دست ایران بسته نیست/ ترامپ میخواهد امتیاز بیشتری از ایران بگیرد
دونالد ترامپ تیر آخرش را نیز به پیکر توافق هستهای با ایران وارد آورد و آخرین ساعات سهشنبه، 18 اردیبهشت به وقت تهران، اعلام کرد که آمریکا از برجام خارج میشود. او در صحبتهای خود، از بازگشت تحریمها نیز سخن گفت و حتی احتمال میرود که تحریمهای ثانویه نیز برگردد. براساس این نوع تحریمها، کشورها بین برقراری روابط اقتصادی با آمریکا یا ایران باید یکی را انتخاب کنند.
اکنون کشورهای اروپایی که متحد آمریکا محسوب میشوند در دوراهی قرار دارند؛ اگرچه به نظر میرسد که در صورت بازگشت تحریمهای ثانویه، کشورهای اروپایی نیز با آمریکا همراه خواهند شد. چرا که برای اروپاییها روابط با آمریکا بیش از روابط با ایران ترجیح دارد و حجم مبادلاتشان با آمریکا با حجم مبادلاتشان با ایران قابل مقایسه نیست.
این در شرایطی است که بازگشت به گذشته سیاست شکستخوردهای برای آمریکاییها به حساب میآید؛ جان کری، وزیر خارجه دولت باراک اوباما که از جمله مذاکرهکنندگان در زمان مذاکرات هستهای بود، پیشتر در سخنانی به این موضوع اشاره کرد که ایران در سال 2003 فقط 163سانتریفیوژ داشت؛ یعنی زمانی که دولت بوش پسر با ایران درباره همین مساله درگیر بود نمیپذیرفت ایران غنیسازی داشته باشد اما بعد از گذشت 10 سال در سال 2013 آمریکا با ایرانی مواجه است که 19هزار سانتریفیوژ دارد و این یعنی در این سیاست
به نتیجه نرسیدیم.
پیام جان کری در واقع این بود که مخالفت با غنیسازی ایران بینتیجه ماند؛ زیرا صنعت هستهای در ایران در اثر تحریمها نهتنها متوقف نشد، بلکه گسترش روزافزون پیدا کرد و در نهایت موجب بومیشدن صنعت هستهای در این کشور شد. بنابراین در آن مقطع به این نتیجه رسیدند که از طریق برجام با ایران به یک راهکار جامع دست پیدا کنند.
دررابطه با اهداف و دلایل ترامپ برای خروج از برجام باید توجه داشت که او هدفش تنها فشار بر ایران است و میخواهد با این طرق، تهران را بر سر مسائل موشکی و منطقهای پای میز مذاکره بکشاند. همچنین ترامپ به دلیل اینکه قبل از سمت ریاستجمهوری هیچگونه سابقه سیاسی نداشته است و یک بازرگان بوده که در تجارت عادت به بلوفزدن، چانهزنی و تحت فشار قرار دادن طرف مقابل کرده تا بتواند امتیاز بیشتری کسب کند، در مورد برجام نیز همین بازی را به راه انداخته است. در واقع ترامپ بازیای را پیش گرفته تا ایران را تحت فشار قرار دهد و بتواند
امتیاز بیشتری کسب کند.
از دیگر سو پس از سخنان ترامپ و اعلام خروج از برجام، حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران در سخنرانی خود تاکید کرد اگر طرفهای اروپایی، روسیه و چین ظرف دو هفته آینده با ایران به توافق برسند ما میتوانیم توافق برجام را بدون آمریکا ادامه دهیم. در این فرض اتحادیه اروپا باید نظام تحریم را بهگونهای سازماندهی کند که شرکتهای متوسط و کوچک با ایران رابطهشان را ادامه دهند و شرکتهای بزرگ اروپایی همچنان با ایران رابطه نداشته باشند. بر این جمع باید چین، هند، ژاپن، کرهجنوبی و روسیه را هم افزود زیرا طرف اصلی تجاری با ایران هستند.
باوجودیکه از سخنرانی رئیسجمهور ترامپ برمیآمد که او بهدنبال احیای رژیم تحریمها علیه ایران است اما باید توجه داشت که ترامپ این واقعیت را نادیده گرفته که رژیم تحریم ایران که حاصل هماهنگی 12 ساله بین اتحادیه اروپا، آمریکا و حتی روسیه، چین، هند، ژاپن و کرهجنوبی بود، براساس برجام فروپاشیده است، یعنی صرفا با دستور رئیسجمهوری آمریکا نمیتوان همان رژیم قبلی تحریمها را برقرار کرد. از آنجا که آن تحریمها براساس پروندهسازی هستهای علیه ایران برقرار شده بود، اینک که آژانس بینالمللی انرژی هستهای یازده بار تایید کرده ایران برجام را اجرا کرده است، دنیا با یک دستور به راحتی با ترامپ هماهنگ نمیشود، بلکه این احتمال وجود دارد که دیگر کشورها با همه امکانات خود سعی کنند برای حفظ منافع اقتصادی خود در ایران تا آنجایی که میتوانند تحریمهای آمریکا را
در قبال ایران دور بزنند.
در شرایط کنونی آمریکا نمیتواند متحدان خود را برای خروج از برجام قانع کند زیرا مستندات حقوقی ساخته شده دیگر اعتباری ندارد؛ به همین دلیل ترامپ با استفاد از زور و تهدید و پول عربستان میخواهد دیگران را به همراهی با خود ترغیب کند. به نظر میرسد آمریکا در این مسیر با مشکلات متعددی روبهرو خواهد شد. در سالهای 1381 تا 1383 ایران از طریق مذاکره با تروئیکای اروپایی یعنی سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه تلاش کرد پروندهسازی هستهای را به سرانجام برساند. اما چرا سه بیانیه مهم (اول در سعدآباد، دوم بیانیه بروکسل و سوم بیانیه پاریس) به نتیجه نرسید و ناکام ماند؟ در تشریح این مساله، نکات زیادی قابل ذکر است اما نکته مهم که به عدم حضور آمریکا در این مذاکرات بازمیگردد این است که در مذاکرات ایران و گروه تروئیکای اروپا و اتحادیه اروپا چون آمریکا وارد بازی نشده بود و حضور مستقیم نداشت، دولت بوش پسر با همه امکانات خود تلاش میکرد از طریق سنگاندازی مانع از بهنتیجهرسیدن مذاکرات شود. با درنظرگرفتن این تجربه تلخ بود که ایران موافقت کرد بهجای سه کشور اروپایی، با آمریکا هم مذاکره کند و به گمان توازنبخشی به این معادله روسیه و چین را هم وارد مذاکره کرد. به همین دلیل بود که مذاکرات با گروه 1+5 حدود چهار سال بعد در ژنو 29 تیر سال 1387
(نوزدهم جولای 2008) آغاز شد.
در این رابطه باید به نقش آمریکا توجه داشته باشیم و این نکته را مدنظر قرار دهیم که اگر قرار است بار دیگر با اتحادیه اروپا، چین و روسیه وارد مذاکره شویم ضرورت دارد به این تجربه تاریخی
توجه کنیم.
به نظر میرسد سیاست ترامپ درباره خروج از برجام هم در داخل آمریکا با چالش جدی روبهرو است و هم بین متحدان آمریکا؛ اما این نباید ایران را از این واقعیت غافل کند که اتحادیه اروپا درباره سایر موضوعات از جمله حقوق بشر، مبارزه علیه تروریسم و آنچه بیثباتسازی ایران در منطقه میخوانند، با آمریکا همسو است. بنابراین ایران ضمن آنکه باید در مذاکرات آتی با اتحادیه اروپا، روسیه و چین دست پرداشته باشد باید بتواند در موضوعات دیگری که به امور دفاعی مربوط نیست، از خود انعطاف و تمایل برای همکاری نشان دهد.
همانگونه که مقامات جمهوری اسلامی بارها تاکید کردهاند ایران بر سر مسائل دفاعیاش با هیچ کشوری وارد مذاکره نخواهد شد و در خصوص مسائل منطقهای نیز بارها تهران اعلام داشته که حضورش در کشوری چون سوریه به درخواست دولت قانونی آن صورت گرفته است، بنابراین دلیلی ندارد که بر سر این مسائل کوتاه بیاییم و بار دیگر با کشورهای غربی
به مذاکره بنشینیم.
نکته بسیار مهم آن است که برای جلوگیری از متهمکردن ایران به ساخت سلاح هستهای، ایران باید همکاری خود را با آژانس بینالمللی انرژی هستهای حفظ کند و فعالیتهای خود را زیر نظر آژانس ادامه دهد؛ حتی اگر بهعنوان آخرین گزینه از ان پی تی هم خارج شود. همانند اسرائیل، هند و پاکستان که ان پی تی را نپذیرفتند اما عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی هستند. جمهوری اسلامی ایران اصلا دستش بسته نیست و راهکارهای متعددی در پیش دارد که میتواند هر کدام را که کمهزینهتر و تاثیرگذارتر بر تنظیم رفتار طرف مقابل است، پیش بگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید