وضعیت وخیم معیشتی، رادیکالیسم را تقویت میکند گفتوگو با عبدالامیر نبوی
دکتر عبدالامیر نبوی، عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، در گفتوگویی با هفتهنامه مثلث به بررسی وضعیت فعلی داعش و گروههای تروریستی در منطقه بهویژه عراق و سوریه پرداخت و گفت که شکستهای مداوم گروههایی مانند داعش یا جبهه النصره به معنای پایان کار این نوع دیدگاه و ایدئولوژی نخواهد بود. به گفته این استاد دانشگاه، ناآرامیهای سیاسی بهخصوص در عراق و سوریه، بافت طایفهای – قومی این دو کشور و وضعیت وخیم اقتصادی و معیشتی، در مجموع زمینه مناسب را برای شکلگیری و رشد هر گروه رادیکالی آماده میکند؛ گروههای رادیکالی که به تودههای خسته از بحرانهای متراکم و متعدد موجود وعده ارزشمندی، بهبود و عزت میدهند. او معتقد است تا زمانی که وضعیت اقتصادی و سیاسی در کشورهایی چون عراق و سوریه سامان نپذیرد، همچنان میتوان انتظار داشت که باقیماندههایی از گروهکهای تروریستی و گروههای رادیکالی که وعده حل سریع مشکلات را بدهند، سریعا بتوانند برای خود پایگاه اجتماعی کسب کنند.
دکتر نبوی! شما چه تعریفی از پایان داعش دارید و وضعیت این گروه تروریستی را در برهه فعلی چطور ارزیابی میکنید؟
گروه داعش ظرف یک سال گذشته، شکستهای متعدد و مهمی را هم در جبهه عراق و هم در جبهه سوریه متحمل شده است. در خلال این شکستها هم به توانایی مالی و اجرایی این گروه ضربات سنگینی وارد شده و هم تعداد زیادی از اعضا و کادر رهبری آن از بین رفتهاند. ضمن آنکه شایعه مکرر مجروح شدن یا مرگ ابوبکر البغدادی، رهبر این گروه نیز به تضعیف روحیه هواداران این ایدئولوژی آسیب وارد کرده است. از این رو شاهد هستیم شهرهای بزرگ و کوچکی که به سرعت توسط هواداران این گروه اشغال شد، به سرعت نیز از دست آنها خارج گردید. امروز کمتر منطقهای در عراق و سوریه باقی مانده است که شاهد تجمع منظم و بقایای اداری- اجرایی این گروه باشد.
در حال حاضر این تروریستها بیشتر در چه مناطقی هستند؟
انسجام و تجمع اعضای داعش عملا از بین رفته است. درواقع نکته همین است که تعداد زیاد هواداران این گروه اکنون کجا هستند؛ طبیعی است که بخشی از آنها یا در خلال عملیاتهای جاری از بین رفتهاند، به اسارت درآمدهاند یا در مناطق بیابانی دو کشور پراکنده و مخفی شدهاند. این در حالی است که در مورد بخش زیادی از هواداران این گروه همچنان ابهام وجود دارد. گمانهزنیهای قوی وجود دارد که تعداد قابل توجهی از آنها راهی افغانستان یا شمال آفریقا شدهاند. بنابراین احتمالا به زودی شاهد تشدید فعالیتهای تروریستی چه در کشور افغانستان و چه در کشورهایی مانند لیبی یا شبهجزیره سینا (مصر) خواهیم بود و بارقه این امر در ماههای اخیر مشاهده شده است. اتفاقا مشکل عمده مناطقی که نام برده شد آن است که این مناطق به دلیل بیثباتی سیاسی، سابقه سرکوبگری و وضعیت نامناسب اقتصادی و معیشتی بهترین بستر برای رشد چنین ایدههایی هستند. شاید به دلیل این بستر آماده، به زودی شاهد تشدید فعالیتهایی به نام داعش در مناطق قبایلی الجزایر، لیبی، بخشهایی از تونس و همچنین مناطق قبایلی افغانستان باشیم.
وضعیت حضور باقیماندههای این گروهها در عراق و سوریه به چه صورت است؟
گفته میشود تعدادی از هواداران جز داعش به سایر گروههای رادیکال و سلفی در خاک عراق و بهویژه سوریه پیوستهاند. به عبارت دیگر اینها که از ناکامیها و شکستهای مکرر این گروه سرخورده شدهاند حال میکوشند از فضای رادیکالیسم و سلفیسم که توسط سایر گروههای نظامی سوریه و عراق رهبری میشود استفاده کنند و به عضویت آنها درآیند؛ گروههایی مانند احرارالشام. مشکل اصلی که قبلا توسط بسیاری از محققان و پژوهشگران مسائل منطقه خاورمیانه عربی گفته شده بود و امروزه توسط سیاستمداران تکرار میشود، آن است که شکستهای مداوم گروههایی مانند داعش یا جبهه النصره به معنای پایان کار این نوع دیدگاه و ایدئولوژی نخواهد بود و زمینههای مناسب متعددی در منطقه برای بروز مجدد چنین نگرشها و ایدههایی وجود دارد. ناآرامیهای سیاسی بهخصوص در عراق و سوریه، بافت طایفهای-قومی این دو کشور و وضعیت وخیم اقتصادی و معیشتی، در مجموع زمینه مناسب را برای شکلگیری و رشد هر گروه رادیکالی آماده میکند که به تودههای خسته از بحرانهای متراکم و متعدد موجود وعده ارزشمندی، بهبود و عزت میدهند. در واقع در چنین بستری بود که گروهی مانند داعش توانست ظرف مدت کوتاهی در دو کشور سوریه و عراق رشد کند. همچنین در چنین بستری است که میتوان منتظر بود این ایدهها در مناطقی مانند لیبی نیز به سرعت رشد و گسترش یابد. از این رو این برداشت که شکست گروههای رادیکالی مانند داعش به معنای پایان کار چنین ایدئولوژیها و دیدگاههایی نیست، برداشتی منطقی و مطابق با واقع است که پیشتر توسط پژوهشگران تحولات خاورمیانه عربی بیان شده بود.
باتوجه به مسائلی که ذکر کردید، چگونه میتوان با چنین گروههایی به مقابله برخاست؟
با چنین برداشتی میتوان نتیجه گرفت، بهترین راهکار مقابله با چنین گروههایی، نه نظامی که فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. تا در حوزه سیاست، مشارکت واقعی تمام طوایف و اقوام تضمین نشود، در عرصه اقتصاد بهبودی صورت نگیرد و در عرصه فرهنگی-اجتماعی فعالیتهایی برای رشد جامعه مدنی انجام نپذیرد، همواره میتوان منتظر ظهور یا قدرتگیری چنین گروههایی البته با نامهای مختلف بود. بنابراین تا زمانی که وضعیت اقتصادی و اجتماعی در کشورهایی چون عراق و سوریه سامان نپذیرد که آن هم به ثبات سیاسی پیوند خورده است، همچنان میتوان انتظار داشت که باقیماندههایی از گروهکهای تروریستی و گروههای رادیکالی که وعده حل سریع مشکلات را بدهند، سریعا بتوانند برای خود پایگاه اجتماعی کسب کنند. در حال حاضر مردم بیش از آنکه بهدنبال گروه خاصی باشند و این مسائل برایشان اهمیت داشته باشد بهدنبال
حل مشکلاتشان هستند.
اکنون که برخی از بازماندههای داعش به افغانستان منتقل شدهاند این گروه در افغانستان چقدر میتواند خطرآفرین باشد؟
طبیعی است رشد رادیکالیسم در هر منطقه برای ثبات و امنیت کشورهای آن منطقه خطرآفرین است و بایستی بهدنبال راههای مناسب و اثربخش برای مقابله با این وضعیت بود، منتها فکر میکنم راهحلهای صرفا نظامی و امنیتی پاسخگو نخواهد بود. البته در این رابطه، برخی این فرضیه را مطرح میکنند که آمریکا داعش را به شمال افغانستان منتقل کرده که با آن موافق نیستم. واقعیت آن است که حملات هوایی ایالات متحده چه علیه داعش و چه علیه منابع مالی این گروه در وضعیت فعلی آن بسیار اثرگذار بوده است. این مساله که رادیکالهای سرخورده از شکستهای مداوم روانه سایر کشورها و مناطق شوند، دور از تصور نیست و در طول تاریخ معاصر نیز شاهد چنین روندی بودهایم. بهعنوان نمونه، بعد از شکست ارتش سرخ در افغانستان در دهه 1980 و عقبنشینی آن، شاهد مهاجرت گسترده اعرابی بودیم که در جبهه افغانستان جنگیده بودند و حال تلاش داشتند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند؛ پدیدهای که به «افغان-عرب»
مشهور شد.
دیدگاه تان را بنویسید