دلسردی بریتانیا/لندن نمیتواند به واشنگتن اتکا کند
مثلث / آزاده طاهری: دونالد ترامپ که قرار بود نزدیکترین دوست انگلیس در فردای خروج از اتحادیه اروپا باشد، در حالی با تاخیر و البته در میان اعتراضات گسترده به این کشور سفر کرد که چیز زیادی از توهم دوستی با وی باقی نمانده است.
رئیسجمهوری جنجالی آمریکا در این سفر نیز با سخنان و رفتارهای غیرمتعارفش خبرساز شد. رفتارهای وی از نشستن معنادار روی صندلی چرچیل گرفته تا بیاعتنایی به پروتکل خاندان سلطنتی در دیدار با ملکه، برای انگلیسیها تحقیرآمیز و ناخوشایند بود. اما داستان به اینجا ختم نشد و رئیسجمهوری آمریکا به طور علنی درباره نحوه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا اظهارنظر و آشکارا از یکی از طرفین دعوا در این کشور یعنی بوریس جانسون حمایت کرد.
ترامپ در حالی که برای ترزا می تعیین تکلیف میکرد که چگونه مذاکره با اروپاییها را پیش ببرد، تهدید کرد اگر لندن بخواهد طرحهای وی را برای روابط انگلیس با اتحادیه اروپا پس از برگزیت اجرا کند، شاید قرارداد تجارت آزاد این کشور با آمریکا غیرممکن باشد.
رئیسجمهوری آمریکا در شرایطی که جانسون به عنوان شاخصترین چهره اروپاستیزان انگلیس برای تحت فشار قرار دادن ترزا می ازکابینه خارج شده است، گفت جانسون میتواند نخستوزیر خوبی برای انگلیس باشد.
ترامپ که طرح نخستوزیر انگلیس را خیانت به رایدهندگان این کشور توصیف کرد، خود در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 آمریکا بارها رای آنها را به خروج از اتحادیه اروپا ستوده و پیشبینی کرده بود سایر کشورهای اروپایی نیز راهی مشابه پیش میگیرند. همین سخنان بود که دل انگلیسیها را به داشتن هواداری مهم درکاخسفید گرم کرد و موجب شد ترزا می، اولین رهبر خارجی باشد که پس از پیروزی ترامپ راهی آمریکا شود و با وی دیدار کند.
لندن امیدوار بود این شریک قدرتمند بتواند در راه سخت و دردناک خروج از اتحادیه اروپا تکیهگاهی مهم باشد و تجارت با آمریکا بتواند دستکم بخشی از زیانهای اقتصادی ناشی از خروج از بازار واحد اتحادیه اروپا را جبران کند. در چنین شرایطی بود که بحث شکلگیری نوع جدیدی از اتحاد میان آنگلوساکسونها در دو سوی اقیانوس اطلس در دوران پسابرگزیت و آمریکای تحت رهبری ترامپ مطرح شد.
ساکن جدید کاخ سفید اما امید انگلیسیها را ناامید کرد و سیاستهای حمایتگرایانه وی مبتنی بر شعار اول آمریکا، جای تردیدی باقی نگذاشت که لندن نمیتواند به اتکای واشنگتن دست از همسایگان اروپاییاش بشوید. ناامیدی از اینکه آمریکای ترامپ بتواند منجی انگلیس در دوران گذار باشد در کنار روشن شدن تبعات سنگین خروج از اتحادیه اروپا، دولتمردان انگلیس را یا شاید بهتر باشد بگوییم عقلای آنها را به این نتیجه رساند که راهی جز انتخاب گزینه برگزیت نرم پیش روی آنها نیست. با این حال چرا ترامپ که به خواستههای انگلیسیها برای تقویت روابط تجاری میان دو کشور توجه نکرده است اکنون به تندی طرح ترزا می را به باد انتقاد میگیرد و چرا به طور علنی از حامیان خروج سخت از اتحادیه اروپا دفاع میکند؟
در راهبرد وی که مبتنی بر سوداگری، مطالبهگری حداکثری و البته ویرانگری است، تکیه و تقویت اتحادهای قدیمی اگر نگوییم جایی ندارد، دستکم در اولویت نیست. در حالی که ترامپ متحدان آمریکا در اتحادیه اروپا و ناتو را تهدید و تحقیر میکند شاید نتوان انتظار داشت برای تقویت اتحاد دیرینه میان آنگلوساکسونها گامی جدی بردارد. برای ترامپ، خروج انگلیس به معنای ترک برداشتن دیوارهای پروژه اروپاست اما این لزوما به این معنا نیست که وی آماده است با قراردادهای تجاری وسوسهبرانگیز که در چارچوب سیاستهای حمایتگرایانه وی نمیگنجد، موضع انگلیسیها را در برابر بروکسل تقویت کند.
اکنون لندن دلسرد از ترامپ تلاش میکند تا جای ممکن از هزینههای سنگین خروج از اتحادیه اروپا بکاهد، تلاشی که اگر در راستای تقویت اتحادیه اروپا نباشد، دستکم در جهت تضعیف آن نیست. همین مساله است که ترامپ را واداشته است به گفته برخی از پشت به ترزا می خنجر بزند، به طور علنی از طرح وی برای خروج از اتحادیه اروپا انتقاد کند و اروپاستیزان انگلیسی را مورد لطف قرار دهد. از این منظر شاید بتوان گفت برگزیت و در نگاهی کلیتر عرصه سیاسی در انگلیس به صحنهای برای هماوردی اروپا و آمریکای تحت رهبری ترامپ بدل شده است. ترامپ و همفکرانش امیدوار بودند با خروج انگلیس راه برای خروج سایر اعضا و در نهایت شاید فروپاشی اتحادیه اروپا به عنوان یکی از منابع نگرانی راهبرد یکجانبهگرایی وی هموار شود. وی که از دشمن خواندن شرکای اروپایی آمریکا ابایی ندارد، دوست ندارد ببیند الگوی برگزیت به عنوان الگوی شکستخورده خروج از اتحادیه اروپا تعریف شود. ادامه همکاری لندن با اتحادیه اروپا در قالب یک توافق تجارت آزاد نه برای اروپاستیزان خوشایند است نه برای ترامپ.
از سوی دیگر، راهبرد یکجانبهگرا و تمامیتخواه آمریکای ترامپ، نه انگلیس قدرتمند را میخواهند و نه اتحادیه اروپای منسجم را تحمل میکند. برای طرفداران راهبرد «اول آمریکا» که منافع این کشور را در اولویت قرار میدهد، دیگر نهفقط چین و روسیه، بلکه اروپاییها هم تهدید تلقی میشوند. از این رو میتوان درک کرد که چرا ترامپ با وجود حمایت سرسختانه از برگزیت حاضر نشد گامی جدی برای حمایت از انگلیس در روند خروج از اتحادیه اروپا بردارد. در مقابل اروپاییها و انگلیسیها که سخت از مواضع دولت مستقر در آمریکا ناراضی هستند و از تهدیدهای تجاری و دشمنیهای ترامپ به ستوه آمدهاند نیز تلاش میکنند تسلیم این رویکرد جدید نشوند که تقویت آمریکا را حتی به بهای تضعیف متحدان آنسوی اقیانوس خود دنبال میکند و بیمحابا نظم هنجارمحور و معیارهای چندجانبهگرایی را زیر سوال میبرد.
هنوز نمیتوان گفت ترامپ ملیگرایان افراطی در اروپا و به طور خاص انگلیس را دلسرد کرده است اما از آن شور و حرارتی که با روی کارآمدن وی در میان اروپاستیزان شکل گرفت، خبری نیست. دستکم در کوتاهمدت آنگونه که پیشبینی میشد آمریکای ترامپ موجب تقویت ملیگرایان ناراضی از بروکسل نشد اما ترامپ همچنان امیدوار است همفکران اروپاییاش بتوانند موجب افزایش شکاف در اتحادیه اروپا شوند. در این میان هستند کسانی که امیدوارند شاید تلاشهای وی بتواند نتیجه معکوسی به همراه داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید