سرانجام توافق هستهای چه میشود؟
غروب برجام
نوشتارسیده مسعوده میرمسعودی در مثلث:
مثلث آنلاین:/ رئیسجمهور آمریکا که از کمپین انتخاباتی خود تا امروز، دشمنی خود را آشکارا نسبت به توافق برجام اعلام کرده، هیچ عمل یا توصیهای حتی از متحدین اروپایی و سایر بازیگران بینالمللی عزم او را در مخالفت با برجام کاهش نداده و همچنان عزمش بر جزم خروج پایدار است.
سوال کلیدی در این تحلیل این است که نیت اصلی دونالد ترامپ از این مخالفت مداوم و عدم عقبنشینی از مواضع خود چیست؟
اگر بخواهیم لایه به لایه در این تحلیل پیش برویم، اولین دلیل این مخالفت را در روانشناختی ترامپ باید جستوجو کرد. ترامپ قبل از رسیدن به پست ریاستجمهوری، یک فرد معمولی و در حد یک کارآفرین موفق بود؛ بنابراین در حوزه سیاستهای دولتی و روابط بینالملل نه تجربه و نه فرصت قانونی برای این کار داشت و از ایران نیز در حافظه تاریخی خود، یک کشور تهاجمی که جرات اشغال سفارت کشورش و به گروگانگیری اعضای سفارتخانه آمریکا به مدت طولانی را داشته، یاد میکند. باتوجه به نگاه بالا به پایین فرهنگ آمریکایی نسبت به سایر فرهنگها، این موضوع در ترامپ نیز یک دید منفی به عملکرد ایران حتی در موارد مثبت ایجاد کرده است.
دونالد ترامپ از نظر روانشناختی نه به ملت ایران، بلکه نسبت به حکومت جمهوری اسلامی ایران نگاه تیرهای دارد و تلاشش این است که در مواضع خود این نگاه را عملی کند.
در لایه بعدی تحلیل عملکرد ترامپ، باید اصرار او بر پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و رفتار متفاوت او با اوباما را مورد واکاوی قرار داد. ترامپ سعی در اثبات این دارد که مسیر اوباما در اداره کشور و تصمیمات کشوری اشتباه بوده و سعی دارد عملکرد دولت قبلی را با تصمیمات جدید و گاهی اوقات کاملا مخالف با آن به جامعه آمریکا ارائه دهد.
میتوان گفت او در خیلی موارد نیز از جمله لغو طرح بهداشت اوباما (اوباماکر) موفق هم بوده و در سایر مواردی که از حوصله این مقاله خارج است نیز سعی داشته در جهت خلاف دولت قبلی قدم بردارد.
در روابط بینالمللی ما فقط در مورد خاورمیانه و موردی، برجام را مورد کنکاش قرار میدهیم.
برجام، یکی از دستاوردهای موفق اوباما و تیم سیاستگذاری بینالمللی آمریکاست و به جرات میتوان گفت یکی از دیپلماسیهای موفق جهانی است که میتوانست الگویی برای مذاکرات جمعی نیز باشد. ترامپ مخالفت خود را با این موضوع بهطور جدی از زمان به قدرت رسیدن دنبال کرده است چون این توافق را بدون ماهیت موضوع، دستاورد دولت اوباما میدانست و سعی در لغو آن داشت. به همین خاطر ترامپ موازی با مخالفت با برجام، موضوع مذاکره با کرهشمالی را بهعنوان جایگزین طولی برای برجام به صحنه جهانی معرفی کرد و در مذاکرات سعی در مدیریت این مذاکره بهطور گسترده با شرکتدادن متحدین و جلب توجه جهانی به این موضوع داشت. گاهی شدت این مذاکره به قدری در این نمودار مذاکرهای به پیش میرفت که تحلیلگران جنگ را پیشبینی میکردند و گاهی چنان دیپلماسی نرم دنبال میکرد که آن را با بحران موشکی کوبا مقایسه میکردند.
بههرحال این مذاکره با مدیریت ترامپ به یک راهحل موفق منتهی شده تا جایی که زمزمههای دادن جایزه صلح نوبل به ترامپ و رئیسجمهور کرهجنوبی برای رسیدن به صلح به گوش میرسد.
سوال مطرح در اینجا این است که برجام با این موضوع که آمریکا یکی از مذاکرهکنندگان اصلی این توافق است و ترامپ نیز نگاه کاملا منفی به این موضوع دارد به کجا خواهد رسید؟
12 می، روز تصمیمگیری ترامپ برای خروج از این توافق است که سه سناریو برای این موضوع متصور است:
1- آمریکا از توافق خارج نشود
2- آمریکا از توافق خارج بشود
3- آمریکا با اصلاحات و تغییر در برجام بماند؛ یعنی در حقیقت برجام تغییر کند.
سناریوی اول که آمریکا خارج نشود و هیچ تغییری در برجام ایجاد نشود از نگاه تحلیلگران جزو سناریوهایی غیرممکن است؛ چونترامپ با آوردن مایک پمپئو و جان بولتون که مخالفان جدی ایران و توافق هستند، تقریبا این موضوع را منتفی کرده و همچنان سناریوی ناممکن است ولی باتوجه به اینکه در عالم سیاست هیچچیز غیرممکنی وجود ندارد، پس احتمال تمدید دوباره تحریمها و ارجاع تصمیمگیری به سه ماه بعد ممکن است. اگر این موضوع اتفاق بیفتد، ایران یک فرصت نفسگیری خواهد داشت.
سناریوی دوم، یعنی آمریکا از برجام خارج شود.
این سناریو، پیشبینی اکثر تحلیلگران در حال حاضر است و خود ترامپ نیز با عملکرد خود و حتی بهطور واضح در سخنانش، این موضع را تا امروز پایدار نگه داشته است. حتی بعد از سفر امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، این موضع خروج از برجام تغییر چندانی نکرده است. در بررسی این سناریو باید پیشبینی کرد که آمریکا از برجام خارج شود و دوستان اروپاییاش نیز خارج شوند، ولی بهنظر نویسنده عملا در مواضع ایران تغییری ایجاد نمیشود و روسیه و چین دو متحد ایران، در مسائل روابط بینالمللی به این کشور کمک خواهند کرد ولی نباید فراموش کرد که هر دو بازیگر کمککننده، بازیگران منفعتطلب هستند و غیرقابل اعتماد و در بزنگاههای کلیدی، اگر منافع خود را در خطر ببینند ایران را رها میکنند.
پس ایران در این سناریو باید کاملا سیاست داخلی خود را تقویت کند و ساختارهایی را با طرح اقتصاد مقاومتی و اصلاحات اقتصادی و... نهادینه کند و خود نیز از برجام بدون ابا خارج شود. چون ماندن در توافقی که دستاوردی برایش نداشته باشد فایدهای ندارد و خروج با عزت بهتر از ماندن با ذلت است.
با خروج آمریکا از برجام، پرستیژ آمریکا در دیپلماسی جهانی ضربه میبیند. آمریکا سعی دارد در توافق با کرهشمالی این پرستیژ را اصلاح کند که بهنظر نویسنده ممکن نیست. چون برجام یک توافق چندجانبه و یک دیپلماسی جمعی موفق بود و نمیتواند یک توافق دوطرفه و دیپلماسی دونفره جای آن را بگیرد.
و مهمتر از این، موضوع اسرائیل است که سعی آشکار در لابیگری و تلاش برای خروج آمریکا از برجام را دارد. این مساله نگاه و دید جهانیان را نسبت به آمریکا و حمایت آشکار اسرائیل از مواضع آمریکا در خروج از برجام، باتوجه به رفتار سیاسی اسرائیل در منطقه متفاوت کرده و در عین حال اعتماد جهانیان به سیاستهای جهانی آمریکا را سست میکند.
سناریوی سوم این است که با انجام برخی اصلاحات که مدنظر آمریکا و متحدین اروپاییاش است برجام را حفظ کنند. این سناریو، سناریوی ممکن است ولی بهنظر نویسنده برای ایران مناسب نیست؛ به دو علت، اول اینکه ایران را به بازیگر منفعل در منطقه تبدیل میکند. دوم اینکه این مساله برای ایران مطرح است که چه تضمینی وجود دارد که بعد از اصلاحات، آمریکا روی مواضع خود بماند؟ پس این دفعه اعتماد ایران نسبت به بازیگران بینالمللی کم میشود و شاید هم راهکارهای تهاجمیتری را پیش بگیرد.
اصلاحات مدنظر آمریکا و اصرار متحدین آمریکا بیشتر از اینکه موضوع برجام باشد موضوعات عملکرد سیاسی و منطقهای ایران است.
بهنظر نویسنده، ایران با پایه یک کشور دولت-ملتسازیشده در منطقه و ژئوپلیتیک خاص، نیاز به یک عملکرد بهعنوان بازیگر کلیدی و فعال در منطقه دارد.
هرچند ساختارهای اقتصادی در ایران ضعیف است و مدیریت اقتصادی قوی روی آن وجود ندارد ولی موضوع سیاست خارجی با سیاست داخلی متفاوت است در عین حال این دو از همدیگر کاملا تاثیر میپذیرند.
به امید اینکه تصمیمگیران کلیدی کشور علاوه بر اصلاحات سیاست داخلی در موضوعات اقتصادی، معیشتی و اجتماعی... تلاش ویژه داشته باشند و پرستیژ ایران را به کشوری که دولتسازی و ملتسازی توانمندی دارد با حاکمیت خوب در دو حوزه اداره کنند.
دیدگاه تان را بنویسید