مذاکره در فضای بیاعتمادی/ واشنگتن و پیونگیانگ مسیری طولانی در پیش دارند
مثلث/دیاکو حسینی:
در شرایطی که دیدار تاریخی رهبران کرهشمالی و ایالات متحده آمریکا سرانجام در سنگاپور انجام شد، اما گمانهزنیهای زیادی درباره نتایج و دستاوردهای این دیدار وجود دارد. درواقع ایدهآل طرف آمریکایی در مذاکره با کرهشمالی «خلع سلاح کامل هستهای» این کشور است و ایدهآل پیونگیانگ در این مذاکرات برداشتن همه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه کرهشمالی و عادیشدن محیط امنیتیاش است اما باید توجه کرد که لزوما ایدهآلهای مورد نظر اتفاق نمیافتد و امکان دارد دو طرف به سطحی پایینتر از این ایدهآلها رضایت دهند. به عنوان مثال واشنگتن میتواند ضمن خلع سلاح هستهای کرهشمالی، تبصرههایی را قائل شود که در صورت به همخوردن این توافق، پیونگیانگ بتواند هزینههای امنیتی لازم را برای بازگشتن به حالت اولیه خود داشته باشد. همچنین کرهشمالی میتواند رضایت دهد که حداقل بخشی از تحریمهای چندجانبه علیه آنها برداشته شود و بخشی از آن تا زمان راستیآزمایی کامل باقی بماند اما باید این نکته را هم متذکر شد که هیچ نوع مذاکرات مقدماتی مطمئنی قبل از شروع دیدار سران، غیر از چند دیدار کوتاه بین مایک پمپئو و طرف کرهای وجود نداشته است که این دیدارها هم به نظر نمیرسد بتواند زمینهساز خوبی برای مذاکره رهبران دو کشور باشد، زیرا اصولا دونالد ترامپ تمایل دارد که خود طرف اصلی معامله با رهبر کرهشمالی باشد. از دیگر سو رهبر کرهشمالی به این دلیل که کشوری با ساختار بسته دارد، دست بازی در پذیرش یا رد پیشنهادات دارد و به همین خاطر آمریکا هم ترجیح میدهد که مستقیما رئیس کاخ سفید یا رهبر کره را ملاقات کند. از سوی دیگر در مدت اخیر شاهد عقبنشینیهای دو کشور بودهایم که آن هم به دلیل عدم توافق اولیه میان دو کشور درباره جزییات مورد توافق است. درحقیقت زمان زیادی است که تعامل میان کره و آمریکا مخدوش شده و میزان بیاعتمادی میان دو کشور بسیار بالااست. با این تفاسیر باید انتظار داشت که در آینده شاهد پسرویهایی در گفتوگوها باشیم، زیرا فارغ از نتیجه این مذاکرات، زمانی که بیاعتمادی افزایش پیدا کند رسیدن به توافق نه برای کره و نه آمریکا خصوصا در موضوعات کلیدی چون تحریمهای اقتصادی یا برنامه هستهای کرهشمالی آسان نخواهد بود.
از دیگر سو از جمله مسائلی که شاید در این مذاکرات به آن پرداخته شود، برد موشکهای بالستیک کرهشمالی و کیفیت آنهاست؛ این مساله به غیر از مساله تسلیحات هستهای کرهشمالی مورد بحث قرار خواهد گرفت. به عنوان مثال شاید برد موشکها هدف اصلی مذاکرات باشد. علاوه بر این، سطح تسلیحاتی که دو طرف ذخیره کردهاند و شمار نیروهای آماده به خدمت در طرف کرهشمالی و در طرف مقابل امکان خروج بخشی از نیروهای آمریکایی از کرهجنوبی یا تعدیل قدرت نظامی کرهجنوبی به شرطی که این اطمینان برای کرهشمالی حاصل شود که یک موازنه استراتژیک برقرار شده است، میتواند بخشی از توافقات بین آمریکا و کرهشمالی باشد. بنابراین به عقیده من خلع سلاح هستهای کرهشمالی هدف سهل و آسانی نیست که بلافاصله به دست آید و شاید تا رسیدن به آن مرحله زمان زیادی باقی مانده باشد و به سلسلهای از توافقات و درخواستهای طرفین از یکدیگر در سطوحی پایینتر مشروط شود. درمورد پیونگیانگ هم میتواند به این معنی باشد که لغو یکباره همه تحریمهای آمریکا در سازمان ملل یا خروج همه نیروهای آمریکایی از کرهجنوبی یا خروج بخشی از ناوگان دریایی آمریکا از دریای ژاپن به سطحی پایینتر تقلیل پیدا کند؛ به نحوی که برای دو طرف برگشتپذیر باقی بماند. به عبارت دیگر به این دلیل که طرفین نسبت به هم بسیار بیاعتماد هستند خلع سلاح هستهای کرهشمالی یا لغو همه تحریمهای سازمان ملل میتواند ریسک بالایی داشته باشد و در صورت پذیرش آن، آمریکا و کره راه طولانی و پرفرازونشیبی در پیش خواهند داشت.
موضوع مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد نقش چین در این مذاکرات و نتیجه حاصل از آن است. چین از یک سو بیم آن دارد که ادامه بحران هستهای کرهشمالی منجر به یک برخورد ناخواسته بین آمریکا و کره یا حتی بین کشورهای متحد آمریکا با کرهشمالی در آن منطقه شود؛ این مساله مستقیما چین را درگیر خواهد کرد و میتواند حکم یک درگیری غیرضروری را برای چینیها با نتیجه و پیامدهای گسترده برای امنیت شمال شرق آسیا و همینطور بر اقتصاد چین و محیط پیرامونی آن به همراه داشته باشد. بنابراین چون پکن خواستار وقوع چنین رخدادهایی نیست، پیونگیانگ را به مذاکره با واشنگتن تشویق کرد اما از سوی دیگر چین این احتیاط را هم دارد که توافق کره و ایالات متحده بهگونهای باشد که چشمانداز امنیتی شرق آسیا را به نفع آمریکا تغییر ندهد. به عبارت دیگر این توافق نباید زمینه را برای اتحاد دو کره تسهیل کند درحالیکه کرهجنوبی به لحاظ دموکراتیک، جمعیت و اقتصاد بر آن تسلط دارد و میتواند وزنه تعادل در شرق آسیا را به نفع آمریکا تغییر دهد. بنابراین از منظر پکن بهترین توافق در رابطه با بحران کره، توافقی است که وضع موجود را به لحاظ جغرافیایی، مرزهای سیاسی و نظامهای سیاسی دو کشور کرهجنوبی و شمالی حفظ کند. چین از مذاکره آمریکا و کره استقبال کرد تا نشان دهند نسبت به آمریکا حسن نیت دارند و تمایل ندارند با آنها در مسائل مختلف از جمله تعیین حوزههای نفوذ وارد مناقشه شوند.
یکی دیگر از بازیگران متاثر از این مذاکرات، مسکو است. از منظر روسیه به سرانجام رسیدن این توافق مثبت ارزیابی میشود؛ زیرا برقراری ثبات در شرق آسیا اهمیت بالایی دارد و به همین خاطر این بحران نباید به جنگ میان آمریکا و کرهشمالی و پیامدهای گسترده آن در منطقه منتهی شود. همچنین این مذاکره میتواند در تنظیم روابط آمریکا و روسیه هم نقش مثبتی داشته باشد. اگرچه روسها هم نگرانی چین را دارند مبنی بر اینکه پیامدهای توافق ثبات موجود در شرق آسیا و چشمانداز ژئوپلیتیکی را بهطور کامل دگرگون کند.
درنهایت باید گفت که کرهشمالی و ایالات متحده در گذشته هم مذاکراتی انجام دادهاند که بعضا توافقاتی به همراه داشته و چندینبار نیز این توافقات به هم خورده است. آخرینبار در سال 2007 کرهشمالی با متهمکردن آمریکا به اینکه به تعهدات خود عمل نکرده، تصمیم گرفت که برنامههای هستهای خود را از سر بگیرد و سپس ادعا کرد که به دستاوردهایی هم رسیده است؛ از جمله انتشار اولین بمب هیدروژنی در سال 2012. بنابراین فارغ از نتیجه مذاکرات به عقیده من با سابقهای که از دو کشور وجود دارد احتمال رسیدن به توافق بین کرهشمالی و آمریکا در سطحی که ترامپ به آن تاکید دارد، بسیار سخت است. به عبارت دیگر احتمال کمی وجود دارد که کرهشمالی پذیرد که بدون دریافت تضمینهایی در رابطه با بقای رژیم کرهشمالی، کاملا تسلیحات هستهای خود را تغییر دهد. درواقع اگر پیونگیانگ بخواهد سیستم تسلیحات هستهای خود را در اختیار آمریکا قرار دهد، مستلزم این است که ایالات متحده هم برای دادن تضمینهای امنیتی مورد نیاز، بخش مهمی از نیروهای تهاجمیاش را از کرهجنوبی خارج کند. اما باید به این نکته توجه کرد که حضور گسترده نیروهای نظامی آمریکا و بخش مهمیاز ناوگان هفتم آن در حوزه پاسیفیک برای مقابله با کرهشمالی نیست و هدف اصلی آنها موازنه قدرت برای مهار چین است. به همین خاطر حتی اگر کرهشمالی حاضر به خلع کامل تسلیحات نظامیاش شود، واشنگتن به دلایل ذکرشده تمایل ندارد نیروهایش را از آن منطقه خارج کند.
به عقیده من در آینده این مساله پتانسیل بیاعتمادی را بین این دو کشور تشدید خواهد کرد و ممکن است مشابه دفعات پیشین کرهشمالی با متهمکردن آمریکا به عملنکردن به تعهداتش از توافق احتمالی عقبنشینی کند. ضمن اینکه کرهشمالی برجام را خیلی پیش از ایران با آمریکا تجربه کرده و شواهد و مدارک تاریخی زیادی از غیرقابل اعتمادبودن ایالات متحده دارند. بنابراین با وجود تمام احتمالات و گمانهزنیهای متناقضی که وجود دارد، باید دید که رهبران این دو کشور چگونه تعامل خواهند کرد و مهمتر از آن، نتیجه این مذاکره در آینده چه خواهد بود و چگونه پیش خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید