آیا بولتون دیدگاههای جنگطلبانهاش را به شورای امنیت ملی منتقل میکند
گُرز- چماق به جای چماق- هویج
جان بولتون جنگطلب به عنوان سومین مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ منصوب شد؛ او که همواره بر طبل جنگ کوبیده و علیه ایران و برجام نیز صحبتهای بسیار تندی داشته، این روزها در جایگاه یکی از نزدیکترین افراد به ترامپ قرار گرفته است. باتوجه به دیدگاههای افراطی بولتون این موضوع مطرح میشود که رئیس جمهور آمریکا از روی کار آوردن وی چه اهدافی را دنبال میکند. به نظر میرسد که ترامپ با انتصاب بولتون به دنبال آن بوده که فردی نزدیک به خود را روی کار آورده و تاحدی نیز پیام جنگطلبی آمریکا را به جهانیان مخابره کند.
انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا از سوی دونالد ترامپ با انگیزههای متفاوتی دنبال شده است. جان بولتون به عنوان سومین مشاور امنیت ملی در دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا کار خود را رسما از روز دوشنبه، نهم آوریل آغاز کرد. وی با یک پیام توئیتری دونالد ترامپ که در آن خبر برکناری ژنرال هربرت ریموند مکمستر از سمت مشاور امنیتملی عنوان شده بود، به این سمت منصوب شد. در 14 ماه گذشته، بولتون بعد از مایکل فلین و هربرت مکمستر، سومین شخصی است که سمت مهم مشاور امنیت ملی آمریکا را برعهده میگیرد. بولتون به لحاظ دیدگاههای شخصی و مسئولیتهایی که تاکنون عهدهدار بوده است، در زمره شاخصترین چهرههای موسوم به «شاهینها»ی سیاست خارجی آمریکا شناخته میشود.
بولتون در زمان تصدی سمت سفیر آمریکا در سازمان ملل در تحقیر این نهاد بینالمللی گفته بود اگر 10 طبقه ساختمان سازمان ملل نیز تخریب شود، اتفاقی رخ نخواهد داد. همچنین میزان دلبستگی بولتون به صهیونیستها به حدی بود که اسرائیلیها، سفیر آمریکا در سازمان ملل را اصطلاحا عضو ششم از هیات پنج نفره اسرائیل در سازمان ملل لقب داده بودند. البته بولتون در دورانی که سمتهای دولتی نداشت، بر لحن تند و افراطی خود افزود و به چهره اصلی جریان جنگطلب در آمریکا بدل شد. برخی از سخنان بولتون در شبکههایی همچون فاکسنیوز اعتراض همحزبیهای وی در حزب جمهوریخواه را نیز برانگیخت. در رابطه با انگیزهها و اهداف ترامپ از انتصاب بولتون در سمت مشاور امنیت ملی آمریکا در ابتدا میتوان به اختلافدیدگاههایی که میان رئیسجمهور آمریکا و مشاور امنیت ملی پیشین او یعنی ژنرال هربرت مکمستر بروز کرد، اشاره داشت. به نظر میرسد که مکمستر، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا به اندازهای که ترامپ نیاز داشته در خصوص سیاست خارجی و سیاست امنیتی قوی عمل نکرده و دیدگاههای ترامپ که نماینده جریان ملیگرا در آمریکا است را پیگیری نمیکرده است. یکی از موارد اختلاف میان طرفین، بحث ایران بوده است اما میتوان گفت که مکمستر همچنان به نظریات بینالمللگرایی و تقویت مشارکت بینالمللی اعتقاد داشت در حالی که ملیگرایان آمریکایی تاکیدشان بر این است که باید از این ائتلافهای بزرگ خارج شد و منافع آمریکا را مدنظر قرار داد. شعار «اول آمریکا» یا اولویت آمریکا که مدنظر رئیسجمهور این کشور است نه خیلی برای رکس تیلرسون، وزیر خارجه پیشین اهمیت داشت و نه برای مکمستر، مشاور امنیت ملی. در نهایت نیز هر دو شخص از پستهایی که مشغول به کار بودند کنار گذاشته شدند.
اما اینکه چرا جان بولتون به سمت مشاور امنیت ملی برگزیده شد باید اشاره کرد که او از جمله چهرههای شاخص جریانی است که معتقد است ایالات متحده آمریکا در مسائل سیاست خارجی و سیاست امنیتی باید منافع خود را مدنظر قرار دهد. بولتون در دوران ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش، از تفکرات محافظهکاران نوین حمایت میکرد و حامی نظریاتی مانند جنگ پیشدستانه، حمله بدون کسب مجوز شورای امنیت به عراق و تاکید بر قدرت سخت به جای تمرکز بر قدرت نرم بود.
به همین دلیل میتوان گفت شاید نزدیکترین فرد از جنس مشاور امنیت ملی به تفکرات ترامپ، شخص جان بولتون است. اما باید این نکته را نیز در نظر گرفت که بولتون تنها چند روز است که کارش در این سمت را آغاز کرده و هنوز مشخص نیست که آیا او دیدگاههای تند و افراطیاش در زمانی که تحلیلگر بود شامل تاکید بر قدرت سخت و برخورد با ایران، کرهشمالی و روسیه را با خود به شورای امنیت ملی خواهد آورد و بر این نهاد حاکم خواهد کرد یا اینکه در نهایت بدنه کارشناسی در آمریکا باعث میشود بولتون در مواضع خود تجدیدنظر کند و ما شاهد چهره و مواضع متفاوتی از بولتون باشیم.
البته مواضع بولتون بسیار تند و افراطی است و در خصوص ایران، او نهتنها با برجام مخالف و به دنبال تغییر سیاستهای ایران است، بلکه آشکارا از ایده تغییر رژیم در ایران صحبت کرده و از جمله سیاستمدارانی است که هر ساله در تجمع سالانه منافقین در پاریس حضور داشته و در آنجا سخنرانی کرده است.
مشاور امنیت ملی جدید آمریکا اخیرا نیز اظهار کرده که باید بحث هستهای را در مورد ایران کنار گذاشت و به دنبال تغییر رژیم در این کشور رفت. لذا بولتون از جمله مخالفان سرسخت حکومت در ایران و همچنین توافق هستهای برجام است. او بارها تاکید داشته که ترامپ باید از توافق هستهای خارج شود و نظرش این است رییسجمهور آمریکا باید راهی را در پیش بگیرد که بوش در پیش گرفت یعنی خروج از پیمان منع موشکهای ضدموشک که در سال 2001 اتفاق افتاد. بولتون معتقد است همچنان که روسها به خروج از این پیمان واکنشی نشان ندادند اگر ترامپ هم از برجام خارج شود ایران هیچ واکنشی نشان نخواهد داد. با وجود این اظهارنظرهای تند و تیز باید توجه داشت که هنوز بولتون در سمت مشاور امنیت ملی دولت ایالات متحده آمریکا در خصوص ایران و برجام اظهارنظری نکرده است. شاید دیدگاههای بولتون تاحدودی تعدیل شده باشد و نمیتوان براساس دیدگاههای گذشته او قضاوت کرد و گفت که مشاور امنیت ملی آمریکا در آینده چه رویکردی را میخواهد پیش بگیرد.
همچنین این سناریو نیز مطرح است که شاید هدف ترامپ از روی کار آوردن مهرههای افراطی خود، یک نمایش تبلیغاتی برای ایجاد هراس در کشورهایی مانند ایران است و به طور جدی دست به اقدامی نخواهند زد. در این رابطه باید توجه داشت که ترکیب مایک پمپئو به عنوان وزیر خارجه، جیمز متیس به عنوان وزیر دفاع و جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا، تداعیکننده کابینه جنگ است. این افراد، افرادی هستند که بر قدرت سخت تاکید دارند و هیچ ابایی درباره صحبت کردن از جنگهای پیشدستانه ندارند. آنها معتقدند که اگر لازم شد ایالات متحده باید بدون توجه به نظر متحدانش وارد درگیری شود. اما این بدان مفهوم نیست که الزاما خروجی این کابینه معروف به کابینه جنگ، ضرورتا جنگ و درگیری باشد. بسیاری از مواقع دولتها، نمایش اقتدار را بروز میدهند تا وارد جنگ نشوند و دیدگاه ترامپ نیز بیشتر بر این مبنا استوار است. رئیسجمهور آمریکا معتقد است برای آنکه وارد جنگ نشوند باید ارتش قوی و اراده ورود به جنگ داشته باشند. این مساله باعث میشود دشمنان بترسند و ریسک درگیری با آمریکا را نداشته باشند. در حالی که برخی معتقد هستند که یک دولت ضعیف احتمال بروز جنگ را افزایش میدهد. بر اساس این الگو میتوان گفت شاید شکلگیری چنین مثلثی با هدایت ترامپ امکان بروز جنگ را تا حدودی کاهش دهد. اما این مساله را نیز باید درنظر داشت که تصمیم ورود به جنگ الزاما در واشنگتن اتخاذ نمیشود و حضور افراد افراطی با دیدگاههای افراطی ممکن است زمینه را برای شکلگیری یک حادثه تصادفی که منجر به جنگ شود افزایش دهد. این مساله ممکن است در مورد ایران، سوریه یا کرهشمالی صدق کند.
دیدگاه تان را بنویسید