مهره سوخته تلاشهای عربستان و امارات در یمن ناکام ماند
جعفر قنادباشی در مثلث نوشت:
بعد از شکست توطئه کودتا در یمن، مجموعهای از رویدادها و همچنین برخی از موضعگیریهای خارجی و داخلی سبب شد تا گمانهزنیهای مختلفی در خصوص چگونگی روند تحولات این کشور صورت گیرد و کارشناسان مسائل منطقه، سناریوهای متفاوتی را درباره فرآیندی که احتمالا در عرصههای سیاسی و نظامی یمن دنبال خواهد شد، مطرح کنند. گمانهزنیها و سناریوهایی که اغلب آنها، پایان جنگ علیه یمن را نیز محتمل میدانند و در این خصوص، به مواضع اخیر ترامپ مبنی بر ضرورت پایان محاصره این کشور و همچنین اظهارات دبیرکل سازمان ملل که جنگ علیه یمن را «جنگی احمقانه» خوانده است، اشاره دارند. البته در سوی دیگر ماجرا، افزایش قابل ملاحظه بمبارانهای هوایی در صنعا و استان صعده (خاستگاه حوثیها)، نیز سبب شده است تا این تصور که عربستان و امارات درصدد گرفتن انتقامی سخت از مردم یمن هستند، در اذهان ایجاد شود؛ حال آنکه در کنار این برداشت، برداشتها و تصورات قابل قبولتری نیز مطرح است و آن اینکه متجاوزین بعد از ناکامی در اجرای طرح کودتا، درصددند تا از یک سو سیاست زمین سوخته را در یمن به اجرا درآورند و از سوی دیگر، زمینههای تازهای را برای کسب امتیازات بیشتر در مذاکرات احتمالی آینده به وجود آورند. پیداست که هر دو برداشت اخیر، مبتنی بر این فرض است که حکام عربستان و امارات اینک بیش از هر زمان دیگری، به موضوع پایان دادن به جنگ میاندیشند؛ به ویژه آنکه هیچ شیوه و مکانیسم اطمینانبخشی نیز برای مقابله با موشکهای دوربرد و میانبرد جنبش انصارالله در اختیار ندارند.
پیش از شکست کودتا و قبل از کشته شدن علی عبدالله صالح، وجود این امید که وی و برخی از مقامات ردهبالای حزب کنگره ملی یمن، بالاخره خواهند توانست ورق را به نفع متجاوزین برگردانند، از جمله بخشهای اصلی محاسبات مقامات عربستان و امارات برای ترتیبات آینده در این کشور بود؛ آنهم در حالی که مجموع تلاشهای سیاسی و نظامی برای روی کار آوردن مجدد «عبد ربه منصورهادی» با شکستهای خفتباری مواجه شده و خوشبینیهای متجاوزین به اجرای پروژههای سیاسی و نظامی را در داخل یمن، به بدبینی ناامیدکنندهای تبدیل کرده بود.
البته آنچه هنگام کودتای علی عبدالله صالح در پایتخت یمن اتفاق افتاد نیز، برخلاف همه پیشبینیها و محاسبات کشورهای متجاوز بود؛ چنانکه بنا به گفته یکی از صاحبنظران غربی، همانگونه که عربستان و امارات با مواجه شدن با قدرت موشکی جنبش انصارالله، دچار حیرت شده و در بُهتی عمیق فرو رفتند، با روبهرو شدن با توانمندیهای سیاسی-نظامی انصارالله در خنثی کردن توطئه کودتا هم دچار اعجاب و شگفتی شده و خبرهایی را درخصوص شکست کودتا دریافت کردند که هیچگاه انتظار آن را نداشتند. این درحالی بود که پیش از اعلام خبر شکست کودتا، مجموعه گزارشهای رسیده از صنعا حاکی از آن بود که نیروهای طرفدار صالح، با تحرکات مسلحانه خود و همزمان با حمله به پایگاههای انصارالله در صنعا و برخی دیگر از شهرهای یمن، کنترل بانک مرکزی، وزارت دارایی، ساختمان رادیو و تلویزیون، دفتر ریاستجمهوری، وزارت دفاع و دستگاه امنیت ملی را در دست گرفته و همچنین بر دانشکده و آکادمی پلیس و سفارتخانههای عربستان، سودان و امارات تسلط پیدا کردهاند؛ یعنی همان اقدام خیانتکارانهای که هواپیماهای جنگی عربستان و امارات از طریق هوا آن را پشتیبانی میکردند و درپی تسلط مردم و نیروهای انصارالله بر این مراکز، به بمباران بسیار شدید آن مبادرت کردند.
به هر ترتیب با خنثی شدن این توطئه داخلی بود که مردم یمن و جنبش انصارالله، بخش دیگری از قابلیتها و توانمندیهای خود را در این مصاف دشوار و طولانی به نمایش گذاشتند و در عرصه عمل، قدرت تعیینکننده خود را در سطوح سیاسی و نظامی که بیانگر حمایتهای همهجانبه مردمی از آنها بود به اثبات رساندند. قدرتی که با قرار گرفتن در کنار توانمندیهای موشکی و دفاعی، آینده یمن را نیز با محاسباتی بسیار متفاوت با محاسبات متجاوزین و حامیان غربی آنها رقم خواهد زد.
بنابراین این برداشت که هم قدرتهای غربی و هم متجاوزین منطقهای از تاثیرگذاری بر روند جاری تحولات یمن ناامید شده و امروز بیش از هر زمان دیگری در اندیشه پایان دادن به این جنگ خفتبار هستند، برداشت قابلقبولی به نظر میرسد. به ویژه آنکه بیانیه انفعالی ترامپ در خصوص ضرورت پایان محاصره یمن و همچنین مواضع اخیر دبیرکل سازمان ملل متحد (در مصاحبه با سیانان) نیز نشانههای دیگری دال بر صحت چنین برداشتی محسوب میشوند. به عبارت دیگر در جبهه مخالفان مردم یمن، این گزینه که بالاخره آنان ناگزیرند تا واقعیتهای موجود در عرصههای نظامی و سیاسی این کشور را بپذیرند، به گزینهای پرطرفدار تبدیل شده است؛ چراکه این گزینه است که میتواند آنها را از خیل پیامدهای منفی جنگ تجاوزکارانه علیه یمن رهایی بخشد و از میزان انواع انتقادات و اعتراضات بینالمللی که با افزایش مشکلات غذایی و دارویی در این کشور دامنهای گسترده یافته است، بکاهد. البته روشن است که پایان جنگ از سوی دیگر، به معنی تحقق مصادیق عینی کابوس وحشتناکی است که حکومتهای پادشاهی از برپایی حکومتی مردمسالار در بخش جنوبی شبهجزیره عربستان و مشرف بر تنگه بابالمندب در ذهن خود ساخته و توان مواجهه با آن را ندارند؛ بهویژه آنکه با کشتهشدن علی عبدالله صالح، راههای موجود برای ایجاد مزاحمتهای داخلی نیز مسدود شده و بهکارگیری تمهیدات لازم برای ایجاد ساختار نوین سیاسی و برپایی حکومتی مورد پذیرش مردم یمن و همه گروههای سیاسی این کشور فراهم گردیده است.
در واقع بنا به تحقق این شرایط مطلوب و استثنایی در این مقطع از تاریخ یمن هست که از حرکت به سوی فعالیتهای جدیتر و فراگیرتر شورای عالی سیاسی این کشور سخن گفته میشود و مردم یمن امیدوارتر از همیشه، به دوران جدیدی میاندیشند که باقیماندههای رژیم سابق و عناصر خیانتکار در آنجایی ندارند.
در این میان در ساعات اولیه انتشار خبر مرگ علی عبدالله صالح، دیکتاتور پیشین یمن، فرضیات مختلفی در مورد عامل قتل او منتشر شد. برخی از این خبرها مبتنی بر نظریه توطئه عربستان علیه انصارالله یمن است. به هر تقدیر شاید انصارالله یمن، کمتر از هر گروه دیگری از مرگ علی عبدالله صالح سود میبرد.
عربستان سعودی پیش از این یکبار تلاش کرده بود تا با توطئه ترور علی عبدالله صالح، عقبه عشیرهای و قبیلهای او را در کنار بخشی از ارتش که به او وفادار بودند، علیه انصارالله وارد عمل کند. چنین توطئهای را عربستان سعودی یک بار چند سال پیش اجرا کرده بود و با انفجار مسجدی به جان علی عبدالله صالح سوءقصد کرده بود. صالح بعد از مجروح شدن در این حادثه، برای درمان به ریاض سفر کرد و همانجا بود که از توطئه عربستان علیه خودش باخبر میشود.
همین هم بود که صالح پس از بازگشت به یمن، موضعی کاملا مخالف ریاض گرفت و رودرروی ریاض ایستاد. مرگ علی عبدالله صالح، اکنون به صورت کوتاهمدت باعث خشنودی عربستان خواهد شد چرا که تصور میکند مرگ او باعث میشود تا هواداران صالح با انصارالله یمن رودررو شوند. آنچه طی روزهای گذشته در صنعا رخ داده است پیامد شلیک موشک انصارالله به فرودگاه ملک خالد ریاض و نگرانی شدید عربستان از ادامه حملات اینچنینی است. عربستان و امارات متحده عربی طی روزهای اخیر تلاش میکنند که دو برگ برنده مهم انصارالله در یمن را از اختیار آنها خارج کنند. این دو برگ برنده، یکی توان موشکی ارتش وفادار به انصارالله است و دیگری انسجام و ائتلاف موجود بین گروهها، از جمله حزب کنگره ملی عام یمن به رهبری علی عبدالله صالح بود.
مقامات امارات متحده عربی، خط ارتباطی خود با علی عبدالله صالح را همچنان حفظ کرده بود. احمد صالح، پسر دیکتاتور پیشین یمن که در دوران ریاستجمهوری صالح بهعنوان سفیر در ابوظبی منصوب شده بود، به همراه تعداد دیگری از بستگان صالح، همچنان با دولت امارات متحده عربی ارتباط داشتند. اماراتیها با استفاده از این کانال ارتباطی موفق شده بودند طی هفته گذشته علی عبدالله صالح را قانع کنند که اگر در تلویزیون یمن رسما طرفدارانش را به سازش با ائتلاف متجاوز تحت رهبری عربستان تشویق بکند و ائتلافش با انصارالله را بشکند، اجازه بازگشت او یا پسرش به قدرت را صادر خواهند کرد. صالح هم از این پیشنهاد استقبال کرد و در سخنرانی تلویزیونی حاضر به پذیرش سازش با ائتلاف در صورت برداشتهشدن تحریمها علیه یمن شد.
تصور عربستان سعودی و امارات متحده عربی این بود که اگر علی عبدالله صالح این نقشه را اجرا کند، مردم یمن و بهخصوص هواداران او در صنعا، که به دلیل نزدیک به ٣ سال تحریم و حملات سعودی، دچار محرومیتها و محدودیتهای شدید شدهاند، به سرعت برای پشتیبانی از سازش وارد میدان خواهند شد. در این مسیر هواداران علی عبدالله صالح تلویزیون یمن را اشغال و پیام او را منتشر کردند، اما برخلاف انتظار ائتلاف تحت رهبری سعودی، خیزش مردمی و اعلام وفاداری به صالح رخ نداد و بعد از ساعاتی، انصارالله مجددا مقر تلویزیون یمن را پس گرفت. شکست ائتلاف تحت رهبری عربستان زمانی مشخص شد که مجبور شد بلافاصله بمباران یمن از جمله مقر رادیو تلویزیون در یمن را
از سر بگیرد.
عربستان سعودی به دلایل مختلف و برنامههای ناموفق متوالی شکستخورده چه در داخل این کشور و چه در خارج، با مشکلات متعددی مواجه است. بعد از حمله موشکی ارتش یمن به فرودگاه شهر ریاض، عربستان خود را در شرایط اضطراری میبیند و تلاش میکند تا این مشکل امنیتی جدی را که بعد از ٣ سال جنگ به لحاظ نظامی هنوز حل نشدهباقی مانده است، حل کنند. اما معادلات و محاسبات آنها در توافق با علی عبدالله صالح برای پیروزی در این نبرد، کاملا
غلط بود.
علی عبدالله صالح بهعنوان دیکتاتور پیشین یمن، محبوبیت زیادی بین مردم ندارد. مردم یمن، صالح را همردیف افرادی مانند قذافی، بنعلی و مبارک میدانند. اگر به 6 سال پیش بازگردیم که انقلابها در شمال آفریقا آغاز شده بود، جوانان و آزادیخواهان یمنی هم همزمان با دیگر کشورهای عربی منطقه، حرکت بزرگی را علیه علی عبدالله صالح آغاز کردند که نهایتا به خلع او از قدرت منجر شد. علی عبدالله صالح، هر چند سیاستمداری چیرهدست در حفظ قدرت برای خودش بود، اما هیچگاه نتوانست اعتماد کامل دیگران، چه عربستان و چه کشورهای غربی حامی عربستان را به خود جلب کند. صالح از جمله دیکتاتورهای نظامی همسو با صدام حسین بود که اعتقادات چپگرایانه داشتند.
علی عبدالله صالح، پیش از مرگش تقریبا به یک مهرهسوخته برای همه طرفها تبدیل شدهبود. او برای عربستان سعودی قابل اعتماد نبود و بعد از شکستن اتحادش با انصارالله دیگر برای رهبران حوثی هم فرد قابلاعتمادی محسوب نمیشد، به اضافه اینکه سوابق او در نزدیک به 4 دهه قبضه حکومت در صنعا، باعث شده بود که هم خودش و هم بستگان و قبیلهاش بین شهروندان یمنی محبوبیتی نداشته باشند. فساد شدید در حکومت علی عبدالله صالح، اطرافیان و بستگانش را آلوده کرده بود، این موضوع باعث شد که قبیله حاشد نیز که قبیله متبوع علی عبدالله صالح و خانوادهاش بود، از چشم دیگر روسای قبایل یمنی بیفتد. به اضافه اینکه نباید فراموش کرد در چشم مردم یمن، سیاستمداری که به سمت جاهطلبیهای عربستان سعودی میل کند، قطعا منفور خواهد شد، حال چه علی عبدالله صالح باشد و چه عبدربه منصورهادی که به دلیل همسوییشان با ریاض جایگاه سیاسی خودشان را در یمن از دست دادهاند.
عبدربه منصورهادی به این دلیل مجبور به فرار از یمن شد که بعد از چرخش او به سمت ریاض، حتی محافظان شخصی او نیز ممکن بود او را به قتل برسانند.
تلاش عربستان برای تصرف و تسلط بر سیاست یمن با استفاده از بمباران صنعا، حاصل یک سیاست متوهمانه و خیال خام است. اگر عربستان قصد داشتهباشد با بمباران صنعا و حمله به مواضع انصارالله به اهداف خودش در یمن برسد، مجبور خواهد شد میلیونها نفر را بکشد و جویهای خون در صنعا به راه بیندازد چرا که مردم یمن حاضر هستند تا پای جان بجنگند ولی تسلیم سیاستمداران تحت حمایت عربستان نشوند. باوجود تمام مشکلات اقتصادی و معیشتی که در میان مردم یمن وجود دارد، امروز هیچ اتهامی برای یک نفر بزرگتر از وابستگی به عربستان سعودی نیست.
امروز قطعا مردم یمن هم از کشته شدن دیکتاتوری مانند علی عبدالله صالح خشنودند و هم آمادگی این را دارند که در برابر هر حملهای از سوی ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی مقاومت کنند. همه مهرههایی که عربستان سعودی تلاش میکند تا در سیاست یمن غالب کند، مهرههایی سوخته هستند. حزب کنگره ملی عام، یک حزب کهنه است که چه رهبر مقتولش علی عبدالله صالح و چه رهبر تحت حمایت عربستانش، عبدربه منصورهادی، مشهور به فساد، دیکتاتوری و سوءاستفاده از قدرت هستند. هر چند با مرگ علی عبدالله صالح، ممکن است سعودیها تصور کنند که فرصت خوبی برای تسلط نهایی بر اوضاع یمن پیدا کردهاند اما نهایتا از این تحولات سودی نخواهند برد.
دیدگاه تان را بنویسید