دیپلماسی «اون»/ آیا جنگ اقتصادی جایگزین جنگ نظامی شده است؟
مثلث/میرقاسم مومنی:
نشست مشترک روسایجمهوری آمریکا و کرهشمالی در سنگاپور یک واقعه تاریخی در عرصه دیپلماسی-امنیتی در جهان به شمار میرود. اگر این روند دیپلماسی به نتیجهای منجر شود، منطقه جنوبشرقی آسیا و جهان را از یک جنگ احتمالی ویرانگر و حتی اتمی مصون میدارد.
بحران در این منطقه از زمان آغاز جنگ کره در ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ با ورود نیروهای تحت فرمان حکومت کمونیستی کیم ایل سونگ به بخش جنوبی آغاز شد و در ۲۷ ژوئیه ۱۹۵۳ با پیمان آتشبس به حالت ترک مخاصمه به پایان رسید که موجب تقسیم کره به دو بخش شمالی و جنوبی شد. توافق آتشبس بین دو کشور از آن زمان جاری بود ولی صلح پایداری اجرا نشده بود و این امر موجب ظهور یک جنگ رقابت تسلیحاتی در منطقه شده بود که علاوه بر دو کشور کره، آمریکا، چین و روسیه (شوروی سابق) را نیز درگیر کشمکشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه کرده که تا بهحال نیز ادامه داشته است. دولتهای کرهشمالی در طول حیات سیاسی خود جهت تضمین امنیت و مبارزه با هرگونه تهدید آمریکا با کمک روسیه و چین توانستهاند به تکنولوژی موشکی و هستهای نائل شوند و این توانمندی را به عنوان سپر دفاعی در مقابل تهدیدات آمریکا قرار دهند. در طول نزدیک به 70 سال رقابت و تنش در منطقه، دولتهای مختلف آمریکا سعی در ایجاد صلح پایدار در منطقه شبهجزیره کره کرده بودند اما این تلاشها نتیجه نداده بود؛ چون هیچیک از طرفین گفتوگو به همدیگر اعتماد نداشتند بنابراین طی سالهای گذشته خیلی از تلاشهای صورت گرفته بیحاصل بوده است. علت اصلی آن عدم دریافت تضمینهای لازم برای کرهشمالی از سوی آمریکا و غرب یا عدم رضایت چین و روسیه در رقابتهای خود با آمریکا بوده که در چنین شرایطی وضعیت صلح بسیار غیرممکن بوده است.
از اوایل سال 2017 که دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهوری جدید آمریکا وارد کاخ سفید شد و طبق شعارهای انتخاباتی که در خصوص برخورد با زیادهخواهیهای رهبران کرهشمالی مطرح کرد، یک جنگ رسانهای بین ترامپ و کیم جونگ اون راه افتاد. درواقع هر دو کشور اقدام به قدرتنمایی به طرف مقابل کردند که این موضوع تا اوایل سال 2018 ادامه داشت. اما اتفاقی که در این خصوص نقش مهمی داشت اراده و تصمیم ترامپ در برخورد با کرهشمالی و تهدید حامیان آن کشور در منطقه مثل چین و روسیه بوده است.
چرا که بیشترین حجم روابط اقتصادی و امنیتی بین کرهشمالی با چین است و عدم حمایت آن کشور از فعالیتهای نظامی و سیاسی کرهشمالی در سطح بینالمللی میتواند به انزوای آن کشور منجر شود. در چنین وضعیتی که جنگ اقتصادی بین آمریکا و چین در جریان است، منافع ملی چین در تجارت اقتصادی با آمریکا در خطر است و جنگ سرد شدید بین آمریکا و کرهشمالی بهسوی یک جنگ تمامعیار نظامی و حتی اتمی پیش رفته بود، در صورت بروز جنگ، صدمات جبران ناپذیری به چین به عنوان ابرقدرت اقتصادی و نظامی در منطقه و جهان وارد میشد. بنابراین چین با استفاده از نفوذ خود در پیونگیانگ تلاش کرد بهجای جنگ از مذاکرات حمایت کند و این نقطه عطف خروج از جنگ بین آمریکا و کرهشمالی بوده است.
وقتی رهبران کرهشمالی متوجه شدند که دولت ترامپ برخلاف روسای جمهور سابق آمریکا عزم را بر برخورد با آن کشور جزم کرده و هر آن ممکن است جنگی شروع شود و از سوی دیگر تحریمهای اقتصادی چند ساله علیه آن کشور وضعیت تولید و زندگی را به زیر صفر برده،
این مسائل موجب شد کادر رهبری آن کشور جهت حفظ ساختار سیاسی کرهشمالی و ادامه حکومت و حاکمیت تلاش کنند به یک توافق کامل و صلح دائمی نائل شوند. شرط این مذاکرات و توافقات نیز عدم اجرای پروژه تغییر رژیم در کرهشمالی و رفع تحریمها و ارائه بستههای کمکهای اقتصادی به آن کشور بوده است. البته همه این موارد طبق مذاکرات انجام گرفته میان مقامات دو کشور، به خلع سلاح اتمیکرهشمالی بستگی دارد و کرهشمالی نیز ظاهرا با شرایطی این مساله را قبول کرده است.
بهنظر میرسد تصمیم پیونگیانگ بر نابودی توان هستهای ناشی از دو موضوع مهم است. اول اینکه این کشور به جهت تحریمها از جامعه جهانی دور مانده و این امر صدمات زیادی به مردم و اقتصاد آن کشور وارد کرده است؛ تا جاییکه مردم کرهشمالی در بخشهایی از کشور بهعلت کمبود مواد غذایی علف میخورند. دوم اینکه کرهشمالی توانسته است تکنولوژی هستهای و موشکی را در کشور خود نهادینه کند و در صورت نابودی تسلیحات فعلی در زمان مقتضی، این کشور با تکیه بر تکنولوژی و شرایط آینده دوباره توانمندی اتمی خود را میتواند احیا کند.
بنابراین این موضوعات به عنوان سوپاپ اطمینان برای کادر رهبری کرهشمالی مورد توجه بوده است. با انجام صلح با آمریکا طبق توافق و وعدههای واشنگتن، علاوه بر رفع تحریمها، کمکهای مالی، فنی و اقتصادی به کرهشمالی از سوی آمریکا، چین، ژاپن و کره جنوبی ارائه خواهد شد. در واقع درصورت موفقیت مذاکرات، کرهشمالی مسیر گذار از گذشته را طی کرده، وارد جامعه جهانی خواهد شد و شرایط معیشتی مردم، حکومت حاکمیت فعلی پیونگیانگ را تضمین خواهد کرد.
از دیگر سو آمریکا نیز با رسیدن به توافق و حضور در کرهشمالی علاوه بر عملیکردن یکی دیگر از وعدههای انتخاباتی ترامپ، یک معضل در دیپلماسی بینالمللی خود را که از دهه 50 شروع شده بود به پایان میرساند. بنابراین این گفتوگوها اگر موفق باشد، از یکسو یک موفقیت و الگوی مناسب جهت مذاکره با سایر کشورهای متخاصم با آمریکا خواهد بود و از سوی دیگر کرهشمالی را از زیر چتر حمایت سیاسی چین و روسیه به متحدان خود در منطقه سوق خواهد داد تا شبهجزیره کره مسیر اتحاد دو کره را طی کند.
در این شرایط سیاسی، اگر مذاکرات روسای جمهوری آمریکا و کرهشمالی نتایج مثبتی درپی داشته باشد، میتواند در سیاست، اقتصاد و امنیت منطقه و جهان تاثیرگذار باشد. ولی آنچه مهم است شروع مذاکرات جدید است که میتواند یک روند در امنیت جهانی ایجاد کند و آن از بین رفتن جنگ نظامی و فیزیکی در رقابتها و اختلافهای منطقهای و بین دو کشور و جایگزینی جنگ اقتصادی است. چرا که به جهت توسعه مناسبات اقتصادی و تجاری بین دولتها، کشورهایی که از جامعه جهانی و تجارت جهانی دور باشند به مرور زمان منزوی و نابود میشوند. از این رو دولت آمریکا در تلاش است در مواجهه با رقبا و دشمنان خود بهجای جنگ نظامی که هزینه و بازتابهای منفی زیادی دارد، از طریق سیستم اقتصادی و مالی خود با اعمال تحریمها طرف مقابل خود را به مذاکره و تسلیم فرود آورد. در این بین موضوع کرهشمالی مهمترین موفقیت به این شیوه و روش است که درصورت توافق بین روسایجمهوری دو کشور در سنگاپور به عنوان یک روش موفقیتآمیز ممکن است علیه کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید