مشاور جنگ ترامپ به دنبال راضی نگهداشتن قشر تندرو در آمریکاست
مهدی فتحی در مثلث نوشت:
مثلث/ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا طی یک سال و نیمی که قدرت را در آمریکا در اختیار دارد، سه مشاور امنیت ملی انتخاب کرده که جان بولتون آخرین آنهاست. اولین مشاور مایکل فلین بود که در مدت کوتاهی پس از انتصاب در این سمت به دلیل آنکه گفتند با روسیه همکاریهای تجاری و پیوندهای نزدیکی داشته، مجبور به استعفا شد؛ سپس ژنرال مکمستر به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب شد و پس از حدود یک سال گفته شد که در زمینه برجام، کرهشمالی و برخی دیگر از موضوعات میان رئیسجمهور و مشاور امنیت ملی او اختلافنظرهایی پدید آمده و در نهایت به استعفای مکمستر منجر شد. امروز نیز جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ انتخاب شده است. به نظر میرسد که از یک جهت ترامپ، او را به دلیل آنکه یک چهره تندرو است انتخاب کرده است؛ بولتون فردی است که به استفاده از قدرت سخت در سیاست خارجی آمریکا اعتقاد دارد، زبان بسیار تندی در این حوزه دارد و نسبت به مشورت آمریکا با متحدانش اصلا نظر مثبتی ندارد. جان بولتون تلاش دارد که به هر طریقی رهبری آمریکا را در نظام بینالملل دیکته کند یا سیاستهایی را پیش بگیرد که به اصطلاح این قضیه را تضمین کند. شاید چون کسانی که در میان میانهروها و چهرههای شناختهشده در آمریکا ویژگیهایی را داشتند که بتوانند در این سمت قرار بگیرند با شخص رئیسجمهور همکاری نمیکردند و ترامپ با آنها اختلافنظر داشت برای آنکه بتواند قشر تندرویی که در انتخابات به وی رای داده بودند را راضی کند، جان بولتون را به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب کرد. این انتصاب بیشتر به دلیل خطمشی افراطی بولتون و با هدف راضی نگهداشتن محافل تندرو داخل آمریکاست. همچنین ترامپ میخواهد بر این مساله تاکید کند که در مجموعه او بعد از برکناری برخی افراد تندرو در گذشته، در حال حاضر گروههای تندرو دوباره به کاخ سفید بازخواهند گشت. البته به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ که تسلطی بر سیاست خارجی و امنیتی ندارد و فردی است که تا حدودی تسلط بر امور اقتصادی دارد و دیگر از آن جهت که در امور سیاسی نیز محاسبه اقتصادی انجام میدهد، احتمالا ترامپ در آینده با بولتون نیز دچار اختلاف نظر خواهد شد. حال اینکه آیا این اختلافاتجان بولتون را به سرنوشت دو مشاور امنیت ملی پیشین دچار خواهد کرد یا اینکه درون کابینه حفظ خواهد شد یا خیر، هنوز مشخص نیست.
دررابطه با مواضع بولتون نیز باید اشاره کرد که او مواضع بسیار افراطی دارد؛ در گذشته او به دنبال آن بود که آمریکا سیاستهایش را به صورت یکجانبه در صحنه بینالمللی پیش ببرد و با نقش سازمان ملل مخالف بوده است. در دوران جورج بوش که در دولت حضور داشت نیز از جمله حامیان کاهش بودجه سازمان ملل توسط آمریکا بود. با اسرائیل رابطه بسیار نزدیکی دارد و گفته میشد در زمان بوش او بیش از رئیسجمهور آمریکا منافع اسرائیل را پیگیری میکرده و به دنبال این بود که دولت بوش به هیچ طریقی به مواضع اسرائیل لطمهای وارد نکند. در زمینه سیاستگذاری به جنگ پیشدستانه و پیشگیرانه باور داشت و خواستار این بود که با مخالفان و دشمنان دولت آمریکا جنگی پیشگیرانه آغاز شود تا آنها تبدیل به تهدیدی برای آمریکا نشوند. درمورد جمهوری اسلامی ایران نیز جان بولتون با منافقین و دشمنان ایران رابطه نزدیکی داشت و در نشستهای آنها شرکت میکرد. او مانند ترامپ اعتقاد دارد که توافقنامه برجام نباید باقی بماند و خواستار این است که از این قرارداد به نوعی خارج شوند. البته پیش از برجام و در دوران ریاست جمهوری بوش هم بولتون همین مواضع افراطی را داشت ولی در آن زمان چون دولت جورج بوش بسیاری از این مواضع را در صحنه بینالمللی دنبال میکرد، سیاستمداران و نخبگان در جامعه آمریکا اغلب از این مواضع حمایت نمیکردند. در حال حاضر نیز به نظر میرسد که چه در داخل جامعه آمریکا و چه در زمینه برقراری اجماع بین آمریکا و متحدانش در ناتو و اروپا، انتخاب بولتون، دولت آمریکا را با مشکلاتی مواجه کند. بعید است که متحدان آمریکا دیدگاههای بولتون را بپذیرند زیرا او نیز مانند ترامپ اعتقاد دارد که ابتدا باید منافع آمریکا حفظ شود. این در حالی است که دیگر روسای جمهور آمریکا به دنبال آن بودند که با دیگر متحدانشان گفتوگو کنند و در نهایت آمریکا با مشارکت و همکاری دیگر قدرتها رهبری آن تصمیم را برعهده بگیرد. اما تیم افراطیای که بولتون عضو آن بود اعتقاد داشت نیازی به مشورت نیست و ایالات متحده میتواند سیاستهایش را به صورت یکجانبه پیش ببرد.
در حال حاضر نیز به نظر میرسد انتخاب چهرهای مانند بولتون میتواند اختلافات آمریکا را با متحدانش در اروپا در زمینه امور سیاسی، نظامی و اقتصادی بیشتر کند.
در قبال جمهوری اسلامی ایران نیز به نظر میرسد با روی کار آمدن بولتون، رژیم صهیونیستی تا حدود زیادی دلگرمی بیشتری به دست آورده و سعودیها نیز از انتخاب او خیلی خوشنود هستند. آنها انتظار دارند به نوعی توجه ترامپ را به سمت ایران و خاورمیانه بیشتر جلب کنند و احتمالا ادبیات بولتون در قبال ایران ادبیات تندی خواهد بود. به نظر میرسد که دولت آمریکا با انتخاب این ادبیات درصدد آن باشد که منطقه خاورمیانه را متشنج کند و به دنبال آن باشد که تسلیحات بیشتری را به کشورهای منطقه بفروشد تا از این طریق تجارت اسلحه را داخل آمریکا رونق ببخشد. حتی این احتمال وجود دارد که کار به درگیریهای مقطعی در کشورهای مختلف خاورمیانه کشیده شود. همچنان که در اولین جلسهای که بولتون به عنوان مشاور شورای عالی امنیت ملی شرکت کرد بحث در خصوص مسائل سوریه و قضیه استفاده ساختگی از سلاح شیمیایی در دوما مطرح شد و به نظر میرسد مواضع افراطی جان بولتون و مشاوره دادن او به رئیسجمهور آمریکا در این نشست آشکارا مشاهده شد. البته ترامپ و بولتون تفاوتهایی نیز با یکدیگر دارند و آن اینکه ترامپ محاسبه اقتصادی میکند و برای هر امری سود و زیان اقتصادی آن را در نظر میگیرد. ترامپ در مبارزات اقتصادی بسیار علیه جنگ صحبت کرد زیرا در دوران جنگطلبی آمریکا یعنی دوران جورج بوش دولت واشنگتن بودجه بسیار سنگینی را در خاورمیانه هزینه کرد و حدود 6 یا 7 تریلیون دلار در منطقه هزینه کرده بود بدون آنکه برایشان سودی داشته باشد. لذا ترامپ احتمالا بدون محاسبههای اقتصادی هر تصمیمی با نظریات جان بولتون همراهی نخواهد کرد و قربانی تفکرات ایدئولوژیک بولتون و افرادی مانند وی در سیاست خارجی و امنیتی نخواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید