بدون جایگزین برنامه ترامپ برای پسابرجام چیست؟
طهمورث غلامی در مثلث نوشت:
دونالد ترامپ در ایام کارزار انتخاباتی خود بهشدت با توافق هستهای موسوم به برجام مخالفت کرد و همواره آن را بدترین توافق تاریخ توصیف کرد که دولت باراک اوباما امضا کرده است. وی در اولین موضعگیریهای خود، خبر از لغو توافق هستهای در روزهای آغازین دولت خود میداد؛ ولی چندی بعد، با عقبنشینی از موضعگیری اولیه، از مذاکره مجدد بر سر مفاد برجام و اصلاح نقاط ضعف آن سخن گفت. ترامپ دو بار در ماه آوریل و جولای 2017، در دوگانه حفظ یا حذف برجام، با تایید پایبندی ایران به توافق هستهای گزینه حفظ برجام را انتخاب کرد هرچند گفته میشود تایید با اکراه و تحت فشار موافقان برجام در آمریکا صورت گرفته است. هنگامیکه در جولای 2017 ترامپ اجرای توافق هستهای ایران را مورد تایید قرار داد، اعلام کرد که در گزارش بعدی به کنگره آمریکا ممکن است دیگر چنین اقدامیرا انجام ندهد. بر این مبنا، در گزارش بعدی خود به کنگره در اکتبر 2017، از تایید پایبندی ایران به برجام خودداری کرد و آن را به کنگره آمریکا ارجاع داد. هرچند طبق مفاد برجام، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنها مرجع رسمی برای تایید پایبندی ایران به توافق هستهای است و گزارش تایید یا عدم تایید رئیسجمهور آمریکا به معنی نقض صریح برجام نیست. اما ارجاع برجام به کنگره اینگونه تفسیر شد که ترامپ قصد دارد مسئولیت برجام را به عهده کنگره بگذارد یا اینکه کنگره را برای نقض برجام با خود همراه کند. ترامپ از کنگره درخواست کرد که با وضع قوانینی نسبت به اصلاح آنچه که آن را نقاط ضعف برجام میداند، اقدام کند. بهرغم فرصت 3ماهه کنگره، این نهاد قانونگذاری آمریکا اقدامی برای برآوردهکردن خواست ترامپ انجام نداد. در نهایت ترامپ بار دیگر در ژانویه 2018 پایبندی ایران به تعهدات هستهای خود را امضا کرد و اجرای تحریمهای هستهای علیه ایران را برای مدت 4ماه به حالت تعلیق درآورد. درباره اینکه چرا ترامپ دوباره برجام را مورد تایید قرار داد میتوان به دلایل زیر اشاره کرد:
عدم همراهی وزیران مربوطه و اعضای شورای امنیت ملی: دو وزارتخانه خارجه و دفاع، مشاور امنیت ملی ترامپ هربرت مکمستر و نیز اعضای شورای امنیت ملی که از عناصر تندرو و ضدایرانی مانند استیو بنن خالی شده است، طرفدار حفظ توافق هستهای بودند و به این خاطر ترامپ برای نقض توافق هستهای در تیم و حلقه اولیه پیرامون خود تنها بود.
عدم همراهی کنگره: ترامپ با ارجاع توافق هستهای به کنگره در ماه اکتبر قصد داشت سیاست کنگره در رابطه با برجام را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و به این نتیجه رسید که کنگره حاضر به همراهی برای نقض برجام نیست. درواقع در مجلس سنا، نهتنها سناتورهای حزب دموکرات طرفدار حفظ برجام بهعنوان یکی از میراثهای سیاست خارجی اوباما هستند بلکه چهرههای اصلی حزب جمهوریخواه مانند باب کورکر و مککین مخالف نقض برجام بودند و هزینه آن را برای آمریکا بالا میدانستند. ازاینرو ذهنیت غالب در مجلس سنا این بود که هرگونه اصلاحیه کنگره بر برجام نقض آن محسوب میشود و کنگره نهتنها با چنین اقدامی مخالف است بلکه حتی خواهان حفظ برجام توسط کاخ سفید است. درواقع کنگره آمریکا نیز این ارزیابی را داشت که نقض برجام خلاف منافع ملی آمریکا است و سبب انزوای بینالمللی آن، رنجش متحدان و بیاعتمادی دیگران به آمریکا میشود. ازاینرو کنگره حاضر نشد در مدت 3 ماه اقدام خاصی برای اصلاح برجام انجام دهد.
نداشتن جایگزین توسط ترامپ: از سوی شخص ترامپ بهعنوان مخالف اصلی برجام نیز هیچ جایگزینی برای برجام ندارد. در واقع سوال اساسی برای ترامپ این است که اگر برجام نقض شود او باید در عوض چه جایگزنی ارائه دهد. ترامپ بهخوبی میداند که با نقض برجام نمیتواند روی تحریمهای بینالمللی و همراهی متحدین خود برای تحریم دوباره ایران حساب باز کند. بنابراین تنها گزینهای که برای او باقی میماند توسل یکجانبه به زور نظامی است که علاوه بر اینکه پیامدهای منفی و غیرقابل پیشبینی زیادی دارد، با سیاستهای ترامپ مبنی بر خودداری از جنگ و تحمیل هزینه به اقتصاد آمریکا در تضاد قرار دارد. بنابراین باید گفت تا زمانی که ترامپ نتواند به جایگزینی برای برجام برسد، بعید به نظر میرسد به سمت نقض توافق هستهای حرکت کند. به نظر میرسد که تیم اطراف ترامپ نیز به او این را گفتهاند که در صورت نقض توافق هستهای جایگزینی وجود ندارد و آمریکا چارهای جز ادامه پایبندی به توافق هستهای را در شرایط کنونی ندارد.
عدم همراهی در سطح بینالمللی: در سطح بینالمللی مخالفتهای چین و روسیه و بهویژه مخالفتهای اتحادیه اروپا با نقض برجام نهتنها سبب خویشتنداری کنگره شد بلکه دولت ترامپ را نیز قانع کرد که در صورت نقض برجام، آمریکا تنها خواهد ماند و اقدام به آن، آسیبی جدی به اعتبار آمریکا وارد میکند. عدم همراهی بینالمللی برای دولت ترامپ بدین معنی بود که با نقض برجام آمریکا هیچ حامی و همراهی برای اتخاذ سیاست متفاوتی در قبال ایران ندارد. این وضعیت برای آمریکا بدین معنی بود که این کشور با نقض برجام باید خود به صورت یکجانبه سیاستی متفاوت در قبال ایران در پیش گیرد و هزینههای آن را بهتنهایی بپذیرد. درواقع ترامپ بهخوبی مشاهده کرد که تهدیدهای او مبنی بر خروج از برجام، سبب نشده است که کشورهای اصلی جامعه بینالملل موضع خود را تغییر دهند. به نظر میرسد شکاف دولت آمریکا و جامعه بینالملل درباره برجام در ماههای آتی و حتی سالهای آتی بیشتر نیز شود و این شکاف حفظ توافق هستهای را امکانپذیرتر میکند. هرچند همواره باید به این خصلت ترامپ توجه داشت که او بهدنبال ارائه خود بهعنوان شخصیتی غیرقابل پیشبینی است که تمایل بسیار بالایی برای انجام کارهای خلاف رویههای مرسوم روسایجمهور آمریکا دارد و ازاینرو معلوم نیست در آینده عوامل یادشده همچنان ترامپ را از نقض توافق هستهای بازدارد یا خیر.
دیدگاه تان را بنویسید