دیدار پوتین و ترامپ چه تاثیری در روابط بینالملل دارد؟
ثبات استراتژیک
دیدار اخیر دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، روسایجمهور آمریکا و روسیه از منظر مذاکرات استراتژیک خلع سلاح دارای اهمیت بسیاری است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. در حقیقت یکی از زیربناییترین عرصههای اختلاف دو کشور در خصوص مسائل مرتبط با ثبات استراتژیک و روند متوقفشدة کنترل تسلیحات اتمی است.
بسیاری از کارشناسان آشنا به امور خلع سلاح نیز، بهبود بنیادین روابط مسکو و واشنگتن را نه در حل و فصل بحران اوکراین یا سوریه، بلکه در دستیابی طرفین به راهحلی در بازگشت به پیمانهای استراتژیک خلع سلاح میدانند. پوتین در این دیدار دیدگاههای خود در خصوص پنج مساله کلیدی مورد اختلاف را به صراحت بیان کرد. این مسائل عبارت بودند از مخالفت دیرینه روسیه با برنامه دفاع موشکی آمریکا، بازگشت به پیمان کنترل تسلیحات میانبرد اتمی در اروپا (INF)، همکاری دوجانبه در خصوص تسلیحات سایبری استراتژیک، لزوم تنظیم پیمان جدیدی در خصوص کاهش تسلیحات اتمی و رویکرد روسیه در مخالفت با نظامیکردن فضا.
اگرچه نشست هلسینکی نتایج معینی در خصوص این مسائل پیچیده نداشت اما اعلام آمادگی روسیه برای مذاکره در خصوص یکی از مهمترین این مسائل یعنی پیمان کنترل تسلیحات میانبرد اتمی در اروپا به این معنی است که احتمالا دور جدیدی از مذاکرات کارشناسی درخصوص حلوفصل اختلافات مرتبط با این پیمان برگزار خواهد شد. در صورتی که پیمان INF مورد مذاکره قرار بگیرد و درباره منع گسترش تسلیحات اتمی میانبرد در اروپا توافقی صورت گیرد، تحولی عمده در روابط
مسکو-واشنگتن رخ خواهد داد. این امر نقطه آغازین مهمی برای بروز تغییر جهت در مسیر رو به وخامت روابط آمریکا و روسیه است.
در حقیقت، به نظر میرسد هرگونه تحول اساسی در روابط دوجانبه به این موضوع بازمیگردد که دو طرف بتوانند مسائل استراتژیک خلع سلاح را حل و فصل کنند. از کنفرانس خبری مشترک میتوان گمانهزنی کرد که یک توافق اصولی در خصوص ضرورت آغاز مذاکرات دوجانبه در هلسینکی صورت گرفته باشد. مساله نظم استراتژیک و موازنه دفاعی در اروپا مهمترین موضوعاتی است که به نظر میرسد ترامپ و پوتین در مورد آن صحبتهای کلی داشتهاند.
در اینصورت ترامپ هم خواهد توانست از حجم مخالفتها در اروپا بکاهد و تعهد خود به حفظ امنیت اروپا را به خلاف ادبیات تندش در نشست اخیر ناتو به رخ پایتختهای اروپایی بکشد و در عوض آنها را برای انجام تعهداتشان در افزایش بودجه دفاعی تحت فشار بیشتری قرار دهد.
نکته مهم دیگر که از بررسی سخنان طرفین در کنفرانس خبری میتوان تشخیص داد این است که پوتین با دستور کاری مشخص وارد جلسه شد و این دستور کار مشخص شامل مجموعهای از موضوعات مختلف مورد نظر طرف روسی بود که برای هریک راهحلهای معینی پیشنهاد شده بود.
این در حالی است که ترامپ در بخش اعظم این محورها آمادگی لازم را نداشت و در نتیجه سطح مباحث در لایه مجموعهای از توضیحات یا موافقتهای کلی از سوی ترامپ باقی ماند. البته نفس این نشست به طورکلی مهم است و دیدار هلسینکی را باید یک دیدار مهم ارزیابی کرد، زیرا زمینه نشستهای بعدی برای پیشبرد مذاکرات را فراهم کرده است.
اگر ترامپ بتواند از سد مخالفتهای دموکراتها و فشار ساختاری شکل گرفته در واشنگتن که بر او وارد است، عبور کند، نشست هلسینکی را میتوان آغاز الگویی جدید از روابط میان روسیه و آمریکا تلقی کرد. این عزم سیاسی در شخص دونالد ترامپ وجود دارد که تا پیش از انتخابات میاندورهای مجلس نقاط عطف جدی در سیاست خارجی آمریکا رقم بزند.
بهبود روابط با روسیه، حلوفصل دیپلماتیک بحران کره و حتی شاید دستیابی به یک توافق جدید با ایران موضوعاتی هستند که میتوانند نمایشی از موفقیت الگوی سیاست خارجی ترامپ باشند. این امر انگیزه مهمی برای تمایل او به دستیابی به یک نتیجه عینی از نشست هلسینکی است.
همچنین از نشست هلسینکی دو نکته قابل توجه در خصوص مناسبات امنیتی مرتبط با ایران قابل برداشت است؛ اول اینکه نقش اجتنابناپذیر ایران در سیاست خارجی روسیه مورد بازتایید قرار گرفت. برخلاف بسیاری از گمانهزنیها، پوتین از کارت ایران برای یک معامله تاکتیکی در خصوص روسیه استفاده نکرد، بلکه از همگرایی امنیتی با ایران به عنوان یک مسیر پایدار جهت ساخت و بازتعریف نظم امنیتی منطقهای استفاده کرد تا از این طریق نقش استراتژیک خود در ساخت نظم جهانی را مورد تاکید قرار دهد.
در حقیقت پوتین با طرح ایده پیوستن آمریکا به مذاکرات آستانه، نهتنها نقش ایران در سوریه را به رسمیت شناخت و از آن دفاع کرد، بلکه با فراخوان آمریکا تلاش کرد بعد مشروع و نظمدهنده سیاست منطقهای ایران را نمایان کند و از آمریکا بخواهد به این جریان نظمدهندگی به رهبری روسیه بپیوندد. گریزناپذیری پذیرش نقش ایران در سوریه هم برگرفته از واقعیتهای میدانی و عملیاتی موجود در سوریه است و هم بخشی از استراتژی روسی برای نمایش نقش رهبریاش بر یک جریان ثباتزا در خاورمیانه.
در عین حال این مساله یک امتیاز کلیدی برای رژیم صهیونیستی هم محسوب میشود زیرا پیوستن فرضی آمریکا به مذاکرات آستانه به منزله لزوم پرداختن به دغدغههای امنیتی اسرائیل است. این بازی سهگانه پوتین میان ایران، اسرائیل و آمریکا در جهت برجستهسازی نقش استراتژیک روسیه در کنترل منازعات رو به گسترش خاورمیانه است. موضوعی که به نظر میرسد ترامپ نیز از آن استقبال میکند، زیرا پیشنهاد جایگزین قابلتوجهی روی میز ندارد.
از سوی دیگر تاکید پوتین به لزوم حفظ برجام نیز حائز اهمیت است. بهبود روابط روسیه و آمریکا به منزله افزایش سطح تاثیرگذاری مسکو بر واشنگتن است و این بدان معنی است که نگاه مسکو درخصوص حفظ برجام، از وزن و اهمیت بیشتری برخوردار خواهد شد. این امر در ورای تهدیداتی که همواره از بهبود روابط مسکو-واشنگتن علیه تهران تصور میشود میتواند فرصتی جهت تضمین باقیماندن برجام و یافتن راهکاری برای بازگرداندن آمریکا به برجام باشد.
دیدگاه تان را بنویسید