گفتوگو با دکتر حسین شیخالاسلام
دلیلی ندارد در صورت خروج آمریکا در برجام بمانیم
دونالد ترامپ به تهدیدات خود علیه توافق هستهای با ایران ادامه میدهد. قرار است ترامپ در 22 اردیبهشتماه نظر نهایی خود را در خصوص برجام و تمدید تعلیق تحریمهای هستهای علیه ایران اعلام کند. درخصوص کلیت توافق هستهای، نقش و جایگاه آن در منطقه و نظام بینالملل، بیتعهدیهای آمریکا در برجام و رفتار جمهوری اسلامی ایران در صورت خروج واشنگتن از توافق هستهای، گفتوگویی با دکتر حسین شیخالاسلام، مشاور وزیر امور خارجه کشورمان صورت دادهایم که از نظرتان میگذرد.
بهطورکلی نقش و تاثیرگذاری برجام در معادلات منطقهای و بینالمللی را چگونه ارزیابی میکنید؟
دشمنان ما و در رأس آنها آمریکا رژیم صهیونیستی و عربستان، پس از انقلاب اسلامی منافع و جایگاه بینالمللی خود را به واسطه دینخواهی، آزادیطلبی و مردمسالاری و آرمانخواهی ما درخصوص آزادسازی فلسطین مسجدالاقصی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران در خطر دیدند. آنها تمایل به این دارند که برای کنترل ما اهرمهای فشاری را به بهانههای مختلف داشته باشند، در واقع آنها میخواهند این ابزارهای فشار را علیه ما داشته باشند تا بتوانند هر زمان خواستند از آنها در جهت تحمیل خواستهها و سیاستهایشان بر ما استفاده کنند، شش قطعنامه بینالمللی که علیه ایران صادر شده بود هم از این امر مستنثی نبود و نمیخواستند این اهرمهای فشار را بهسادگی از دست بدهند. پس خاصیت برجام در این برهه این بود که این ابزار یعنی قطعنامههای بینالمللی که در شورای امنیت و ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد تنظیم شده بود را از آنها گرفت، هرچند که آنها پس از برجام هم تمام تلاش خود را داشتند تا بار دیگر ایران را به بهانههای دیگر ذیل بند هفتم منشور ملل متحد آورند.
برجام توانست این فرصت فشار را از آنها بگیرد، آنها دیگر نمیتوانند در این حوزه با ما بازی درآورند و این یک پیروزی دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران است. از طرف دیگر شاهد هستیم که در جبههبندیهای بینالمللی چین و روسیه در کنار آمریکا قرار ندارند و همچنین اروپا به عنوان متحد قدیمی آمریکاییها دیگر همچون گذشته محکم و کامل در راستای سیاستها و خواستههای آمریکا گام برنمیدارد که اینها همه نشان از رو به زوالرفتن قدرت و هیمنه آمریکا در نظام بینالملل امروز دارد. در یک دورهای ما میدیدیم که دشمنان ما خود را در قالب جامعه جهانی تلقی میکردند، یعنی پنج کشور دائم عضو شورای امنیت سازمانملل تصمیمات و سیاستهای اتخاذی خود را در قالب خواست و رویکرد جامعه جهانی قلمداد میکردند، اما دیگر این موضوع هم رنگ باخته و دوره مطرحکردن این مسائل پایان یافته و بر همه مشخص شده است که آنها که با ما مشکل دارند یک عده محدودی هستند که با توسل به ابزار و سازوکارهای بینالمللی خود و سیاستهای خود را از جانب همه کشورهای جهان مطرح میکردند. این برای ما امروز در دوران پسابرجام یک فرصت است، انشقاق ایجادشده میان آمریکا و اروپا از طرفی و روسیه و چین با آمریکا از طرف دیگر میتواند برای ما فرصت باشد که بهتر است در این خصوص هوشمندی بیشتری را داشته باشیم تا هر چه بیشتر منافع ملی ما تامین و جایگاه بینالمللی و منطقهای ما نیز تقویت شود.
تحلیل شما از مناسبات منطقهای و بینالمللی ایران در دوران پسابرجام چیست؟ این مناسبات پس از امضای توافق هستهای و اجراییشدن آن چگونه و بر چه مبنایی شکلگرفته و ادامه پیدا کرده است؟
در دوران رژیم گذشته که ایران در اختیار آمریکا بوده، ایالاتمتحده آمریکا از طریق ایران، عربستان و دیگر پادشاهیهایی که در منطقه تابع او بودند، سیاستهای خود را پیش میبرده و تنظیم مناسبات میکرد. پس از انقلاب اسلامی ایران و مستقلشدن جمهوری اسلامی ایران، آمریکا تمام تلاش خود را به کار بست تا ایران نتواند استقلال خود را داشته باشد و بر خلاف منافع و خواستههای آن دولت در منطقه کاری را پیش نبرد که جنگ تحمیلی هشتساله و انواع تحریمها و توطئههای به کار بردهشده علیه ایران در این چهار دهه در این راستا قابل تحلیل است.
به دلیل ترس از مردمسالاری دینی در ایران اسلامی بود که آمریکاییها شورای همکاری خلیجفارس را بهوجود آوردند تا کشورهای پادشاهی خلیجفارس را زیر علم سعودیها متحد کنند. بنابراین دشمنان ایران همواره میخواستند اهرمهای فشار را علیه ایران داشته باشند که در مقاطع مختلف در این چهار دهه نتوانستند این کار را انجام دهند. در موضوع توافق هستهای یک موضوعی هم بود که میخواهم به آن اشاره کنم و آن اینکه ایران در برابر قدرتهای جهان ایستاد و در مقابل آنها پای میز مذاکره نشست و این به معنای ارتقای جایگاه ایران اسلامی در معادلات بینالمللی است و یکی از دلایل مخالفت دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ما همچون عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی همین مطلب است چراکه این مساله به خودی خود به معنای مشروعیتبخشی بیشتر به حق هستهای ایران به حساب میآمد.
چرا عربستان و رژیم صهیونیستی همچنان درصدد تقابل با برجام و ابطال آن از سوی دولت ترامپ هستند؟ ریاض و تلآویو چه سیاستی را در اینخصوص دنبال میکنند؟
ما مشکلی که با برجام داریم عدم انجام تعهدات طرف مقابل در قبال توافق هستهای است که نمیگذارد از منافع برجام به طور کامل بهرهمند شویم و این بدعهدیها هم عمدتا در حوزه بانکی و مالی اتفاق افتاده است. درست است که بدعهدی از طرف آنها انجام میشود ولی برای ما هم عزتمندانه نیست که کسی با ما توافقی کند ولی نسبت به انجام تعهداتش در قبال ما بیتفاوت باشد.
اگر آن قسمتهایی از برجام که به نفع ما است اجرایی نشود دیگر برای ما حضور در این توافقنامه جذابیتی ندارد، آمریکاییها میخواهند با فشارهای مختلف ما را از دستاوردهای برجام محروم و فضا را علیه ما تنظیم کنند.
برجام برای ما درسهای زیادی داشت و ما باید از آنها برای ادامه مسیر خود استفاده کنیم، به طور مثال بدعهدیهای آمریکا امری نبود که برای ما تعجببرانگیز باشد، ما از ابتدای این راه می دانستیم که نمیتوانیم به غربیها و آمریکاییها اعتماد کنیم ولی در دوران پسابرجام این مساله برای ما به یقین حاصل شد.
دولت آمریکا بارها مسائلی از جمله لزوم اصلاح برجام و تغییر توافق هستهای را مطرح کرده است. ترامپ در قالب طرح این مسائل، به دنبال چیست؟
دولت ترامپ اساسش بر قلدری است، خود ترامپ اعتراف میکند که آمریکا ضعیف شده و میخواهد این کشور را به جایگاه قبلی خود بازگرداند و از طرفی این را هم میگوید که ایران کشوری باقدرت و پرنفوذ در منطقه است. باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که ترامپ و جمهوریخواهان در یک جنگ داخلی با حزب رقیبشان دموکراتها قرار دارند، جمهوریخواهان جناح اسلحسازی و نفت در آمریکا هستند و دموکراتها جناح شرکتهای بزرگ نرمافزاری. در شرایط فعلی و دو، سه سال اخیر دموکراتها در این نبرد اقتصادی بر جمهوریخواهان غلبه پیدا کردند و این در حالی است که تا به حال شرایط عکس این مطلب بوده و این شرکتهای اسلحهسازی و نفتی بودند که در آمریکا حرف اول را می زدند.
برای همین است که رکس تیلرسون، رئیس بزرگترین شرکت نفتی دنیا به عنوان وزیر امور خارجه این کشور مطرح میشود تا در حوزه سیاست خارجی این مساله را به عنوان یکی از اساسیترین امور آمریکا پیگیری کند و امپراتوری نفتی آمریکا را بازسازی کرده باشد.
آمریکاییها طوری نسبت به گاز و نفت حساسیت دارند که بتوانند تا جایی که امکانش هست تسلط خود را بر بازارهای گاز و نفت منطقه و جهان افزایش دهند، نوع رفتارهای آمریکا با عراق که معتقدند نباید از آن کشور در سال 2011 بیرون میآمدند، نوع رویکردی که با افغانستان به عنوان کشور دارنده مواد خام دارند، نوع سیاستی که نسبت به موضوع مرزی میان لبنان و اسرائیل دارند به نحوی که لبنانیها به دنبال تثبیت حقوق خود در اکتشاف نفت از دریا هستند اما جانب اسرائیل را نگاه میدارند یا حضور آمریکاییها در سوریه و حمایت آنها از نیروهایی است که در شرق سوریه قرار دارند یعنی در جایی متمرکز هستند که عمده نفت آن کشور در آن مناطق قرار دارد، از همه مهمتر رفتار آنها با عربستان سعودی به عنوان سلطان نفت جهان، همچنین نوع رفتار آنها در قبال «شرکت آرامکو» که آن را میخواهند با چپاول از عربستان در بورس بگیرند، در این راستا قابل تحلیل است.
این در حالی است که ایران برای منطقه همواره خواهان صلح، آرامش و امنیت است و اینکه مردم منطقه خودشان بتوانند بر منابع عظیمی که در کشورهای منطقه وجود دارد کنترل و مدیریت داشته باشند.
شکستهای پیاپی گروههای تروریستی وابسته به غرب( از جمله داعش) چه تاثیری بر مخالفتها و ادامه سیاستهای خصمانه دولت آمریکا و عربستان سعودی در دوران پسابرجام علیه ایران داشته است؟
این یک توطئه بزرگی بود و قطعا پیروزی و دستاورد بزرگی برای غربیها به حساب میآمد چراکه توانستند گروهی را از جنس خودمان به جان مابیندازند و میان امت اسلامی تفرقه ایجاد کنند، گروههایی که خوانش تند و افراطی از اسلام را به جهان معرفی کردند که تفاوت فاحشی با اسلام ناب داشت.این مساله گروههای تروریستی تکفیری یک ایده و توطئه پیچیده و عظیمی به زعم خودشان علیه ما بود؛ اما پس از آنکه این مساله رو به زوال رفت رودرروییها شفافتر از گذشته شده است، چرا که تا آن زمان میگفتند جنگی است میان مسلمانان با گرایشها و مذاهب مختلف خود و امروز دیگر مشخص است که یک طرف میدان ترامپ است و پادشاهیهای خلیجفارس و در یک طرف هم کشورهای اسلامی مستقل وجود دارند. امروز درگیری ما با جبهه مستکبران واضحتر شده است و مشخص شده که دشمن اصلی ما چه کسی است و از ابهام خارج شده است.
تا چه زمانی ایران می خواهد در برجام باقی بماند؟ تلاشهای دستگاه سیاست خارجی ما برای نگاهداشتن اروپا، روسیه و چین در مقابل آمریکا در قبال برجام چگونه بوده است؟
اگر آمریکاییها برجام را بههم بزنند، هیچ دلیلی برای ماندن ما وجود ندارد. ما از منظر اسلامی به تعهد خود تا زمانی که طرف مقابل به تعهداتش پایبند باشد، متعهد هستیم و اگر به هر دلیلی نخواهند این روند ادامه داشته باشد ما نیز به ماندن در برجام اصراری نداریم.
ما غصه نگهداشتن برجام را نباید داشته باشیم، آنها باید این نگرانی را داشته باشند. ببینید آمریکاییها بهره اقتصادی از قبال برجام نمیبرند و برای همین با برجام مخالف هستند اما اروپاییها از این توافق منتفع هستند، بنابراین آنها باید تلاش کنند که برجام بماند.
اگر آمریکاییها بخواهند برجام را بههم بزنند ما هم آن را بههم خواهیم زد و هیچ نگرانیای از این بابت نداریم.
طرف مقابل از ابتدا میخواست درخصوص مسائل منطقهای مذاکراتی را در کنار مذاکرات هستهای با ایران داشته باشد اما نظر رهبری بر این نبود. همین امروز شاهدیم که برجام که صرفا مسائل هستهای را شامل میشود بهخوبی پیش نمیرود حالا شما تصور کنید پروندههای دیگری هم با آنها میداشتیم و هر کدام به همین نحو ناقص پیش رفته بود. ما سابقه همکاری خوبی را با آمریکاییها پیش و پس از انقلاب اسلامی نداشتهایم، همواره آنها با ما از موضع تجاوزگری، دخالت در امور داخلی و اتخاذ سیاستهای خصمانه برخورد کردند که موارد متعددی از اقدامات منفی آمریکا نسبت به ملت ایران در کارنامه سیاه دولتهای آمریکایی وجود دارد.در بحث برجام ما حتی یک قطعنامه شورای امنیت را پشتوانه این توافقنامه قراردادیم اما میبینیم که آمریکاییها با قُلدری حتی نسبت به قوانین بینالمللی هم اعتنایی ندارند و خود را مبری از این مساله میدانند و دیگر برای همه روشن شده است که نمیتوان با آمریکاییها هیچگونه
همکاری داشت.
دیدگاه تان را بنویسید