جمع جنگطلبان در کاخ سفید کامل میشود
نمونه واقعی فرانک آندروود
سیدعبدالعظیم موسوی/تیم پژوهشی روزنامه ساسه بوست-ترجمه
مثلث: این مقاله به این میپردازد که عوامل مختلفی کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که حکایت از تشدید تنشها میان محور آمریکا، اسرائیل، عربستان و امارات علیه ایران داشته که این عوامل بعضا مربوط به مسائل سیاست داخلی آمریکا و برخی دیگر در ارتباط با اهداف عربستان و دیگر شرکای ایالاتمتحده در منطقه هستند. فرد برای اینکه رفتار سیاسی ترامپ را متوجه شود، نیازمند خیالی حاصلخیز است که هیچ گزینهای را از ذهن خود دور نگه ندارد حتی اگر به دیوانگی متهم شود. او باید احتمال هر چیز را بدهد حتی اگر گزینهای باشد که با تمام معیارهای منطقی و عقلی سازگار نباشد... حتی گزینهای به خطرناکی احتمال وقوع جنگ...
طناب اتهامات بر گردن ترامپ؛ نگاهی به
سیاست داخلی آمریکا
روزی نیست که بازرس ویژه رابرت مولر، ابعاد تازهای از موضوع دستداشتن روسیه در انتخابات 2016 آمریکا را آشکار نکند، همه این رویدادها در اصل، طنابی بر گردن ترامپ هستند. اعضای گروه ترامپ و نزدیکان او امروز در جنگ هستند؛ این جنگ زمانی شروع شد که ابعاد تازهای از پرونده مذکور در معرض قضاوت افکار عمومی قرار گرفت. موضوع از این قرار بود که افراد بلندپایهای از تیم ترامپ در برج او با یک وکیل روس دیدار کرده و خواستار اسنادی علیه نامزد دموکرات، هیلاری کلینتون شده بودند. این افراد را پسر ترامپ، جونیور، داماد او جراد کوشنر و مدیر ستاد انتخاباتی او، پل مانافورت تشکیل میدادند. ستیف بنون، از مقامات سابق کاخسفید پس از انتشار خبر رسوایی فوق، آن را «خیانت به آمریکا» توصیف کرد. کوشنر، خود ناظر بر تماسهایی نیز بوده که مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، مایکل فلین با سفیر روسیه در واشنگتن برقرار کرده و فلین خود به گمراهکردن «اف بیآی» در این خصوص اعتراف کرده است. این فهرست گستردهتر شده و افرادی چون ریچارد جیتس، یکی از مشاوران ترامپ که خود متهم است پیش از این جاسوس روسیه بوده و اریک برنس، موسس شرکت بلک واتر را در دربر میگیرد. برنس متهم است که با هماهنگی نماینده ولیعهد امارات، محمد بنزاید یعنی جورج نادر، با یک مسئول روسی در جزیره سیشل ملاقات کرده است. ابعاد این رسوایی تا بدانجا گسترش پیدا کرد که برخی دستداشتن شخص ترامپ در رویدادهای فوق را محتمل دانستهاند. برکناری جیمس کومی، مدیر پیشین افبیآی، با هدف تاثیرگذاری بر روند تحقیقات، درخواست ترامپ که توسط وکیل او ارائه شده و خواستار عفو ریاستجمهوری برای مایکل فلین و پول مانافرت شده، شواهد این موضوع هستند. از طرفی شخص مولر هم بعید نیست که هدف خشم ترامپ قرار بگیرد، چراکه ترامپ، روند تحقیقات او را غیرعادلانه توصیف کرده بود. رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، پل رایان، آشکارا ترامپ را از هرگونه فشار بر مولر یا احتمال برکناری او، برحذر داشته است. این تحقیقات، بر تخلفات ترامپ و نزدیکان او نیز متمرکز شده است. مولر خواستار دسترسی به اسناد مجموعه شرکتهای ترامپ که احتمالا در روسیه سرمایهگذاری دارند، شده، همانطور نیز کاخسفید در خصوص احتمال برخورداری داماد ترامپ از وامهایی برای شرکتهای خود به ارزش 509 میلیون دلار تحقیق کرده است. هیچکس نمیتواند در مقابل ضربههایی اینچنینی مقاومت کند؛ ضربههایی که اجازه نفسکشیدن به فرد را نمیدهند. شرایط برای او بهگونهای است که اگر حتی از محاکمه و برکناری جان سالم به در برد، باز هم احتمال انتخاب او برای دوره دوم ریاستجمهوری غیرممکن است.
فرار به جلو
در سریال معروف خانه پوشالی، کاراکتر رئیسجمهور آمریکا، فرانک اندروود، آنجا که ابعاد رسوایی او در حال آشکارشدن بود، اجازه داد که یک گروه تروریستی، یکی از گروگانهای آمریکایی خود را گردن بزند، تا با ظهور بر صفحههای تلویزیون و اعلام اینکه آمریکا «در وضعیت جنگی» قرار دارد، افکار عمومی را از تخلفات داخلی خود منحرف کرده و برای مقابله با تروریسم خیالی جامعه را با خود متحد کند. اینگونه بود که در سریال مذکور، اندروود با فرار به جلو از احتمال برکناری جان سالم به در برد.
بهنظر میرسد اوضاع امروز ترامپ بیشباهت به شرایط کاراکتر فرانک اندروود در سریال مذکور نیست. همان حربه همیشگی، تحریک جنگ برای فرار از مشکلات داخلی با این تفاوت که در اینجا، ترامپ متحدان جنگطلبی در منطقه دارد مانند عربستان و اسرائیل اما اتهامات همان اتهامات است.ترامپ چه خشنود باشد یا ناراحت، هیچوقت از حمله به ایران دست نکشیده، او ایران را منشا افراط و شر منطقه میخواند و خواستار انزوای آن و اعمال تحریمهای بیشتر علیه تهران شده است. او هیچ فرصتی را برای حمله لفظی به ایران از دست نداده و آن را تهدید به خروج از توافق هستهای کرده است. ترامپ توافق را سرشار از اشکالات توصیف کرده و از سازمانهای اطلاعاتی آمریکا خواستار تحلیل فعالیتها و اقدامات ایران شده و تاکید کرده که ایران به روح توافق هستهای پایبند نبوده و میگوید با همکاری با متحدان در جهت مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران و حمایت این کشور از متحدان تروریستی آن در منطقه خواهد پرداخت. رئیسجمهور آمریکا، از اغتشاشات در ایران بهرهبرداری کرده و از آن به «فرصتی برای تغییر نظام» تعبیر کرده است؛ موضعی که ایران آن را تحریککننده و نتیجه کینه ترامپ علیه خود میداند. ترامپ از این نیز فراتر رفته و شخصیتهای مخالف ایران را در دولت خود افزایش داده است. مشاور جدید امنیت ملی او، جان بولتون، مخالف شدید ایران بوده و توافق هستهای را بیفایده میداند و بر این باور است که ابقای گزینه نظامی روی میز ضدتهران ضروری است. وزیر دفاع پیشین اسرائیل، شاوول موفاز نقل کرده که بولتون پیش از این تلاش کرده او را قانع کند که اسرائیل به ایران حمله کند. مایک پامپئو، دیگر مقام مسئول در دولت آمریکاست که نقل شده زمانی که رئیس سازمان سیا بوده، پیام هشدارآمیزی را برای سردار سلیمانی ارسال کرده است؛ موضوع پیام فوق، مواضع آمریکا از سیاستهای ایران در عراق است که واشنگتن آن را تهدید فزاینده تلقی میکند. همه این تغییرات موجب شده تا ناظران، از شکلگیری «کابینه جنگ» در دولت ترامپ سخن بگویند که هدف آن چیزی جز مقدمهسازی برای حمله به ایران نیست. اگر بپذیریم که ترامپ تلاش دارد فرار به جلو کرده و از مشکلات داخلی بگریزد، در آن صورت، جایگاه دشمن شماره یک در اختیار ایران خواهد بود؛ ایرانی که این روزها، اغلب رژیمهای عربی با آن در تنش بوده و بهترین هدف برای ترامپ است.
ظالم باشد یا مظلوم، بحق باشد یا به ناحق، متحد
خود، عربستان را یاری و به ایران حمله کن!!
فارغ از اظهارنظرها در مورد سیاست خارجی ترامپ و اینکه ترامپ، اصلا برخوردار از سیاست خارجی منسجم و قابل تحلیل هست یا خیر، اما این سیاست خارجی او یک ویژگی اصلی دارد. ویژگی سیاست خارجی ترامپ، اتحاد شبهمطلق او با عربستان سعودی و ولیعهد این کشور محمد بنسلمان و در درجهای کمتر با امارات متحده عربی در کنار تایید کورکورانه اسرائیل است که ترامپ هر از گاهی مراتب اطاعت و ارادت خود را نسبت به آن ابراز کرده است. ترامپ که زبانی جز زبان پول و ثروت را نمیفهمد اعجاب خود نسبت به بنسلمان را مخفی نمیکند که حاکم بر کشوری ثروتمند بوده که میبایست بخشی از ثروت خود را به آمریکا ببخشد. ترامپ شناختش از شخصیت بنسلمان را نیز پنهان نمیکند، بن سلمانی که در قراردادهای میلیاردی تسلیحاتی با آمریکا بخل نورزید؛ قراردادهایی که هزاران فرصت شغلی برای آمریکاییها ایجاد میکند و این چیزی است که موجب شود آب دهن ترامپ سرازیر شود تا آنجا که مقابل دوربینها خطاب به بن سلمان بگوید که این پولها برای شما پشیزی بیش نیست، بیشتر بخرید. متحد دیگر عربی آمریکا در فرآیند فوق، امارات و ولیعهد آن محمد بنزاید است. نام بنزاید بهعنوان واسطه و نقشش در دوره انتقالی یعنی بین پیروزی درانتخابات تا تصدی رسمی سمت ریاستجمهوری آمریکا به کرات شنیده شد. نقش او، ایجاد مسیرهای مخفی برای برقراری تماس با کرملین است. رسانهها از روابط عمیق ترامپ با بنزاید نیز سخن گفته و نقش او را در ارتباط با سیاست آمریکا در خلیجفارس تاثیرگذار برشمردهاند، اما مدرکی در این مورد وجود ندارد. برخی منابع میگویند دلیل برکناری رکس تیلرسون، وزیر خارجه پیشین آمریکا توسط ترامپ، گزارشهایی است که امارات در ارتباط با نرمش تیلرسون در تعامل با قطر در موضوع اختلافات محوری عربی در اختیار رئیسجمهور آمریکا قرار داده است.
اسرائیل و تکمیل مربع دشمنان ایران
ترامپ، همچنین رئیسجمهور رویایی برای اسرائیلیها نیز هست. او خطوط قرمز را برای کسب رضایت اسرائیل زیرپا گذاشته و دستور انتقال سفارت آمریکا به قدس را داده است؛ به اعتراضات کشورهای اسلامی در این خصوص توجهی نکرده و رویکردش نسبت به روند صلح فلسطین- اسرائیل، بهشدت به ضرر طرف فلسطینی است، همانطور که مخالفتی با شهرکسازی اسرائیلیها در فلسطین ندارد.
نتیجهگیری
سه متحد منطقهای آمریکا، به مواضع خصومتآمیز خود علیه ایران پایان نمیدهند و خواستار تشدید سیاستهای آمریکا علیه سیاست منطقهای ایران شدهاند، اما در این میان، بن سلمان، کینه و دشمنی خاصی نسبت به ایران نشان داده و در بیش از یک مناسبت، ایران را به آلمان هیتلری تشبیه کرده است. بن سلمان از آمریکا میخواهد شدت عمل بیشتری برای مقابله با ایران نشان دهد و از آن فراتر رفته و میگوید دستیابی به نقطه نظرات مشترک با ایران غیرممکن است. او حتی تهدید کرده که منتظر نمیماند که جنگ در عربستان صورت گیرد، بلکه تلاش خواهد کرد جنگ را به داخل ایران بکشاند. هیچ کنفرانس خبری یا دیداری بین ترامپ و شخصیتهایی از سه بازیگر فوق روی نمیدهد، مگر اینکه در آن نامیاز ایران برده شود. پیش از این، جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا گفته بود: «هرکدام از آنها به من گفت: باید به ایران حمله کنید... این تنها چیزی است که در تهران فهمیده میشود». او با این جمله، پرده از تلاشهای مصر، عربستان و اسرائیل بین سالهای 2009 تا 2013 برای اقناع واشنگتن جهت حمله نظامی به ایران برداشت. آنها در آن برهه امید داشتند که تنش میان آمریکا و ایران رو به تشدید نهد، اما در شرایط کنونی این آمریکاست که گویا چراغ سبز را به اسرائیل و دیگر دشمنان ایران نشان داده است. این سخن پس از تنشهای رویداده در سوریه طی دوماه گذشته به وضوح شنیده شد. با این تفاصیل، اگر بپذیریم که سیاست ترامپ، کمک به متحدان است خواه بحق باشند یا ناحق، در آن صورت بعید نیست که برای نشان دادن پایبندی به اتحاد فوق بهخصوص اگر پای منافع آمریکا در میان باشد، تنشها در منطقه علیه ایران با همراهی دیگر متحدان منطقهای در آینده رو به تصاعد بگذارد.
https://www.sasapost.com/would-trump-declare-war-on-iran/
دیدگاه تان را بنویسید