اقتدار ازدسترفته آلمان بلاتکلیفی قدرت اول اروپا
حمید سبحانی در مثلث نوشت:
آلمان بهعنوان کشوری که هدایتگر معادلات اقتصادی و سیاسی اروپای واحد و منطقه یورو است، همچنان از فقدان وجود یک «دولت مستقر» رنج میبرد. آنگلا مرکل بهعنوان صدراعظم آلمان طی ماههای اخیر صرفا بر معادلات داخلی کشورش تمرکز کرده و عملا قدرت مانور قبلی خود را در اتحادیه اروپا از دست داده است. بر این اساس، دیگر کمتر کسی از آنگلا مرکل بهعنوان صدراعظمی قدرتمند در آلمان یاد میکند. مطابق آخرین نظرسنجیهای صورتگرفته، نیمی از شهروندان آلمانی خواستار استعفای مرکل از قدرت هستند. این بدترین وضعیتی است که مرکل از ابتدای حضور خود در قدرت در آن به سر میبرد. حدود ۴ ماه از برگزاری انتخابات سراسری در آلمان میگذرد. طی این مدت، کماکان دولت ائتلافی در این کشور تشکیل نشده و از سوی دیگر، آرای ائتلاف احزاب مسیحی (احزاب دموکراتمسیحی و سوسیالمسیحی) بهگونهای نبوده است که قدرت تشکیل دولت یکپارچه را داشته باشند. خبر بدتر برای دو حزب سنتی آلمان اینکه متعاقب مذاکرات دو حزب دموکراتمسیحی و سوسیالدموکرات بر سر تشکیل دولت ائتلافی، شاهد افول محبوبیت هر دوی آنها هستیم.
برایناساس میزان محبوبیت دو حزب سنتی در آلمان بهسختی از مرز 50 درصد میگذرد. در حال حاضر، مرکل با یک بنبست سیاسی در آلمان مواجه است که عبور از آن چندان آسان به نظر نمیرسد. از سوی دیگر، در جریان مذاکرات ائتلاف احزاب مسیحی با دو حزب سبز و لیبرالدموکرات نیز شاهد شکست مرکل و همراهانش بودیم. در حالی که منابع تحلیلی و خبری در آلمان پیشبینی میکردند ائتلاف موسوم به «جاماییکا» میان ۴ حزب مذاکرهکننده تشکیل شود، اما درنهایت «کریستین لیندنر»، رهبر حزب لیبرالدموکرات میز مذاکرات را ترک کرد.
هماکنون مرکل در وضعیت سخت و دشواری قرار دارد. او بهخوبی میداند که تشکیل دولت ائتلافی با سوسیالدموکراتها بهترین گزینه ممکن برای وی در برهه زمانی موجود محسوب میشود. اگرچه این گزینه هیچگاه برای مرکل مطلوب نبوده، اما در صورتی که مذاکرات با سوسیالدموکراتها و افرادی مانند مارتین شولتز و زیگمار گابریل بر سر تشکیل دولت ائتلافی با شکست مواجه شود، مرکل ناچار به تشکیل دولت حداقلی با حزب سبز یا برگزاری انتخابات زودهنگام خواهد شد. انتخاب هر یک از این دو گزینه هزینههای سختی برای صدراعظم آلمان خواهد داشت.
در صورت برگزاری انتخابات زودهنگام نیز بحران سیاسی در آلمان ادامه پیدا خواهد کرد. ضمن آنکه در صورت شکست مذاکرات ائتلاف احزاب مسیحی و سوسیالدموکراتها، فشار افکار عمومی بر مرکل جهت استعفا از سمت صدراعظمی و واگذاری قدرت به فردی دیگر افزایش پیدا خواهد کرد. در چنین شرایطی سوسیالدموکراتها شانس بیشتری برای حضور در راس قدرت خواهند داشت. نکته مهمتر اینکه مطابق آخرین نظرسنجیهای انجامشده در آلمان، اکثر شهروندان آلمانی معتقدند مرکل باید از سمت خود کناره گیری کند و راه را برای سیاستمداران دیگر برای احراز پست صدراعظمی باز کند. در چنین شرایطی کمتر کسی دیگر از مرکل بهعنوان یک «رهبر مقتدر اروپایی» یاد میکند. وی حتی در صورت تشکیل دولت ائتلافی با سوسیالدموکراتها نیز دیگر قدرت سابق خود را در کشورش و اروپای واحد نخواهد داشت. در چنین شرایطی شاید بهترین تصمیم ممکن برای مرکل، استعفا از قدرت باشد. بااینحال شواهد موجود نشان میدهد که صدراعظم سرزمین ژرمنها قصد ندارد بهسادگی قدرت را به دیگران واگذار کند.
در اینجا نکتهای دیگر وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. اگرچه مذاکرات ائتلاف احزاب مسیحی و حزب سوسیالدموکرات بر سر شکلگیری دولت ائتلافی (موسوم به ائتلاف بزرگ) برای مرکل اهمیتی اساسی دارد و میتواند حکم بقای سیاسی وی در مسند صدراعظمی آلمان را امضا کند اما چنین حساسیتی درمورد حزب سوسیالدموکرات صادق نیست. حزب سوسیالدموکرات در جریان انتخابات سراسری اخیر با کسب حدود ۲۰ درصد آرا یکی از ضعیفترین و غیرقابل انتظارترین نتایج انتخاباتی طی دهههای اخیر را به دست آورد. پس از آن حزب سوسیالدموکرات اعلام کرد که قصد دارد بهعنوان حزب اپوزیسیون مرکل و دولت ائتلافی به کار خود ادامه دهد اما شکست مذاکرات بر سر تشکیل ائتلاف جاماییکا، بار دیگر دو حزب سنتی دموکرات مسیحی و سوسیالدموکرات را پای میز مذاکره نشانده است. هماکنون بار دیگر مذاکرات مرکل و سران حزب سوسیالدموکرات بر سر تشکیل ائتلاف بزرگ آغاز شده است. این در حالی است که در داخل حزب سوسیالدموکرات مخالفتهای زیادی دراینخصوص وجود دارد. موافقت اکثریت ضعیف نمایندگان حزب سوسیالدموکرات در کنگره اخیر این حزب با مذاکرات رسمی جهت تشکیل ائتلاف بزرگ، نشان میدهد که نگاه مثبتی در بدنه حزب سوسیالدموکرات در قبال تشکیل دوباره دولت ائتلافی با مرکل وجود ندارد. درهرحال، هماکنون مرکل احساس نیاز شدیدی به سوسیالدموکراتها میکند و ائتلاف با این حزب را راهی برای بقای خود در برلین میداند. همین مساله، دستان سوسیالدموکراتها را در مذاکره با ائتلاف احزاب مسیحی پرتر کرده است.
اما سوال اصلی و نهایی اینجاست که آیا «بقای حداقلی» مرکل در قدرت میتواند وی را به لحاظ سیاسی و اقتصادی کماکان به فردی مقتدر در اروپا و منطقه یورو تبدیل کند؟ پاسخ این سوال مسلما منفی است. بدیهی است که «بقای حداقلی» با «بقای موثر» در قدرت تفاوت دارد. این قاعده درخصوص صدراعظم آلمان نیز صدق میکند. هماکنون مرکل درصدد است ضمن ائتلاف با حزب سوسیالدموکرات، تا حد ممکن هزینه شکستهای اخیر خود و حزب متبوعش (حزب دموکراتمسیحی) در انتخابات سراسری آلمان را کاهش دهد. با این حال کاهش این هزینه، به معنای بازگشت مقتدرانه مرکل به قدرت نیست. در اینجا تاکید میشود که حتی اگر آنگلا مرکل بار دیگر تحت تاثیر ائتلاف با حزب سوسیالدموکرات در راس معادلات اجرایی آلمان قرار گیرد، دیگر نمیتوان از وی بهعنوان سیاستمداری مقتدر در برلین و اروپای واحد یاد کرد. موضوعی که برخی شرکای اروپایی آلمان را نیز نگران
کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید