خروج آمریکا از برجام چه تاثیری بر نفوذ ایران در عراق دارد؟
حفظ توازن
مثلث/ نویسنده: باسم الواعدی
مثلث آنلاین : با اعلام خروج یکطرفه ایالات متحده از توافق هستهای ایران با گروه 1+5، تحلیلگران با نگارش مقالات، یادداشتها و گزارشهای بیشماری به تاثیر و پیامدهای این اقدام پرداختند اما آنچه نوشته شد کمتر میتوانست بازگو کنند واقعیت امری باشد که در حال روی دادن است. بزرگترین ایراد وارد به این سری مطالب، ارائه تصویری ناقص از واقعیت یا به اصطلاح، «دیدن یک نیمه لیوان» بود بدون اینکه ابعاد مختلف موضوع را مورد توجه قرار دهند. با این مقدمه، این یادداشت به تاثیرات منطقهای خروج آمریکا از برجام اختصاص دارد اما برای اینکه اهمیت موضوع برای مخاطب روشن شود و با لحاظ کردن این نکته که عراق انتخابات پارلمانی خود را برگزار کرده، در این یادداشت، اوضاع سیاسی عراق و تاثیر خروج ترامپ از توافق هستهای بر عراق هدف بررسی و مطالعه قرار خواهد گرفت. در ابتدای امر باید توضیح داد که در ارتباط با این موضوع، دو دیدگاه اصلی وجود دارد که اولی بهطور گسترده مورد توجه تحلیلگران بوده اما از دیدگاه دوم غفلت شده است. در این یادداشت، هر دو دیدگاه به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرند.
دیدگاه اول: تاثیر مستقیم خروج آمریکا
از برجام بر عرصه سیاسی عراق
این دیدگاه قائل به این است که خروج آمریکا از توافق هستهای، ایران را به سمت تمرکز بیشتر بر محور مقاومت از جمله عراق، سوریه و لبنان سوق خواهد داد. ترجمه عملی این دیدگاه این است که ایران به سمتی گرایش پیدا خواهد کرد که از تشکیل دولتی در عراق حمایت کند که در این مرحله، نقشی تاثیرگذار و تعیینکننده در موضوع حضور آمریکا در عراق داشته باشد و این یعنی اینکه، باید دولتی غیر از دولت حیدر العبادی روی کار بیاید؛ دولتی که سیاستهای کنونی عبادی در زمینه ایجاد توازن میان تمام نیروهای داخلی و خارجی فعال در عراق را کنار گذاشته و رویکردی همسو با جمهوری اسلامی ایران در حمایت از محور مقاومت و ایدئولوژی سلطهستیز آن اتخاذ کند. از این نظر، عرصه سیاسی عراق باید اهرمی برای فشار بر طرفهای منطقهای و بینالمللی باشد تا مواضعشان را در قبال جمهوری اسلامی ایران تعدیل کنند. بهخصوص که ایران، کارتهای فشار بیشماری دارد که تعقل را به سیاست خارجی آمریکا بازگرداند یا حتی اتحادیه اروپا را به سویی هدایت کند که از قدرت و توان خود در جهت محافظت از توافق هستهای حمایت کند. در این راستا، ایران مهلتی چند هفتهای برای اتحادیه اروپا تعریف کرده تا به روشنی، راهها و ضمانتهای لازم را در این خصوص اعلام دارد. اتحادیه اروپا باید ثابت کند بدون عضو دیگر توافق یعنی ایالات متحده، توان و قدرت حفظ توافق هستهای بدون اینکه به منافع ایران و تعهدات چندجانبه خللی وارد آید را دارد.
از این زاویه دید، عرصه عراق و نقشی که بهعنوان حلقهای از زنجیره محور مقاومت باید ایفا کند، در این خلاصه میشود که دولت آتی بغداد اولا باید به جایگاه اصلی خود در این محور بازگشته و نقش خود را در چارچوب سیاستی که به سمت رویارویی، تشدید تنش و آمادگی برای مقابله میرود، بازتعریف کند. همگی این سیاستها در اصل، متاثر از خروج دولت آمریکا از توافق هستهای و بازتابی از اقدام ترامپ در نقض تعهدات خود در سطح منطقهای است.
دیدگاه دوم: تاثیر غیرمستقیم بر
عرصه سیاسی عراق
این دیدگاه ناظر بر تاثیرگذاری غیرمستقیم خروج ایالات متحده از توافق بر عرصه داخلی عراق و در تشکیل دولت آتی آن بوده و در نقطه مقابل دیدگاه اول قرار دارد. قائلان به این دیدگاه ضمن مخالفت کامل با طرفداران نظر اول، بر این باور هستند که ممکن است عکس آنچه گفته شد، روی دهد، به این معنی که در نتیجه فشار بیامان، بازگشت تحریمها و تشکیل محور مقابله با ایران در سطح منطقه، تهران ناچار شود برای جلوگیری از وخامت اوضاع به بازتعریف اولویتهای سیاست منطقهای و خارجی خود بپردازد. بازتاب این بازتعریف اولویتها بر عرصه سیاسی عراق این است که جمهوری اسلامی ایران همچنان ترجیح دهد دولتی در بغداد کنترل امور را در دست داشته باشد که از طریق تعامل، حفظ توازن و روابط با همه طرفهای منطقهای و بینالمللی از شدت فشار بر ایران بکاهد. بازتعریف سیاست منطقهای یعنی اینکه، کشورها بهعنوان مخاطب سیاست منطقهای ایران رتبهبندی شده و صاحب اولویت اول، دوم، سوم و... شوند و براساس این رتبهبندی است که سیاست تهران در قبال این کشورهای هدف تعریف شود. نتیجه منطقی اولویتبندی جدید در محاسبات سیاسی این است که با شروع بحرانی که هر لحظه ممکن است بر ابعاد آن افزوده شده یا در نتیجه برخورد و تنشی ناچیز منجر به شعلهورشدن درگیری در منطقه شود و دامنه و گستره آن افزایش یابد، جمهوری اسلامی ایران ناچار است در تعامل با عرصه سیاسی عراق محتاطانهتر عمل کند؛ از اقدامات گروههای منتسب که ممکن است تحریککننده باشد، جلوگیری به عمل آورد و بر حفظ توازن سیاسی و وضع موجود در عراق بیش از هر زمان دیگر تاکید ورزد چراکه بحران در عراق میتواند تمرکز ایران را از دیگر اولویتهای سیاست خارجی بهخصوص بحران سوریه و مسائل پیچیده سیاسی در لبنان باز دارد و این گزینه مطلوبی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار نمیآید.
در سوی دیگر این معادله، ایالات متحده قرار دارد. ایالات متحده متضرر مستقیم هرگونه بههم خوردن توازن در عراق نیست و این موضوع پیش از آنکه آسیب یا چالشی برای منافع آمریکا باشد، تهدیدکننده منافع کشورهای اروپایی در عراق است. تهدید منافع غربیها نیز ممکن است موجب تاثیر بر مواضع کنونی آنها در قبال ایران و توافق هستهای شده و آنها را از رویکرد کنونی همراهی با ایران بازداشته و اروپا را به سمت اجماع و توافقنظر با دولت تندروی جمهوریخواه آمریکا سوق دهد. در آن صورت، فشار محور آمریکا-اروپا بر ایران به اوج خود خواهد رسید. افزون بر آن، بحرانزدگی و ناآرامی عرصه سیاسی داخلی میتواند بر منطقه بحرانزده تاثیر منفی برجای گذاشته و عراق را به نقطه صفر بازگرداند. تجربه ثابت کرده که بحران در عراق میتواند پیامدهای پیشبینیناپذیری به همراه داشته باشد. با استناد به این دیدگاه، به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران به سمتی گرایش پیدا خواهد کرد که براساس منطق سود-زیان عمل کرده و سیاست حفظ توازن را بر دیگر سیاستهای بدیل موجود برای عراق رجحان دهد. بهخصوص که این سیاست هیچ آسیب و ضرری دربر نداشته و میتواند منافع همه طرفها را تحقق بخشد. آرام نگهداشتن عرصه سیاسی عراق میتواند به جمهوری اسلامی کمک کند تا با خاطری آسوده به تعامل با موضوع پرونده هستهای و پیامدهای اقتصادی آن و چگونگی تاثیرگذاری بر روابط اتحادیه اروپا و آمریکا و حفظ دستاوردها در میدانهای نبرد در سوریه و در عرصه سیاسی لبنان متمرکز شود. نتیجه این رویکرد یا روایت از عرصه سیاسی عراق، اجماع در زمینه روی کارآمدن مجدد حیدر العبادی خواهد بود، چراکه عبادی فردی است که سیاست توازن را در سیاست داخلی عراق معرفی و برای یک دوره به اجرا گذاشت.
منبع: پایگاه المدار للسیاسه
دیدگاه تان را بنویسید