تمسخر چندجانبه/ چرا اروپا از رفتارهای ترامپ نگران است؟
مثلث/ ترجمه مقاله آتلانتیک:
از زمان حضور ترامپ در راس معادلات سیاسی و اجرایی ایالات متحده آمریکا، اختلافات واشنگتن و شرکای اروپایی آن به نقطه اوج خود رسیده است. خروج ترامپ از پیمان آبوهوایی پاریس خشم بسیاری از مقامات و شهروندان اروپایی را برانگیخت. با این حال، رئیسجمهور آمریکا با اقداماتی مانند خروج از توافق هستهای با ایران و وضع تعرفههای گمرکی بر فولاد و آلومینیوم، این نارضایتی عمومی را تشدید کرد. بازیگران اروپایی صراحتا معتقدند که دونالد ترامپ اصل «چندجانبهگرایی» در جهان را هدف قرار داده و در آیندهای نزدیک نیز شاهد استمرار این روند از سوی کاخ سفید خواهیم بود. نکته مهمتر اینکه برخی کشورهای اروپایی نگران «ساختار اقتصادی و امنیتی» حاکم بر نظام بینالملل هستند؛ ساختاری که ایالات متحده آمریکا و اروپا طی هفت دهه اخیر، با همیاری یکدیگر آن را طراحی و اجرا کردهاند. در این خصوص، نشریه آتلانتیک تحلیل کوتاهی صورت داده است که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
با خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران، روابط سنگینی میان ایالات متحده آمریکا و اروپا حاکم شده است. روابطی که هماکنون کمرنگتر نیز شده است. بهطور کلی خروج آمریکا از برجام، اصل چندجانبهگرایی در نظام بینالملل را مورد تمسخر قرار داده و واشنگتن را به بازیگری تکرو در این معادله تبدیل کرده است. در سراسر اروپا، رویکردها و نگاههای ضدآمریکایی در حال افزایش هست. نظرسنجیهای صورتگرفته در اروپا نشان میدهد که نگاه خوبی نسبت به ایالات متحده و سیاستمداران این کشور (ترامپ و همراهانش) وجود ندارد. در چنین شرایطی رهبران اروپایی نیز انتقاد از ترامپ و سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در دستورکار خود قرار دادهاند. بسیاری از مفسران مسائل بینالملل نیز در خصوص آینده تاریک حاکم بر پیمان آتلانتیک شمالی هشدار میدهند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان صراحتا عنوان کرده است که اروپا دیگر نمیتواند به ایالات متحده آمریکا تکیه کند و باید سرنوشت خود را به دست خود تعیین کند.
شرایط حاکم فعلی بر اتحادیه اروپا، همان شرایط دوران ریاستجمهوری جورج واکر بوش در ایالات متحده آمریکا را به تصویر میکشد. در آن سالها نیز امیال و رویکردهای ضدآمریکایی در اروپا تشدید شده بود. بسیاری از اروپاییان با جنگ عراق مخالف بودند و تحت تاثیر این مساله، شاهد بروز تنشهایی در درون آتلانتیک و میان اعضای ناتو بودیم. همانطور که مرکز تحقیقات نگرش جهانی تحقیقاتی Pew در سال 2017 نشان داده است، رتبهبندی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در اروپا بسیار شبیه جورج بوش در پایان ریاستجمهوری است. برای مثال در فرانسه فقط 14 درصد گفتهاند که با رهبری بینالمللی ترامپ بر نظام بینالملل موافق هستند. در سال 2008 نیز تنها 13 درصد از شهروندان فرانسوی چنین نگاهی را به بوش داشتند. در دوران ریاستجمهوری بوش، اصل انتقاد اروپاییان از آمریکا، مربوط به نادیدهگرفتن همکاریهای بینالمللی(چندجانبهگرایی) بود. روندی که دقیقا در برهه فعلی نیز شاهد آن هستیم. اما به نظر میرسد فارغ از شباهتهایی که میان بوش و ترامپ (در نگاه شهروندان اروپایی) وجود دارد، در دوران فعلی شاهد بروز نوعی اضطراب و نگرانی فراگیر در خصوص ارتباط آمریکا و اروپا هستیم. هماکنون احساسات ضدآمریکایی در اروپا با چاشنی ترس از گسترش اقدامات و قدرت نظامی ایالات متحده، اقدامات اقتصادی سلبی و بازدارنده این کشور و... همراه شده است. همچنین امروزه کشورهای اروپایی نسبت به دوران ریاستجمهوری بوش، نگرانی بیشتری در خصوص خروج ایالات متحده از ناتو دارند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا از قدرت خود در نظام بینالملل برای ساختن مدلی جدید از رابطه با کشورهای اروپایی استفاده کرد. واشنگتن، از قدرت فراگیر و عمیق خود پس از جنگ جهانی دوم در راستای ساختن این رابطه استفاده کرد.
چنانچه هارولد لسکی، نویسنده و سیاستمدار بریتانیایی معتقد است نه «رم» در اوج قدرت و نه «بریتانیا» در دوران برتری اقتصادی، از چنین نفوذ و قدرتی برخوردار نبودند. یکسال پس از پایان جنگ، ایالات متحده آمریکا برنامه مارشال را طراحی و اجرا کرد. هدف از این برنامه، شکلدهی نظمی نوین در جهان لیبرال بود. با این حال، در دوران جنگ سرد نیز میان آمریکا و متحدان اروپایی آن، اختلافاتی بر سر موضوعاتی مانند کانال سوئز میان آمریکا و شرکای اروپایی آن وجود داشت اما تهدیدات اتحاد جماهیر شوروی باعث میشد تا بازیگران غربی این اختلافات را از بین ببرند (درصدد مدیریت سریع آن
برآیند).
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، قدرت ایالات متحده اساسا بینظیر بود و پس از 11 سپتامبر سال 2001 میلادی نیز اقدامات نظامی ایالات متحده و دولت جورج واکر بوش (در حمله به افغانستان و عراق) با مخالفت بسیای از اروپاییان مواجه شد. حتی بازیگران اروپایی از این اقدامات ابراز نگرانی میکردند. اکثر کشورهای اروپایی در دوران ریاستجمهوری بوش معتقد بودند که ایالات متحده بهدنبال منافع خود است و به منافع کشورهای دیگر توجه نمیکند. هماکنون، در دوران ریاستجمهوری ترامپ، شاهد افزایش ترس و نگرانی کشورهای اروپایی از بازی و رفتار ایالات متحده آمریکا هستیم.
آنها نگران بروز «قدرت کنترلنشده آمریکا» و «بر هم ریختن نظم جهانی» از سوی دولت فعلی آمریکا هستند؛ نظمی که آمریکا خود در ایجاد آن (با بازیگران غربی) نقش داشته است. بازیگران اروپایی، در کنار این پدیده نگران بروز مسائلی دیگر مانند افزایش قدرت اقتصادی چین در نظام بینالملل هستند. به عبارت بهتر، کاهش قدرت آمریکا در جهان، بازیگران اروپایی را نیز نگران ساخته است.
- در تحقیقات گستردهای که در اکثر کشورهای اروپا صورت گرفته است، اکثر شهروندان اروپایی با موضوعاتی مانند خروج ایالات متحده آمریکا از توافق آبوهوایی پاریس، اقدامات اقتصادی دولت ترامپ (مانند وضع تعرفههای گمرکی بر فولاد و آلومینیوم) و لغو توافق هستهای با ایران ناراضی و نگران هستند. کشورهای اروپایی هماکنون نسبت به پدیده «انزوای بینالمللی آمریکا» دید مثبتی ندارند. آنها معتقدند که در سایه این انزوا (که متعاقب اقدامات ترامپ صورت میگیرد) امنیت اروپا نیز به مخاطره خواهد افتاد.
دیدگاه تان را بنویسید