ماکرون طی ماههای اخیر سعی کرده است ورود مستقیمی به معادلات منطقه غرب آسیا داشته باشد؛ از ورود به پرونده اصلاحات بنسلمان و بازداشت شاهزادگان سعودی تا دخالت در ماجرای استعفای سعد حریری. با این حال نوع مواجهه رئیسجمهور جوان فرانسه با مساله اعلام پایتختی قدس از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در نوع خود قابل تامل است! مستاجر کاخ الیزه از یک سو اقدام ترامپ در این خصوص را محکوم کرده است و از سوی دیگر، در دیدار با نتانیاهو به همنوایی با نخستوزیر منفور رژیمصهیونیستی در خصوص مسائل منطقهای پرداخته است. فراتر از آن، ماکرون از طرفهای مناقشه خواسته است تا در قبال اعلام پایتختی قدس از سوی آمریکا نیز
خویشتندار باشند!
نکته جالب توجه اینکه رئیسجمهور فرانسه، پس از درخواست جنبش فلسطینی حماس برای آغاز «انتفاضه جدید» در پاسخ به تصمیم دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن شهر اشغالی قدس بهعنوان «پایتخت» رژیم صهیونیستی، همه را به آرامش دعوت کرده است! البته بازی مقامات فرانسوی در زمین ایالات متحده آمریکا و رژیمصهیونیستی موضوع جدیدی نیست. لابیهای صهیونیستی در فرانسه طی دهههای گذشته بسیار فعال بوده و حضور هر یک از احزاب سوسیالیست و محافظهکار در راس معادلات سیاسی و اجرایی این کشور نیز تاثیری در این خصوص نداشته است. ماکرون نیز بهعنوان رئیسجمهوری که ظاهرا خود را مستقل مینامد، بهشدت تحت تاثیر لابیهای صهیونیستی در کشورش قرار دارد. دیدار اخیر نتانیاهو و ماکرون نشان داد که رئیسجمهور فرانسه نیز مانند اولاند، سارکوزی، شیراک، میتران و دیگر روسای جمهور فرانسه، خود را متغیری وابسته به واشنگتن و تل آویو میداند. با این حال ماکرون سعی دارد با موضعگیری نرم در برابر تصمیم اخیر دونالد ترامپ، خود را بهعنوان یک «میانجی بیطرف!» و «واسطهگر» در تحولات منطقه معرفی کند. بسیاری از تحلیلگران مسائل اروپا و منطقه متفقالقول هستند که ماکرون سعی دارد به فعالترین سیاستمدار اروپایی در معادلات منطقه تبدیل شود. اما سوال اصلی اینجاست که آیا رئیسجمهور جوان فرانسه میتواند به این هدف دست پیدا کند؟
پاسخ این سوال قطعا منفی است. امانوئل ماکرون طی یکسال اخیر بارها مواضعی را در جانبداری از رژیمصهیونیستی و ایالات متحده آمریکا اتخاذ کرده است. همچنین مواضع کلان فرانسه در منطقه که مبتنی بر نادیده انگاشتن حقوق آوارگان فلسطینی و حق بازگشت آنها به سرزمین فلسطین و فراتر از همه، حمایت از موجودیت رژیمصهیونیستی است، جایی را برای اطمینان افکار عمومی جهان و منطقه نسبت به ماکرون و دیگر مقامات فرانسوی باقی نگذاشته است. در چنین شرایطی جریانهای مقاومت در فلسطین (که تعیینکنندهترین بازیگران این معادله هستند)، اساسا جایگاهی برای رئیسجمهور فرانسه در این معادله قائل نیستند. نکته جالب توجه اینکه حتی برخی طرفداران جریان سازش در فلسطین نیز همواره نسبت به نقش فرانسه در معادلات منطقه با دیده تردید نگریستهاند. این قاعده در خصوص امانوئل ماکرون نیز صادق است.
در نهایت اینکه رئیسجمهور جوان فرانسه جهت تبدیل شدن به سیاستمداری موفق، لازم است از ایالات متحده آمریکا و رژیمصهیونیستی فاصله گرفته و در صدد تحقق «فرانسه مستقل» در نظام بینالملل باشد. در غیر این صورت، سیاست یک بام و دو هوا از سوی رئیسجمهور فرانسه نمیتواند منتج به کسب وجهه برای وی در منطقه و نظام بینالملل شود. تاکنون روند فعالیتها و اقدامات ماکرون عملا تفاوتی با روسای جمهوری پیشین فرانسه، مخصوصا فرانسوا اولاند و نیکولا سارکوزی نداشته است. همچنین بسیاری از شهروندان فرانسوی ترجیح میدهند که ماکرون به جای تمرکز بر حوزه سیاست خارجی، به مسائل و دغدغههای اقتصادی در کشورش بپردازد. نباید فراموش کرد که شعار اصلی رئیسجمهور فرانسه در انتخابات ریاستجمهوری سال 2017 میلادی، حل و فصل معضلات اقتصادی شهروندان فرانسوی بوده و «اقتصاددان» بودن ماکرون، نقش بسزایی در پیروزی وی در این آوردگاه سیاسی داشته است.
دیدگاه تان را بنویسید