شاهزاده سعودی بهدنبال مدیریت افکار عمومی نسبت به عربستان است
صدام جدید
مثلث/نصرتالله تاجیک: محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی اخیرا در سخنانی موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. ولیعهد جوان سعودی مدعی زندگی مسالمتآمیز صهیونیستها در کنار فلسطینیان در سرزمینهای خود شد.مثلث به بررسی او و حاکمیت وهابی پرداخته است
محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی اخیرا در سخنانی موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت. ولیعهد جوان سعودی مدعی زندگی مسالمتآمیز صهیونیستها در کنار فلسطینیان در سرزمینهای خود شد.
این در حالیاست که عربستان هیچگاه به صورت رسمی و در مجامع بینالمللی اسرائیل را به عنوان کشور به رسمیت نشناخته است. لذا با یک بررسی مقایسهای نسبت به روشهای گذشته عربستان در سیاست خارجی یا سیاست داخلی، میتوان گفت که عربستان و خصوصا محمد بنسلمان وارد یک روش جدیدی از تعامل با دنیا شدهاند.
اما درواقع اقداماتی که محمد بن سلمان انجام میدهد، بیشتر برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی دنیاست، تا از این طریق بتواند نظر جهانیان را نسبت به مردم عربستان تغییر دهد، حتی مسائل مربوط به سیاست داخلی. البته این ظاهر قضیه است و عربستان همچنان روی چندین گسل و بحران سیاسی- اجتماعی که زیر پوست جامعه، سیاست و حکومت در جریان است زندگی میکند و جامعه متحولی دارد. از یک طرف، زنان و حقوق اولیه و تأدیهنشده آنان و همچنین جوانان و خواست و نیازهای آنان است که یک انباشت اجتماعی است و باید پاسخ داده شود.
از طرف دیگر نیروهای محافظهکار سنتی قطعا در برابر تغییراتی که محمد بن سلمان در نظر دارد انجام دهد، مقاومت خواهند کرد. ازاینرو باید به عمق جامعه عربستان هم توجه کرد؛ اگرچه آنها در برخی شاخصهای اجتماعی و اقتصادی پیشرفتهایی داشتهاند اما درحقیقت وجود یک سیستم با آزادی بیان و دموکرات که پاسخگوی نیازهای اقشار و مذاهب گوناگون در جامعه محافظه کار سعودی باشد یک نیاز طبیعی است که تامین آن زمانبر خواهد بود.
درواقع باید گفت عربستان یک جامعه سنتی و محافظهکار دارد و طبق گفته بنسلمان، وهابیت در دورهای به دلیل خواست آمریکاییان در عربستان رشد پیدا کرد و منکر وجود آن در زمان کنونی شده است. اما در حقیقت جامعه عربستان در یک سده اخیر اینگونه ساخته و مدیریت شده است؛ ضمن اینکه تغییر در هر کشور و سیستمی با مقاومت مواجه میشود. لذا باید گفت وهابیت در عربستان ریشه دارد و امکان مدیریت آن و هرگونه تغییری در ریاض از سوی رهبران آن وجود دارد زیرا نسل کنونی و جوانان این کشور بیشتر به سمت سکولاریسم تمایل پیدا کرده و نسل قدیمی نیز بیشازپیش رو به انقراض است.
از سوی دیگر اقداماتی که محمد بن سلمان در سیاست خارجی در رابطه با رژیم صهیونیستی و یمن انجام میدهد یا فشاری که بر کشورهای منطقه برای دوری از ایران وارد میکند، بدون تبعات نخواهد بود. به عبارت دیگر عقل سلیم حکم میکند که اگر در نظر داریم سلسلهاقدامات داخلی انجام دهیم، محیط خارجی را آرام و امن کنیم و بالعکس.
دراین مورد سلسلهاقداماتی که سعودیها در ارتباط با کشورهای منطقه انجام میدهند و وعدهها و گفتههایی که در رابطه با رژیم صهیونیستی بیان داشتهاند، تا جامه عمل بپوشند و تبدیل به سیاست و اجرا شوند، زمان درازی در پیش دارند. در واقع باید گفت اینگونه صحبتها و وعدهها بیشتر برای مدیریت افکار عمومی جهانیان و منطقه نسبت به عربستان بیان میشود. در درجه بعدی بنسلمان در نظر دارد تا بتواند در موضوعاتی که جمهوری اسلامی به آنها توجه ویژه دارد، رقابت به وجود آورد و برنده میدان شود. لذا مجموعه حرکاتی که محمد بن سلمان انجام میدهد را میتوان در مقوله اصلاحاتی نهچندان عمیق در درون عربستان و مدیریت افکار عمومی در سطح بینالملل دانست.
پس همانگونه که ملکسلمان در مصاحبهای اعلام موضع کرد و بیان داشت سیاست عربستان در قبال اسرائیل تغییر نکرده است بنابراین باید گفت که استراتژی ریاض تغییر مهم و اساسی نکرده بلکه محمد بن سلمان ولیعهد در سفرش به آمریکا بیشتر به دنبال مدیریت افکار عمومی است؛ زیرا سعودیها به مخاطرات شناسایی رسمی رژیم صهیونیستی در جهان اسلام آگاه
هستند.
اما بنسلمان خصوصا با حضور در ایالاتمتحده آمریکا در تلاش است این پیام را برای جامعه یهودی آمریکا بفرستد که عربستان به دنبال عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است و این ایران است که با این رژیم مخالف و فلسطینیها را تحریک میکند. اما از آنجاییکه این سیاست بن سلمان با رویکرد سنتی اعراب در قبال صهیونیستها در تضاد است، یک تقسیم وظایف بین ملکسلمان و محمد بنسلمان صورت گرفت. از یک طرف ملکسلمان طی یک مصاحبه نسبت به عدم تغییر مواضع ریاض در برابر رژیم صهیونیستی اعلام موضع کرد.
از طرف دیگر بنسلمان در آمریکا از تریبونی دیگر درصدد استفاده از لابی اسرائیل است زیرا همانگونه که پیش از این نیز اشاره کردم بحث رژیم صهیونیستی یکی از مسائل غامض جهان اسلام است و عربستان نیز نسبت به این موضوع آگاه است. لذا باید گفت روشهای بنسلمان و ملکسلمان نسبت به گذشته متفاوت است و نه سیاستهای آنها. از این پس ریاض به دنبال حمایت از حماس و دولت خودگردان و درواقع مبارزه با رژیم صهیونیستی نیست. بلکه در تلاش است تا مصالحهای بین دو طرف ایجاد کند، بنابراین روابط عربستان و حماس تیرهتر از گذشته خواهد شد.
به عبارت دیگر مذاکرات و مصاحبههای محمد بن سلمان در آمریکا در جهت مدیریت افکار عمومی و استفاده از نقش رسانهها در جریانسازی به نفع سعودیها و با استفاده از متخصصین این امر در آمریکا، صرف هزینههای فراوان تبلیغاتی و رسانهای و پرداخت به نویسندگان، رسانهها و اشخاص غربی صورت گرفت تا از لابی قدرتمند یهود برای ایجاد فشار یا فراهمکردن تمایل در ترامپ استفاده کند، تا با قرارگرفتن در کنار اسرائیل بتواند با جمهوریاسلامی ایران مقابله بیشتری
کند.
درواقع سعودیها برای اینکه بتوانند بیشتر به آمریکا نزدیک شوند و مشکلاتشان را در ارتباط با ایران و دیگر کشورهای منطقه حل کنند، درصدد هستند تا مواضعشان را به مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی نزدیک کنند. بنابراین باید گفت محور عربستان، آمریکا و اسرائیل به دلیل اختلافی که با جمهوری اسلامی ایران دارند، درصدد یارگیری و نزدیکشدن به هم هستند تا با حمایت همدیگر در مقابل ایران، از اهرمهای همافزایی خود
استفاده کنند.
در مجموع سفر محمد بن سلمان به آمریکا دارای دستاورد استراتژیکی نبود و آمریکا بیشتر به دنبال کسب منافع مالی و بهبود اوضاع اقتصادی خود، افزایش شغل در کمپانی های تسلیحاتی و افزایش فروش تولیدات آنها به عربستان بود.
دیدگاه تان را بنویسید